تعریف عملیاتی: نمره ای که آزمودنی از پرسشنامه شادی اکسفورد که توسط فوردایس (۲۰۰۲) به دست آورده است.
خوشبینی( تعریف نظری و مفهومی): شی یر[۴]۵و کارور[۵]۶(۱۹۸۵ )رویکردی در مورد خوش بینی ارائه کردند از نظر آن ها خوش بینی ٬ انتظار فراگیر است مبنی بر اینکه حوادث آینده ٬ مثبت خواهد بود
تعریف عملیاتی: به منظور سنجش خوش بینی فرد از پرسشنامه خوشبینی شییر و کاروراستفاده شده و نمره ازمودنی در این نشان دهنده میزان خوشبینی فرد میباشد.
کیفیت زندگی (تعریف مفهومی و نظری):
کیفیت زندگی به عنوان یک الگوی همگرا اطلاق می شود که همه حوزه های رفتاری ، اجتماعی ، اقتصادی و نیز هویت فرد را در بر میگیرد.(سگالن،۲۰۰۰)
تعریف عملیاتی :به منظور سنجش کیفیت زندگی فرد از پرسشنامه کیفیت زندگی مورگان(۲۰۱۰) استفاده شده و نمره ازمودنی در این نشان دهنده نحوه کیفیت زندگی فرد میباشد.
بیماران عادی :
منظور از بیماران عادی در این تحقیق زنانی است که به بیماری سرطان مبتلا هستند اما تحت درمان اموزش شادکامی قرار نمی گیرند منظور از بیماران سرطانی در این تحقیق ، زنانی هستند که با تشخیص یکی از انواع بیماری سرطان تحت درمان شیمی درمانی بوده و حداقل به مدت شش ماه به ادامه درمان بپردازند و در درمان گروهی و اموزش شادکامی قرار بگیرند.
فصل دوم: پیشینه پژوهش
بخش اول : شادکامی
اکثر روانشناسان شادکامی را یکی از شش هیجان اساسی انسان می دانند. هیجانات اساسی عبارتند از خشم[۶] ،ترس[۷] ، تنفر[۸] ، تعجب[۹] ، شادی و ناراحتی[۱۰] (دیکی[۱۱] ،۱۹۹۹ ).
ون هون[۱۲] (۱۹۸۴ ) شادکامی را میزانی که یک فرد در مورد کیفیت کلی مطلوبیت زندگی اش قضاوت میکند ، تعریف میکند .آیزنک[۱۳] با اقتباس از تعریف برادبرن[۱۴] ، شادی را حداکثر عاطفه مثبت و حداقل عاطفه منفی تعریف کردهاست که احتمالآ کاربردی ترین تعریف شادکامی است .کانت ، شادی را ارضای تما می امیال میداند (آیزنک ،۱۹۹۰،ترجمه فیروز بخت و بیگی ، ۱۳۷۵ ).به اعتقاد لاما [۱۵]مهمترین هدف زندگی ما رسیدن به شادی است ، چه انسان معتقد به اصول مذهبی باشد ، چه نباشد. حرکت وفعالیت انسان در هر مذهبی که باشد برای دست یافتن به شادی است (لاما و کاتلر[۱۶]،ترجمه انوشیروانی ،۱۳۸۲).
شادی نه تنها به سطح بالایی از عاطفه یا هیجان مثبت بستگی دارد بلکه به سنجش عمیق تر رضایت کلی از زندگی نیز وابسته است. هیجانات بسیار مثبت ممکن است کوتاه مدت باشند، اما
رضایت میتواند دراز مدت باشد ؛ بنابرین میتواند هدفی واقع بینانه تر برای وجود انسان باشد( آیزنک،۱۹۹۰ ، ترجمه فیروز بخت و بیگی ۱۳۷۵ ).
۲-۱ تعریف شادکامی
شادکامی (شادمانی ) احساسی است که همه خواهان آن هستند اما تعداد کمی از ما به آن دست می یابیم. نشانه مشخص چنین احساسی، قدردانی ، احساس درونی، احساس رضایت و علاقه به خود و دیگران است. عادی ترین حالت ذهنی همه، حالت خشنودی و شادی است.
(آیزنک، ۱۹۹۰ ) معتقد است شادی حالتی پایدار است که فرد میان امیال ارضا شده و کل امیال خود مطلوب ترین نسبت را مییابد، به شرط آنکه امیال ارضا شده به طور غیر منتظره اتقاق افتاده باشند، یعنی ما از مصاحبت با فردی که انتظار دیدن وی را نداشته ایم شادی میشویم.
آرجیل (۲۰۰۱) بین احساس خوشی [۱۷] و شادکامی تمایز قائل می شود . به رغم وی احساس خوشی یکی از رایج ترین شیوه هایی است که افراد با آن شادمانی خود را تعریف میکنند، در تعریف احساس خوشی آرجیل معتقد است، افراد دارای خلقهای منفی بسیارند مانند؛ خشم، اضطراب، افسردگی و … ) ولی واقعاً یک خلق مثبت دارند که تحت عنوان احساس خوشی توصیف می شود، در واقع می توان گفت شادمانی دارای ۳ جز است، یک جزآن احساس خوشی است و دو جزء دیگر آن رضایت از زندگی و عدم وجود عاطفه منفی است. خوشی بعد عاطفی شادمانی است و رضایت بعد شناختی آن است.
برادبورن[۱۸] ( ۱۹۶۹ ) معتقد است ، شادمانی عبارت است از میزان عاطفه مثبت منهای میزان عاطفه منفی . عاطفه منفی برادبورن همان است که توسط مقیاس روان رنجورگرایی آیزنک و آزمون افسردگی بک اندازه گیری می شود. در عین حال هدی [۱۹]و ویرینگ[۲۰] ( ۱۹۹۲ ) دریافتند همبستگی بین اضطراب و افسردگی ( دو عاطفه منفی مسلط ) فقط ۵% است، آنچنان که می توان گفت که این احساس تقریباً مستقل اند. با توجه به یافته های فوق الذکر تقسیم عاطفه منفی به دو احساس اضطراب و افسردگی می توان چهار مؤلفه برای شادی در نظر گرفت. این ۴ مؤلفه عبارتند از : عاطفه مثبت، رضایت از زندگی، اضطراب و افسردگی ( آرجیل ، ۲۰۰۱ ).
۲-۲ جایگاه شادی در چهار چوب هیجانها
سالهاست که در طبقه بندی حالت های روانی، شادی و نشاط را در مقوله ی هیجان ها قرار دادهاند. اگر چه طبقه بندی حالات احساسی که در مقوله ی اخیر قرار می گیرند به علت کثرت تعداد هیجان ها، آسان نیست اما کوشش های متعددی در راه نظم دهی و مجزا سازی آن ها به عمل آمده است. و شاید اشاره به طبقه بندی ای ،که هیجان ها را به چهار بعد اصلی تقسیم میکند ، بتواندجایگاه شادی و نشاط را در چهار چوب هیجان ها مشخص کند در این طبقه بندی ، هیجان ها بر اساس ابعاد زیر از یکدیگر متمایز شده اند :
– مثبت و منفی
– نخستین یا مختلط
– قرار گرفتن در قطبهای متضاد
– سطوح مختلف شدت
با توجه به این ابعاد می توان شادی و نشاط را به عنوان یک هیجان مثبت در نظر گرفت که امکان ترکیب و تألیف آن با هیجان های دیگر نیز وجود دارد. این حالت در قطب متضاد با خشم، احساس گناه و افسردگی قرار میگیرد و میزان شدت آن ها نیز تغییر پذیر است. بدین ترتیب مشاهده می شود که بیان دقیق مسأله و هدفهای موضوع مورد نظرما ، نیازمند تصریح بیشتر مقوله ی هیجانهاست. ارائه تعریف دقیقی از هیجان بسیار مشکل است چرا که افراد فرهنگ ها و مناطق مختلف ، دارای دریافت های متفاوتی از این مفهوم میباشد و مع هذا درباره ی ویژگی های خاصی از آن توافق نظر دیده می شود و اغلب مؤلفان بر این باورند که حالت های هیجانی بر اساس احساسات مثبت یا منفی کوتاه مدت نسبت به یک موضوع معین ( واقعی یا خیالی ) بر انگیخته میشوند. به بیانی دیگر ، می توان هیجان ها را از سویی به منزله ی واکنش های وحدت یافته نسبت به ویداد های معنا دار شخصی دانست که واکنش های فیزیولوژیکی ، رفتاری، شناختی و همچنین احساس های فاعلی لذت و عدم لذت را در بر می گیرند و از سوی دیگر، آن ها را به عنوان واکنش های عاطفی شدیدی تلقی کرد که تابع مراکز دیانسفالیک اند معمولاً شامل تظاهرات نباتی میشوند و جلوه های آن ها در شادی ، اندوه ، ترس ، خشم تنفرو غیره قابل مشاهده است( منصور ، دادستان ۱۳۸۰ ).
پیوند هیجان ها و از آن میان شادی و نشاط با شناخت و رفتار به خوبی آشکار میگردد و تعامل چنین عواملی است که بررسی هیجان های منفی و مثبت را از اهمیت خاصی برخوردار