کمی پس از کشته شدن جمشیدخان شیرزاد ماکلوانی در تالشستان فومن که طالش نشین است طغیان کرد و بچه ای را که مدعی بود فرزند جمشید شاه است شاه اعلام نمود (رابینو، ۱۳۶۶، ۵۰۸)
«شاه عباس به شیخ آقا احمد حاکم قزوین فرمان داد تا به شورشیان گیلان بتازد و بالاخره پس از قتل عامی بزرگ از مردم طالشستان خرگام و دیلمان و کرجیان و گولیجان و سمام بوسعید به دست ولی سلطان حاکم رانکوه افتاد و طالش قلی(طالش کولی) و عده ای از برادرزاده هایش اسیر امیرحسین خان کهدمی گردیدند»مارسل بازن نیز به حضور تالشان و نواحی و اسامی تالش در کوههای شرق سپید رود اشاراتی دارد که از نظر می گذرد:
«بنا به گفته رابینو همراه طالشستان فومن و طالشستان کهدم که انتهای جنوبی محدوده ی طالش نشین به شمار می رود او می نویسد «حکایات قدیمی از طالشستان لاهیجان نام می برند» ما نتوانستیم بفهمیم که وی دقیقا به کدام نوشته استناد می کند.»(بازن، ۱۳۶۷، ۴۰۷).
یقینا یکی از منابعِ رابینو که بازن پی می جوید تاریخ عبدالفتاح فومنی است، ناگفته نماندواژه تالشستان در کتاب ابن کربلایی نیز آمده است« در آغاز قرن دهم بسیاری از صوفیان صفوی در «طالشستان »به سرمی بردند (ابن کربلائی ، ۱۳۷۶،۲۰۴) » که البته نمی دانیم منظورش طالشستان بیه پس یا بیه پیش است یا در مورد کل منطقه طالش به کار برده است.
حمدالله مستوفی در( قرن ۸ هجری قمری) در تاریخ گیلان و دیلمستان از هرزویل و رودبار از ناحیه جشیجان کوهستان طوالش یاد می کند.
مارسل بازن می نویسد:
« در حدود رودبار در سمت پایین رود سه محدوده ی تات زبان،طالش زبان و گیلک زبان در دره سیاه رود که شعبه کوچک کناره ی جنوبی سفید رود محسوب می گردد با یکدیگر در تماس هستند»(بازن، ۱۳۶۷، ۴۳۸)
«در جنوب در دو خرده ناحیه ب رودبار و رستم آباد ….چوپانان (تکلیم و گنجه) اغلب از تالش های سیاهورود و کشته رود هستند» مارسال بازن همچنین از دهکده های ییلاقی«لاکه، دو گاهه،دارستان، و سرشمام» محل کوچ تالش ها نام می برد.(همان، ۴۸۸)
برخی از روستاهایی که بازن به نقل از فرهنگ جغرافیایی ایران در نقشه (ص۴۵۹) از تالش زبان بودن و اصل و نصب تالشی آن ها یاد می کند عبارتند از«لیل،شهران،پارودبار،شبخوسلات،کله دان،توشی،کشل،توتکی،سیاه بیجار، کله گاور و..» او به اسامی نقاطی که اسم تالش را بر خود دارند ذکر می کند که کماکان این اسامی حفظ شده است.
اسامی نقاطی که شامل کلمه طالش هستند:
«طالش محله،طالش سرا،طالش کوه،طالش خل،طالشان،کلش طالشان»
« سه دهکده دورافتاده در شرق سپید رود در سال های ۱۳۳۹ طالش زبان بوده اند»
بازن همچنین می نویسد:
چند دهکده در حاشیه دشت ساحلی گیلان شرقی و مازندران غربی ،نامشان به طالش ها مربوط می شود.آیا از یکی از این محله ها بود که «قبایل طالش مازندران» که دالمانی دو عکس از آن ها در اوایل قرن بیستم میلادی گرفته است برای ییلاق البرز می رفتند؟»«دو طالش محله یکی بین لاهیجان و لنگرود دیگری در غرب شهسوار وجود دارد»که این ها هنوز هم موجودند.بازن در سال ۱۳۵۴ از نقاط نسبتا جدیدتر تالش نشین در سیاهکل یاد می کند و به حدود ده دهکده در دره شمرود نیز اشاره می کند که گویی در دوره قاجار از طالشدولاب به آنجا کوچانده شده اند.و زبان تالشی که اکنون در میانشان منسوخ شده است اما از هویت تالش بودن خود آگاهند.۳۰ سال پیش از آن تاریخ یعنی دهه هزار و سیصد و بیست فرهنگ جغرافیایی ایران وجود زبان تالشی را در آن ناحیه گزارش کرده است.«آن ها هنوز هم احشام خود را به ییلاق های نزدیک دیلمان می برند دهکده تالش کوه در شرق دهکده مزبور بایستی یکی از ییلاق های قدیمی این گروه باشد» کمی به طرف شرق در سرحد شهرستان لاهیجان و لنگرود ساکنان روستاهای زیادی در حوالی سال ۱۳۳۰ تالش زبان بوه اند» بازن حضور این افراد را به مهاجرت های کاری درحوزه باغات چای نسبت می دهد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
حتی اگر دسته ای از اسامی طالش در شرق سپیدرود را مربوط به مهاجرت های اخیر در دوره قاجار بدانیم باز اطلاق تاریخی اسم تالش بر کوهستانهای شرق و غرب سپید رود که منابع با قدمت ۴ و ۵ قرن آن را گواهی می دهند به قوت خود باقی است. منطقه ای کوهستانی در دوره پیش از اسلام نیز کادوس(یونانی شده ی تالش یا گالش) نامیده می شد و در منابع بسیاری از آن یاد شده و در دوره پس از اسلام گاه به بخشی از آن دیلمان و به بخش دیگر طوالش می گفتند و همانطور که از نظر گذشت در چند قرن اخیر نیز هنوز نام تالش بر آن اطلاق می شده است. نام پر آوازه دیلمان نیز پس از اسلام گاهی کل این محدوده ی کوهستانی را در بر می گرفت گاهی بخشی از آن را بنابراین از دیرباز جلگه با نام گیلان و کوهستان با نام های تالش و کادوس و دیلم شناخته شده است و تالش ها یا گالش ها نوادگان دیلمیان و کادوسیان و قوم باشنده این دییار بوده اند.
۳-۱-۴-جغرافیای طبیعی تالش
سرزمین تالش باریکهای جنگلی و مرطوب است که از لحاظ ناهمواریها به دو ناحیۀ کاملاً متمایز جلگهای در شرق و کوهستانی در غرب تقسیم میشود. پهنای ناحیۀ جلگهای آن به تفاوت از ۱ تا۵۰ کم است (آقاجانی، ۱۳۸۴، ۱۵). بخش کوهستانی تالش به سبب همجواری با دریای مازندران پوشیده از جنگل و مراتع نسبتاً وسیع است (محمودی، ۱۷). آب و هوای تالش در ناحیۀ جلگهای معتدل و مرطوب، و در ناحیۀ کوهستانی مرطوب و سرد است و بارندگی سالانۀ آن میان ۳۰۰،۱-۸۰۰،۱ میلیمتر است (همان، ۱۶).
رشته کوههای تالش به درازای ۲۷۰ کم در جهت شمال غربی به جنوب شرقی امتداد دارد. این رشته کوه از جنوب شهرستان مغان شروع میشود و رو به سوی جنوب خاوری تا درۀ آستارا به صورت کوههای مرزی میان ایران و جمهوری آذربایجان ادامه مییابد و از گردنۀ حیران منحرف شده، تا باخترهشتپر تقریباً به صورت مستقیم کشیده میشود. سپس از باختر هشتپر دوباره به سوی جنوب خاوری امتداد دارد و در جنوب شهرستان رشت به درۀ سفید رود میرسد. این کوهستان از کوههای بسیاریتشکیل یافته است که مهمترین آنها عبارتاند از آقداغ (۳۲۲، ۳ متر)، سبله خونی (۱۱۰، ۳ متر)،میریش یوردی (۹۴۸،۲ متر) و خیلگاه (۸۶۰،۲ متر) (جعفری، کوهها…، ۷۰؛ فرهنگ جغرافیایی کوهها…، ۱/۲۱۰، ۲۸۳، ۲۹۱، ۳۲۴).
رودهای چندی از بلندیهای کوههای تالش سرچشمه میگیرند که بیشتر از آب برف تغذیه میشوند و به دریای مازندران میریزند. از مهمترین این رودخانهها در ناحیۀ جنوبی تالش، شاندرمن، شفارود، لمیر، کرگانرود، لوندویل و آستارا را میتوان نام برد. در ناحیۀ شمالی نیز رودخانههای ویلشن، لنکران و تنگ رود جریان دارد (آقاجانی، ۱۳۸۴، ۲۰) (امیر احمدیان، ۱۳۸۰، ۲۵).
آب و هوای مناسب و خاک حاصلخیز، سرزمین تالش را به یکی از کانونهای مهم کشاورزی بدل ساخته است. برنج، غلات، چای و توتون از مهمترین محصولات کشاورزی تالش است؛ افزون بر اینها، پرورش کرم ابریشم نیز در آنجا رواج دارد (بازن، ۱۳۶۷، ۱۶۲ ). دامپروری و صیدماهی نیز از دیگر منابع اقتصادی تالش به شمار میرود.
۳-۱-۵-شهرستان تالش:
این شهرستان با وسعت ۶/۲۱۵،۲کم ۲ در شمال غربی استان گیلان و کرانۀ دریای مازندران جای دارد و از شمال به شهرستان آستارا، از جنوب به شهرستان رضوانشهر، از خاور به دریای مازندران و از باختر به شهرستانهای نمین، اردبیل، کیوی و خلخال در استان اردبیل محدود است (جغرافیای استان گیلان، ۱۳۸۰، ۵۷) این شهرستان با ۵ شهر به نامهای هشتپر، اسالم، حویق، جوپر و لیسار، از ۴ بخش به نامهای مرکزی، اسالم، حویق و کرگان رود و ۱۰ دهستان تشکیل شده، و مرکز آن شهر هشتپر است. در سرشماری ۱۳۷۵ش جمعیت شهرستان تالش ۷۸۴،۱۵۵ تن بوده است (جغرافیا، همانجا). مردم شهرستان تالش به زبانهای ترکی و فارسی با گویش تالشی گفتوگو میکنند و از لحاظ دینی مسلمان و شیعۀ اثنا عشری، و برخی سنی شافعیاند ( فرهنگ جغرافیایی آبادیها، ۱۳۷۷، ۲۹)
شهرستان تالش با داشتن ویژگیهای جغرافیایی و آب و هوای مناسب از نواحی ممتاز و مهم اقتصادی استان گیلان به شمار میرود و اساس اقتصاد آن بر کشاورزی، دامداری و صنایع استوار است. گندم، جو، بنشن، ترهبار، گیاهان علوفهای و انواع میوه مهمترین محصولات کشاورزی این شهرستان است و دامداری و مرغداری در آنجا به شیوههای سنتی و صنعتی رواج دارد. کارخانههای چوکا و صنایع وابسته به آن، کارتنسازی، پارچهبافی، یخچالسازی و شیلات از عمدهترین فعالیتهای صنعتی شهرستان تالش است ( فرهنگ جغرافیایی آبادیها، همانجا).
شهر هشتپر مرکز شهرستان تالش در °۳۷ و ´۴۸ عرض شمالی و °۴۸ و ´۵۴ طول شرقی، در ارتفاع ۵۰ متری از سطح دریا در جلگهای ساحلی، در فاصلۀ ۶ کیلومتری از کرانۀ دریای مازندران، کنار رودخانۀ کرگانرود جای دارد (پاپلی، ۵۸۲؛ جعفری، دایره المعارف، ۱۳۲۹). این شهر از باختر به رشته کوههای تالش منتهی میگردد. ارتفاع بلندیهای مشرف بر شهر هشتپر از هزار متر تجاوز نمیکند و جملگی با درههای باریک بریده شدهاند؛ درۀ کرگانرود که بخشی از شهر در امتداد آن کشیده شده، و همچنین درۀ سراگاه در شمال باختری شهر و تپۀ ساسانیان مهمترین عوارض اطراف شهر هشتپر است ( فرهنگ جغرافیایی آبادیها، ۱۳۷۷،۶۰۶). در سرشماری آبان ۱۳۷۵ این شهر ۶۴۰، ۳۳ تن جمعیت داشته است (سرشماری عمومی،۱۳۷۵، ۳۹).
جدول ۳-۱-ارتفاع برخی از شهرهای تالش از سطح دریا
نام شهر | ارتفاع به متر |
آستارا رضوانشهر ماسال تالش پره سر |
۲۳- ۴۰+ ۶۰+ ۵۴+ ۴۰+ |
ماخذ: اطلس جامع گیتاشناسی و کتابهای درسی متوسطه، ۱۳۸۵، ۳۷