شکل مهمی از سرمایه اجتماعی توان دستیابی به اطلاعات است که با روابط اجتماعی پیوند ذاتی و لازم و ملزوم دارد. اهمیت اطلاعات از این نظر است که مبنایی برای عمل فراهم می آورد . ما اخذ اطلاعات هزینه بر است . دستیابی به اطلاعات مستلزم دقت است که بسیار کمیاب است ( پاتنام[۳۶] و دیگران ،۱۳۸۴ : ۶۱)
ابزار دوران صنعتی به کمک ماهیچه آمدند وابزار دوران فراصنعتی مغز ها را یاری می رسانند .آن دسته از سازمآن ها که ابزار دوران فرا صنعتی دیجیتالی را به خوبی در سازمآن های خود به کار گرفته اند از سرمایه های هوش خود حداکثر بهره را می گیرند و همینان پیشتازان و رهبران بازار در سالهای آینده اند ( گیتس[۳۷] ،۱۳۸۲ : ۱).
این فصل شامل سه بخش میباشد . بخش اول به تشریح سبک رهبری دانشی ، بخش دوم به موضوع سیستم های اطلاعات منابع انسانی وبخش سوم به تحقیقات انجام شده در داخل و خارج از کشور ، مدل مفهومی ، مدل تحلیلی و فرضیه های تحقیق می پردازد .
بخش اول
۲-۱- سبک رهبری دانشی
۲-۱-۱- تعاریف و مفاهیم رهبری
اصطلاح رهبری ابتدا به وسیله « هنری فایول[۳۸] » تحت عنوان جهت دهی یا دستور دهی به عنوان یکی از وظایف پنج گانه مدیریت مطرح شد ، سپس واژه هدایت به عنوان معادل فارسی این عبارت وارد متون مدیریتی گردید و امروزه از واژه رهبری به جای هدایت و جهت دهی استفاده میکنند (برومند و سکاسی ، ۱۳۸۹: ۲۴) .
رهبری پدیده ای پیچیده است و شامل رهبر و خصوصیات وی ، پیروان و ویژگی های آنان و شرایط و موقعیت میباشد . بعضی از پژوهشگران رهبری ، روی شخصیت ، خصوصیات فیزیکی و یا رفتار های رهبری تمرکز دارند ، برخی روی روابط رهبر و پیروان و تعدادی هم روی اینکه چگونه جنبههای مختلف یک موقعیت بر رفتار رهبران تاثیر میگذارد ، توجه دارند (برومند و سکاسی ، ۱۳۸۹: ۶).
مفهوم رهبری از ابعاد مختلفی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است بدین صورت که گروهی رهبری را بخشی از وظایف مدیریت می دانند و گروهی دیگر معتقدند رهبری نسبت به مدیریت مفهوم وسیعتری دارد و عبارت است از توانایی ترغیب دیگران به کوشش مشتاقانه جهت هدف های معین . پس رهبری فعالیتی است که مردم را برای تلاش مشتاقانه در جهت کسب اهداف گروهی تحت تاثیر قرار میدهد و برخی نیز به تحت تاثیر قرار دادن دیگران جهت کسب هدف مشترک رهبری میگویند(میر سپاسی ،۳۳۱:۱۳۸۲).
۲-۱-۲-تعاریف رهبری
برخی از تعاریف رهبری عبارتند از :
۱-فرایند رهبری با رفتن یک گروه مشخص به دنبال یک فرد مشخص برای تحقق پذیری اهداف مشخص پدید میآید (امیر کبیری ، ۴۸۷:۱۳۸۵).
۲-رهبری عبارت است از تاثیر گذاری نه قدرت و اقتدار (کاروسلی[۳۹] ، ترجمه توفیقی ،۳۲:۱۳۸۵).
۳-رهبری استفاده از جبر و زور را شامل نمی شود و مدیری که برای هدایت فعالیت های زیر دستانش به زور متوسل می شود اعمال رهبری نمی کند . یعنی همان طور که در گذشته گفته شد یک مدیر و یا یک سر پرست ممکن است رهبر باشد و یا نباشد . همچنین لازم به یادآوری است که ویژگی های که به رهبر دست داده می شود ممکن است ویژگی هایی باشند که رهبر حقیقتاً از آن ها بر خوردار است یا ممکن است رهبر فقط تصور کند که دارای چنین ویژگی هایی میباشد (مورهد گریفین[۴۰] ، ترجمه الوانی و معمار زاده ، ۱۳۸۳: ۳۵).
۴-رهبری رابطه ای است که در آن یک شخص ، رهبر ؛ دیگران را از روی میل ، به کار کردن با همدیگر درباره وظایف مربوطه ، وا میدارد تا به آنچه که میخواهد نائل شود (تری [۴۱]، ۱۹۷۷: ۴۱۰).
۵-رهبری ابتکار فعالیت هایی است که منجر به تعیین الگوی سازگار تعامل گروه ، به سوی حل مسائل متقابل گردد (حقیقی و دیگران ، ۱۳۸۴: ۱۲۳ ).
۶-رهبری عبارت است از توانایی ایجاد حالتی در کارکنان که با اعتماد به نفس و علاقه مندی انجام وظیفه نمایند (مشبکی ، ۱۳۸۵: ۲۵۸).
۷-رهبری عبارت است از عمل تاثیر گذاری بر افراد به طوری که از روی میل و علاقه برای هدف های گروهی تلاش کنند (هرسی و بلانچارد ، ترجمه فارسی ، ۹۷:۱۳۸۲).
۸-رهبری را فرآیندی گویند که ضمن آن مدیریت سازمانی می کوشد تا با ایجاد انگیزه و ارتباطی مؤثر انجام سایر وظایف خود را در جهت تحقق اهداف سازمانی تسهیل کند و کارکنان را از روی میل و علاقه به انجام وظایفشان ترغیب کند (الوانی ، ۱۳۷:۱۳۸۰).
۹-رهبری عبارت است از به کار بردن اختیار و تصمیم گیری (حقیقی و دیگران ،۱۲۴:۱۳۸۴).
۱۰-رهبری مجموعه فرایند هایی است که سازمان را در موقعیت برتر قرار میدهد یا آن را به نوعی با تغییر شرایط سازگار میکند. رهبری آینده را برای آن ها به وجود می آورد که علی رغم وجود موانع به آن دست یابند (کاتر[۴۲] ، ترجمه فارسی ، :۲۴۱۳۸۱).
با توجه به تعاریف ذکر شده و دیگر تعاریف های موجود در مورد رهبری می توان چنین نتیجه گیری کرد که همگی توافق دارند که رهبری مستلزم نفوذ کردن و تاثیر گذاردن بر افراد است .
۲-۱-۳-تفاوت رهبری با مدیریت
معمولا ً مدیریت و رهبری را یکی و مانند هم می دانند ؛ در حالی که تصّور ما این است که وجه تمایز مهّمی بین این دو مفهوم وجود دارد . در واقع رهبری مفهومی است وسیعتر از مدیریت . مدیریت نوعی از رهبری است که برای رسیدن به مقاصد سازمان به آن تکیه میکند . بنابرین اختلاف اصلی بین این دو مفهوم در واژه سازمان نهفته است . رهبری زمانی صورت میگیرد که کسی سعی داشته باشد بر رفتار فرد یا گروهی ، بدون در نظر گرفتن علت امر ، تاثیر بگذارد . چه این تاثیر بر هدف های مشخص باشد یا برای هدف های یک دوست . چه با هدف های سازمان هماهنگی داشته باشد چه نداشته باشد(هرسی و بلانچارد[۴۳] ، ترجمه فارسی ، ۱۳۸۵: ۵).
از دراکر[۴۴] نقل شده است که « رهبران کارهای درست انجام میدهند ، اما مدیران کارها را درست انجام میدهند » به عبارت دیگر ، رهبران با بهره گیری از قابلیت های فردی خود ایده تولید و راه حل ارائه میدهند ، و مدیران راه حل ها را به مرحله اجرا میگذارند . لازم به تأکید است که رهبر فقط ایده دهنده نیست ، بلکه قادر است ایده هایش را به گونه ای بیان کند که برای پیروان جذابیت داشته باشد و موجب حرکت آن ها شود ، بنابرین ، ویژگی و مهارت اصلی رهبری از نوع نرم است . مطالعه رویدادهای تاریخی حکایت از این دارد که رهبران معمولاً در شرایط بسیار سخت توانسته اند در قلب و فکر پیروان نفوذ کنند و بر موانع بزرگ غلبه نمایند . تفاوت دیگر رهبران و مدیران این است که رهبران از سکون و یکنواختی گریزانند و مدام در فکر ایجاد تحول یا انجام متفاوت کار ها هستند . بر عکس مدیران حافظ وضعیت موجودند و کمتر ذهنشان به سوی ایده ها و روش های جدید منحرف می شود (شیرازی ، ۱۳۸۹: ۱۷۲).