هر چه تعداد رقبای تجاری در صنعت زیادتر باشد، شرکت برای به دست آوردن سهم فروش و تأمین مالی با تعداد رقبای بیشتری روبرو می شود. و برای تامین نیازهای خود مجبور به رقابت با تعداد بیشتری از شرکت ها میباشد. در نتیجه هر چه تعداد رقبا در صنعت بیشتر باشد رقابت در آن صنعت نیز شدت بیشتری پیدا میکند. (گریفیس، ۲۰۰۱).
تایسون ۱۱۹۹۳ رقابت پذیری را توانایی در تولید کالا و خدمات قابل رقابت در بازارهای بینالمللی میداند به طوری که همزمان برای شهروندان استانداردهای زندگی پایدار و رو به رشدی را ایجاد نماید در حالی که کروگمن ۲۱۹۹۴ رقابت پذیری را چیزی جز بهره وری نمی داند (فاوزی، ۲۰۰۰)۳. چهار باغی ۴۱۹۹۴ رقابت پذیری را تعامل و بر هم کنش میان سطوح ارزش های مشتریان و سهامداران می دانند که در نهایت موجب بهبود قابلیت ها و ویژگی های سازمان در رقابت با دیگران در بازار می شود.
از دیدگاه دانشکده کسب و کار هاروارد رقابت پذیری ملی معیاری است برای سنجش میزان توانایی یک کشور در ایجاد، تولید و ارائه خدمات در عرصه جهانی به گونه ای که نرخ بازگشت بالایی در منابع مصرفی را همراه خود داشته باشد (اومرگیه، ۲۰۰۱)۵.
OECD رقابت پذیری را توانایی یک کشور در بازار آزاد برای تولید محصول و ارائه خدمات میداند به گونه ای که همزمان با آن توسعه و حفظ درآمد واقعی شهروندان خود در دراز مدت را به همراه داشته باشد (فاوزی، ۲۰۰۲).
بر اساس گزارش رقابت پذیری جهانی، رقابت پذیری جهانی توانایی یک کشور در تولید ثروت بیشتر در مقایسه با رقبایش در بازار جهانی میباشد (کیم، ۲۰۰۲)۶.
با توجه به تعاریف ارائه شده رقابت پذیری در اثر ترکیبی از دارایی ها و فرآیندها به وجود میآید که یا به صورت موهبتی میباشد (منابع طبیعی) و یا اینکه بشر آن را به وجود آورده است (زیر ساخت ها).
Tyson (1993)-1
Krugman (1994)-2
Fowzy (2002)-3
Charbaghi (1994)-4
Omergie (2001)-5
Kim (2002)-6
فرآیندها این دارایی ها را به سود و منفعت اقتصادی ناشی از فروش به مشتریان تبدیل میکند. پورتر بر تاثیر مشتریان و تأمین کنندگان با توجه به زنجیره ارزش بنگاه اشاره کردهاست و مزیت رقابتی را بخشی از یک سیستم گسترده تر و در ارتباط با تأمین کنندگان و مشتریان و مصرف کنندگان نهایی میداند (تامپسون، ۲۰۰۱)۱.
تفاوت ها در ارائه تعاریف از رقابت پذیری و مزیت رقابتی ناشی از چند وجهی بودن این موضوع میباشد. به عنوان مثال کاربت ۱۹۹۳۲ بر جنبههای بازاریابی رقابت پذیری، گراپ ۱۹۹۷۳ بر قابلیت های نوآوری بنگاه تأکید داشته اند.
کاریانیسی و پوپسو ۴۲۰۰۵ نیز بر نقش تکنولوژی اطلاعات و ICT و تدارکات الکترونیکی کالا در افزایش بهره وری ملی و ارتقاء رقابت پذیری کشورهای اتحادیه اروپا تأکید کردهاند.
در یک بررسی و مطالعه ادبیات رقابت پذیری توسط رئیس و همکارانش در ۵۱۹۹۶ انجام شده است رقابت پذیری از دیدگاه های مختلف مورد توجه واقع شده و در ۴ دسته تقسیم بندی شده است که در جدول ۲-۱ نشان داده شده است.
دیدگاه تمرکز مطالعات
شاخص های مورد توجه
مزیت رقابتی و رقابت پذیری قیمت
قیمت و نرخ ارز و تأثیر آن بر رقابت پذیری
مطالعات تجربی و طرح کلی
سطوح تکنولوژی، سرمایه، مهارت، میزان صادرات، نرخ ارز، هزینه ها و سیاست های مالی دولت، جهانی سازی و شرکتهای چند ملیتی
دیدگاه مدیریت و استراتژی
منابع ساختار سازمانی، واسطه های محیطی سازمان و متغیرهای ویژه بنگاه
دیدگاه تاریخی، سیاسی و فرهنگی
نژاد، آب و هوا، اخلاقیات، قدرت دولت، ارزش های فرهنگی، فرد گرایی
جدول ۲-۱- دسته بندی مطالعات انجام شده در مورد رقابت پذیری، منبع : کیم ۲۰۰۲
۵-Reyess & et al (1996) 1-Thompson (2001)
۲-Corbett (1993)
۳-Grupp (1997)
۴-Carayiannis & Popeseu (2005)
۲-۱-۲- سطوح رقابت پذیری
رقابت پذیری مفهومی چند بعدی بوده که میتواند در دیدگاه های مختلف ملی، صنعت و سازمان مورد بررسی قرار گیرد (Momaya, 1998). ریشه کلمه رقابت پذیری بر گرفته از واژه لاتین competitor است که به معنای رقابت در بازارهای تجاری میباشد. این واژه برای بیان توان اقتصادی واحد در مقابل رقبایش در بازارهای جهانی است که کالاها، خدمات، افراد، مهارت ها و ایده ها در سطوحی فراتر از مرزهای جغرافیایی عرضه میشوند (Murths, 1998).
در حال حاضر رقابت پذیری موضوعی محوری در سراسر دنیا محسوب شده و از آن به عنوان ابزاری جهت دستیابی به رشد اقتصادی مطلوب و توسعه پایدار قلمداد می شود. در اقتصاد بینالمللی، رقابت پذیری را به صورت امکان به دست آوردن موقعیت مناسب و پایدار در بازارهای جهانی تعریف کردهاند. در عصری که جهانی شدن، فرآیندی رو به گسترش تلقی می شود، رقابت پذیری موضوعی مهم بین سیاست گذاران در سطوح مختلف ملی، صنعت و سازمان به شمار میآید (Shurchuluu, 2002).
رقابت پذیری در سطح شرکت را می توان به صورت توان شرکت در طراحی، تولید و یا ارائه محصولاتی که در مقابل محصولات رقبا، دارای قیمتی پایین تر یا کیفیتی بالاتر در مقابل هزینه ای برابر باشد، تعریف نمود (D’cruz & Rugman, 1992). در مورد رقابت پذیری صنایع نیز باید به این نکته اشاره نمود که یک صنعت در صورتی قادر به رقابت میباشد که سازمان های وابسته به آن، دارای توان رقابتی بالایی باشند (Porter, 1998).
مک گاهان معتقد است که ۳۶ درصد سود آوری بنگاه ها و صنایع به ویژگی ها و توانمندی هایشان بستگی دارد (Mc Gahan, 1999).
از تعاریف و مطالب ارائه شده می توان این گونه استنباط کرد که رقابت پذیری در ارتباط سطوح مختلف بنگاه های اقتصادی منفرد تا مناطق جغرافیایی و حتی کشورها به کار رفته است که در هر کدام از سطوح به جنبههای مختلف رقابت پذیری توجه شده است.
۲-۱-۲-۱- رقابت پذیری در سطح خرد (Micro Level)
رقابت پذیری در سطح بنگاه به معنای توانایی حفظ وضعیت بنگاه در بازار میباشد (استامر، ۱۹۹۸)۱. پورتر اعتقاد دارد که یک بنگاه با تکیه بر دارایی های خود رقابت پذیر نمی شود و عواملی نظیر تأمین کنندگان، مشتریان و فشارهای رقابتی ناشی از رقبا نیز بر آن تاثیر گذار میباشند (پورتر ۱۹۹۰)۲.
بنگاه ها برای اینکه رقابت پذیر باشند بایستی ۴ فاکتور را به طور همزمان در وضعیت بهینه قرار دهند: هزینه- کارایی، کیفیت، تنوع و قدرت پاسخگویی. به منظور افزایش در بهره وری این عوامل لازم است که اصلاحات اساسی در حوزه های سازماندهی تولید، سازماندهی توسعه محصول و سازماندهی زنجیره ارزش صورت پذیرد (آلتنبرگ، ۱۹۹۸)۳.
۲-۱-۲-۲- رقابت پذیری در سطح میانی (Maso Level)