۲-۳-۳- سبب شناسی اعتیاد
الف) عوامل زمینه ای
تعدادی از عوامل محیطی و اجتماعی وجود دارد که به طور قوی با مصرف مواد مرتبط است. یافته هایی وجود دارد که با یافته های مطالعات دوقلوها مطابقت دارد و نشان میدهد که زمانی که یک مؤلفه ژنتیکی قوی برای آسیب پذیری به وابستگی به مواد وجود دارد، همچنین یک مؤلفه محیطی اساسی نیز وجود دارد (گورمن[۲۷]، ۲۰۱۴).
۱- قوانین و هنجارهای حمایتگر اختلال به مصرف مواد:
در این زمینه سه عامل مطرح شده اند: (۱) مالیات (۲) قوانین مربوط به خرید مواد (۳) قوانین مربوط به فروشی مواد و مصرف مواد مجاز، تحت تأثیر قیمت آن بویژه میزان مالیاتی که برای فروش آن وضع می شود، قرار میگیرد. دو توضیح عمومی برای نحوه تاثیر این قوانین بر مصرف مواد، وجود دارد:
الف) قوانین بر هنجارهای اجتماعی اثر میگذارند و مصرف تا حد زیادی انعکاسی از این هنجارهاست . برای نمونه میزان مصرف مشروبات الکلی در میان گروههای نژادی مختلف، با یکدیگر تفاوت دارد و وابسته است به میزانی که اعضای یک گروه نژادی خاصی مصرف مشروبات الکلی را از نظر اجتماعی قابل قبول می دانند مشابه همین وضع کشور در رابطه با سیگار و داروهای آرامبخش صادق است همان طور که در بعضی از گروههای خاص مذهبی که کشیدن سیگار را گناه می دانند، مصرف سیگار تقریباً صفر است.
ب) قوانین بر فرایند عرضه و تقاضا نیز اثر میگذارند. محدودیتهای قانونی میتوانند در دسترس بودن مواد و یا قیمت آن ها را، تحت تأثیر قرار داده و با این وسیله، از میزان مصرف این مواد بکاهند (رضائی نژاد، ۱۳۹۳).
۲- دسترسی به مواد
در دسترس بودن مواد و ارزان بودن آن ها نقش قابل توجهی در میزان مصرف مواد و نوع ماده مصرفی دارد. در کشورهایی که مواد با سهولت و قیمت ارزان به دست میآیند شیوع مصرف مواد بالاتر است (بخشانی، ۱۳۸۱).
۳- توسعه صنعتی جامعه، مهاجرت، کمبود فرصت های شغلی و محرومیت اقتصادی – اجتماعی:
توسعه صنعتی، جوامع را به سمت شهری شدن و مهاجرت از روستا به شهرها سوق میدهد. مهاجرت باعث می شود تا فرد، برای اولین بار، با موانع جدیدی برخورد نماید. جدایی از خانواده ها، ارزشهای سنتی و ساختار حمایتی قبلی به تنهایی، به انزوا و نا امیدی فرد می انجامد. کم سوادی، فقدان مهارتهای شغلی، عدم دسترسی به مشاغل قبلی به تنهایی، به انزوا و نا امیدی فرد می انجامد. کم سوادی، فقدان مهارتهای شغلی، عدم دسترسی به مشاغل مناسب و به دنبال آن محدودیت در تأمین نیازهای حیاتی و اساسی زندگی و تلاش برای بقا، فرد را به مشاغل کاذب یا خرید و فروش مواد می کشاند و یا برای انطباق با زندگی سخت روزمره و شیوه جدید زندگی به استفاده از شیوه های مصنوعی مانند مصرف مواد سوق میدهد (وزیریان و مستشاری، ۱۳۹۰).
ب) عوامل فردی
۱- صفات شخصیتی:
مصرف مواد با تعدادی از ویژگیهای روانشناختی تداعی شده است. مصرف کنندگان مواد عزت نفس، اعتماد به نفس، احساس رضایتمندی، اعتماد اجتماعی، جرئت ورزی، کنترل شخصی و خود کارآمدی پایین تری از غیر مصرف کننده ها دارند. مصرف کنندگان مواد همچنین عصبی تر، تکانشگر تر، سرکش تر و بی حوصله تر در رسیدن به موقعیت بزرگسالان، و نیاز به تأیید اجتماعی بیشتر از غیر مصرف کننده ها دارند. همچنین پیشینه بالینی نشان میدهد که افراد مبتلا به یک حالت روان پزشکی خاص (افسردگی، اضطراب) ممکن است ماده خاصی را به عنوان شیوه ای از تسکین نشانه های مرتبط با آن شرایط مصرف کنند و این به عنوان فرضیه ای خود درمانی در بیشتر موارد دیده می شود مثلا در طول آزمایش با مواد مختلف، افراد با عصبانیت بالاتر ممکن است که الکل یا دیگر کند کننده ها را پیدا کنند تا به آن ها برای کم کردن عصبانیت و خشم شان کمک کند و آن ها ممکن است این مواد را به عنوان شیوه تنظیم کنندگان احساسات اضطرابی شان مصرف کنند( بوتوین[۲۸]، ۲۰۰۶). اختلال شخصیت ضد اجتماعی در بین مردان مبتلا به اختلال سوء مصرف مواد، شایع ترین اختلال روانپزشکی هم آیند است. ویژگی اختلال شخصیت ضد اجتماعی، الگوی رفتارهای غیر مسؤلانه، مخرب و ضد اجتماعی است که در کودکی یا اوان نوجوانی آغاز می شود و تا بزرگسالی ادامه مییابد. در حالی که میزان شیوع این تشخیص ۲ تا ۳ درصد در کل جمعیت است، در مورد الکلی ها و معتادین هروئین و کوکائین به ۱۶ تا ۴۹ درصد افزایش مییابد، احتمال دارد که اختلال شخصیت ضد اجتماعی برای پرورش الکلیسم و اختلالهای اعتیادی دیگر، عامل خطر باشد (روزنهان و سلیگمن، ترجمه: یحیی سیدمحمدی، ۱۳۸۰).
۲- لذت جویی و کسب انرژی کاذب:
این مسئله قابل بحث است زیرا از دو جهت میتوان آن را بررسی کرد۱- احساس نشئگی که فرد را از خود بی خود میکند و احساس آرامشی که به وی دست میدهد ۲- احساس لذت از همنشینی با دوستان و فراغت از اندیشههای مزاحم و فرار از مشکلات خانواده، که این مسئله فرد را وابسته به محفل دوستان یا به لفظ معمول “رفیق باز” میکند و از آن لذت میبرد. گاهی افراد جهت کسب انرژی بیشتر و بیدار ماندن جهت شب کاری از این متاع استفاده میکنند. در اوایل خوب مؤثر است زیرا ذخایر مغزی وجود دارند و کار میکنند و از خارج هم اضافه بر آن وارد شده در نتیجه توان زیاد تر می شود. ولی به چه قیمتی، به قیمت اینکه به مرور مراکز مغزی تنبل شده و دیگر هورمون های ضروری را نخواهند ساخت در نتیجه نقصان به مرور ظاهر می شود، میزان مصرف به مرور افزایش پیدا کرده ولی تأثیر تغییری نمی کند و حتی کمتر می شود. در نتیجه فرد وزن مخدر مصرفی را افزایش میدهد تا نتیجه بهتر بگیرد، مدتی می گذرد و باز هم تأثیر آن مقدار کاهش مییابد (کفاشیان، ۱۳۸۰).
۳- بیماریهای جسمانی و روانی:
نبودن پزشک و رنج کشیدن از بیماریهای دردناک، بیماران را به سوی مواد مخدر که موقتاً تسکین بخش برای آلام آن ها بوده کشانیده، اما تکرارش برای کاهش درد اعتیاد را به وجود آورده است. در تحقیقات انجام شده در ایران ۴۸ مورد این مطلب را تأیید نموده اند. موارد مصرف در بین مردم عبارتند از: مالیدن تریاک بر پشت لب نوزادان، دمیدن دود تریاک در گوش کودک به منظور رفع دندان درد، کشیدن تریاک به منظور رفع دردهای مفصلی، پا دردهای مزمن و روماتیسمی، سردرد، سینه درد، رفع خستگی و کوفتگی، رفع بی خوابی و … ناگفته نماند دود سیگار هم امروزه برای درمان دندان درد، سر درد و گوشی و غیره مورد مصرف دارد.