ایفای این مسئولیت بزرگ توسط زن در مدت زمانی طولانی انجام میگیرد؛ اگر چه نیازمندی کودک به علت ضعف جسمانی در مقایسه با جانداران دیگر تداوم دارد و تا موقعی که نتواند به تنهایی به زندگی ادامه دهد، نیازمند مساعدت است.
قرآن کریم زمان طبیعی برای این دو مقطع- بارداری و شیرده- را سی ماه بیان می کند: «و انسان را نسبت به پدر و مادرش به احسان سفارش کردیم. مادرش با تحمل رنج به او باردار شد و با تحمل رنج او را به دنیا آورده و بار برداشتن و از شیر گرفتن او سی ماه است…»[۱۱۲] چنانچه آیه شریفه میفرماید: و ما خود در زندگی روزمره مییابیم، انجام این مسئولیت با مشکلات بسیاری همراه است.
نکته اساسی آن است که انجام این وظیفه از طرف جنس زن، چه نوع عواطف و احساسهایی طلب می کند؟ واقعیت این است که زن در انجام این مسئولیت به طور پیوسته، مستقیم و تنگاتنگی با یک دنیا ظرافت حساسیت و ناتوانی، یعنی جنین و نوزاد روبه رو میباشد. با موجودی مواجه است که به رغم هر گونه ضعف و ناتوانی، احساسش و درکش قابل انکار نیست.
چنین به نظر میرسد که پرورشدهنده این موجود ظریف، حساس و ضعیف به روحی لبریز از عواطف مثبت، بخشش و ایثار نیازمند است تا بتواند اعتماد نوزاد را به خود جلب کرده و با او به تعامل برخیزد. زن باید از قدرت ارتباطی قویتر برخوردار باشد تا بتواند با موجودی که از زبان، منطق و استدلال بهرهای ندارد و چیزی غیر از عواطف و احساسات از خود بروز نمیدهد، رابطه برقرار کند و به نیازهای او پاسخ دهد.
نقش مادر، تنها پاسخ به نیازهای فیزیکی جنین و نوزاد نیست، بلکه در ورای همین تعامل، پایه های شخصیتی نوزاد شکل میگیرد و اگر نیازهای نوزاد بیپاسخ بماند یا نادرست پاسخ داده شود،
ناهنجاریهایی پدید می آید که برای نسل بشر تهدید کننده است.
نتیجه آنکه فردی که میخواهد این مرحله از مسئولیت تکثیر نسل را بر عهده بگیرد، باید دارای شخصیتی آرام و آرامشبخش باشد. اگر بخواهیم مقصود خویش را در قالب تمثیل بیان کنیم، باید به کلام گهربار مولیالموحدین امیرمؤمنان، علی علیهالسلام تمثل جوییم که فرمود: «زن گلی بهاری است نه پهلوانی سخت کوش».[۱۱۳]
زن در این مرحله از هستی خویش، باید مظهر خلاقیت خداوند، تجلیگاه اوصاف دلانگیز خداوندی چون رحمت، عطوفت و … باشد، چراکه پروردن چیزی بدون این اوصاف به سامان نمیرسد. اگر نیازمندیهای درونی ایفای این مسئولیت بزرگ و سنگین در نهاد زن تعبیه نشده باشد، چگونه میتوان پذیرفت که تکثیر نسل تحقق پذیرد؟ این موضوع حتی در بین حیوانات نیز بدون پشتوانه درونی تحقق نمیپذیرد چه برسد به انسان.[۱۱۴]
نتیجه آنکه طبیعت باید زن را به گونه ای تجهیز کند که دوران بارداری، شیرده و نگهداری از طفل را از بهترین دوره های زندگی خویش بداند و بتواند نظر مساعد زن در انجام این کار مهم و طاقتفرسا را به خود جلب کند و اگر زن به طور طبیعی از زمینه مساعد روانی با آنچه اندامش برای آن پیریزی شده است برخوردار نباشد، نمیتواند از عهده این مسئولیت برآید.
بیشک، برای اینکه زن بتواند از عهده مسئولیتهای خویش در تولیدمثل و پرورش آن برآید تا تکثیر نسل محقق شود، باید نیازمندیهای اولیه و اساسی حیات وی، چون امنیت، مسکن، پوشاک، خوراک، سلامت، بهداشت و مانند آن تأمین شود. در واقع این امور، تأمین نیازمندیهای مرحله دوم تکثیر نسل- تداوم یافتن نسل- میباشد.
۴-۸- تأمین نیازمندیهای اولیه زن با کیست؟
با عنایت به تأثیر مهم و گستره وسیع این نیازمندیها، تأمین آن ها بر عهده کدامیک از همسران میباشد؟ به عبارت بهتر، خداوند دانا و توانا که به این نیازهای ضروری انسانی توجه داشت، ابزار تأمین آن ها را نزد کدامیک از زوجها به ودیعه نهاده است؟ نیز، ابزارهای لازم برای رسیدن به این هدف کدامند؟ مناسب است ابتدا در یک ارزیابی کوتاه، ابزار لازم برای نیل به این هدف را شناسایی کنیم:
الف) قدرت: تردیدی نیست که یکی از ابزارهای لازم برای تأمین نیازمندیهای مذکور، نیروی بدنی و توانمندی جسمانی است. این ابزار در تأمین همه نیازمندیهای فردی و اجتماعی، کارکردی مهم و اساسی دارد. به رغم پیشرفت صنعت و تکنولوژی و ماشینی شدن بسیاری از امور که انسان را در تأمین احتیاجهای زندگی کمک شایانی می کند، نقش قدرت جسمانی در بهره برداری بهینه از ماشینآلات قابل کتمان نیست، گرچه لزوم آن کمتر شده است.
ب) چارهاندیشی و مدیریت احساسات: چیره شدن بر مشکلات، خطرها و هموار کردن راه زندگی، به ویژه در آنجا که طرف درگیری انسانها باشند و مسئله از امور اجتماعی باشد، محتاج تدبیر، چارهاندیشی، کنترل و گاه چشمپوشی از عواطف و احساسات است تا شخص با بهره گیری از ابزار لازم و مناسب برای تأمین نیازمندیها اقدام کند.
خلاصه آنکه برای تأمین احتیاجها به دو چیز نیازمندیم: قدرت و تدبیر؛ البته هر کدام از همسران به مقتضای انسان بودن و برخورداری از نعمت عقل، اراده و اختیار، دارای دو عطیه قدرت و تدبیر هستند؛ اما آنچه مسلم است این است که متولی تأمین نیازمندیهای اولیه حیات به علت مسئولیت مضاعف باید از این دو نعمت «قدرت و تدبیر» بهره بیشتری داشته باشد.[۱۱۵]
۴-۹- این ابزارها در اختیار کیست؟ زن یا مرد؟
حال به همان سؤال اول برمیگردیم که این ابزار در اختیار کدامیک از همسران میباشد؟ آیا هر دو، این وسایل را به طور یکسان دارن؟
صلابت اندام مرد و ظرافت و لطافت اندام زن که یکی از تفاوتهای تکوینی و چشمگیر آنان میباشد و علوم تجربی هم بر آن صحه گذاشته، حاکی از آن است که یکی از دو ابزار لازم برای تأمین آن نیازمندیها نزد مردان یافت می شود؛ از این رو میتوان گفت آفرینش، تأمین احتیاجهای زنان و کودکان را بر عهده مردان گذاشته است؛ چه اینکه در ابزار دوم (تدبیر و مدیریت احساسات) نیز زنان مقدم یا با آن ها مساوی باشند [و فرضهای موجود از این دو حال خارج نیست که یا زنان از لحاظ تدبیر و مدیریت عواطف و احساسات مساوی با مردان، یا ضعیفتر هستند] که باید آن را در بخشی جداگانه مورد بحث و بررسی قرار داد. اما آنچه به طور اجمال در این جا میتوان گفت اینکه: تفاوت زن و مرد در قوه تدبیر ثابت است؛ زیرا اگر بپذیریم این وظیفه- تأمین نیازمندیها- متوجه زنان نیست، چه ضرورتی ممکن است لزوم درایت مضاعف را برای آنان توجیه کند تا اعطای آن از بیهودگی و عبث خارج و با اتقان صنع هماهنگ گردد.
همان طور که زنان برای ایفای رسالت مادری و همسری به برخورداری بیشتر از رفتارهای مطبوعی مانند ایثار، مهربانی، شفقت و مانند آن نیازمند هستند؛ البته این امر ارتباطی با شخصیت انسانی آنان ندارد، بلکه مقتضای اتقان صنع است.
اگر مردان در تدبیر- عقل عملی- نیز برتر از زنان باشند در این صورت مسئله روشن است و اگر مساوی هم باشند؛ نیز وظیفه- تأمین نیازمندیها- به عهده مردان است؛ زیرا افزون بر برتری مردان در نیروی بدنی، این نقش مقتضی حالتها و لوازمی میباشد که متعارض، بلکه متضاد با حالتها و لوازمی است که زنان برای انجام نقش مادری و همسری به آن احتیاج دارند. در غیر این صورت، موازنه منفی عجیبی بین کارکردهای زنان و مردان رخ میدهد که با عدالت حاکم بر جهان هستی منافات دارد.[۱۱۶]