- فصل اول
مروری بر ادبیات فنی
- مقدمه:
سازهها در طول عمر خود در معرض وقوع مخاطراتی مانند زلزله قرار دارند. سازهها به گونه ای طراحی میشوند که در عین آسیب دیدگی، قابلیت حفظ ایمنی جانی انسانها را داشته باشند. بنابراین یکی از مباحث مهم در مهندسی زلزله، بررسی رفتار سنجی سازهها، تشخیص آسیب دیدگی و برآورد محل و شدت آنها است که امروزه به سنجش سلامت سازه (System Health Monitoring) معروف است. به منظور شناسایی مشخصات سازه، شناسایی آسیبها و برآورد آسیب پذیری، به شناسایی مشخصات دینامیکی سازهها نیاز است. از اینرو بیشتر روشهای سنجش سلامت سازه بر اساس الگوریتمهای شناسایی سیستم[۷] قرار دارند. مبحث شناسایی سیستم بر ایجاد مدلهای عددی روی سیستمهای دینامیکی تمرکز دارد و نقطه پیدایش آن موضوع کنترل در مهندسی برق بوده و امروزه به علوم مکانیک و هوافضا نیز گسترش یافته است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
یکی از مباحث انطباق یافته شناسایی سیستم، موضوع شناسایی سازهای[۸] است که بر روی ایجاد مدلهای بر پایه فیزیک سازهها متمرکز شده است. در متون ادبیات فنی، شناسایی سازهای به این شکل تعریف شده است: “برقراری ارتباط پارامتری میان مشخصات پاسخ پیش بینی شده سازهها توسط یک مدل ریاضی با کمیتهای متناظرش که از مشاهدات آزمایشگاهی حاصل شده است". فرآیندهای شناسایی سازهای، از طریق تخمین قابل اعتماد عملکرد و آسیب پذیری سیستمهای سازهای با بهره گرفتن از شبیه سازیهای اصلاح شده، سعی در از بین بردن فاصله میان سازههای واقعی و مدلسازیها دارند. الگو شناسایی سازهای برای اولین بار توسط هارت و یاو در سال ۱۹۷۷ در مهندسی مکانیک و توسط لیو و یاو در سال ۱۹۷۸ در مهندسی عمران معرفی شد. این مقالات اولیه، الهامبخش بسیاری از محققین در بررسی جنبه های گوناگون شناسایی سازهای بوده است و با گذشت بیش از ۳۰ سال، این موضوع همچنان جزو تحقیقات فعال در دو رشته عمران و مکانیک محسوب می شود ]۲[.
پیشرفتهای اخیر در مباحث فناوری اطلاعات، امکان استفاده از مدلهای اجزا محدود را برای طراحی، ارزیابی آسیب پذیری و مقاوم سازی را به مهندسین عمران داده است. اما عدم قطعیتهای موجود در سازههای عمرانی موجب شده است که برای دستیابی به یک شبیهسازی قابل اعتماد، از مشاهدات و داده های آزمایشگاهی برای صحتسنجی و بهروز رسانی مدلهای مصرفی، استفاده شود. از جمله مهمترین اهداف این موضوع میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
- پایش سلامت و عملکرد سازهها جهت مدیریت و نگهداری سازههای مهم
- تایید طراحی و ساخت در سازههای چالش برانگیز
- کمک به کنترل سازههای طراحی شده بر مبنای طراحی بر اساس عملکرد
- مستند سازی خصوصیات واقعی سازهها بعنوان مبنای ارزیابی رفتار سازهها در آینده در مواجهه با زوال و خطرات پیشرو
- شناسایی عوامل ایجاد آسیب، زوال و هرنوع کاستی در عملکرد و کاهش آنها (مانند ترک، نشست و…)
- اصلاح، تقویت و مقاوم سازی سازهها در اثر تغییر در آیین نامه ها و پیرشدن سازهها و یا نیاز به افزایش اطمینان تا رسیدن به سطح عملکردی دلخواه
- افزایش آگاهی در ارتباط با نحوه بارگذاری سازهها در حین ساخت و پس از آن، چگونگی تغییر شکل دادن آنها و چگونگی انتقال نیرو از اعضا به فونداسیون و خاک]۲[.
- شناسایی سازهای سازههای موجود(واقعیتها و چالشها)
در حرفه مهندسی عمران برای مدت زمان طولانی، مدلهای فوق العاده ساده و ایدهآل برای هدفهای آنالیز و طراحی مورد استفاده بوده است. برای مثال ساختمانها به صوت قابهایی دو بعدی و پلها به صورت تیرهایی ساده یا تیرهایی پیوسته مدل میشوند. این نگاه ساده اساس بسیاری از روندهای شکل دهنده آیین نامه ها رو تشکیل داده است و با وجود ارائه روشهای مدلسازی پیچیده و دقیقتر، استفاده از ساده سازی جایگاه ویژه خود را از دست نداده است. زمانیکه از طراحی بر مبنای این مدلهای ساده به سوی طراحی بر مبنای آیین نامه های موجود حرکت میکنیم، روند اقتصادیتر شدن طراحیها در عین ایمنی بیشتر آنها کاملا قابل درک و اثبات است. نقص عمده این روشها ناتوانی در شبیه سازی دقیق عملکرد واقعی سازهها است و هرچه به سمت طراحی بر مبنای عملکرد و پررنگ شدن مفاهیمی همچون دوام، نگهداری و سطوح سرویس پیش میرویم، کاستی روشهای مدلسازی ساده محسوستر می شود ]۲[.
امروزه با وجود در دسترس بودن ابزارهای مدلسازی دقیق که قابلیت شبیهسازی سه بعدی رفتار سازهها (مقیاس محلی و مقیاس کلی) را دارند، اما شبیهسازی قابل اعتماد از عملکرد سازههای ساخته شده نیاز به عواملی فراتر از مدلهای تصحیح شده دارد. مثالهای متعددی وجود دارد که نشان میدهد این مدلهای با جزئیات، مکانیزم های بحرانی و توزیع بارها را در سازههای پیچیده از جا انداختهاند و موجب ایجاد اختلافاتی در حدود ۱۰۰ تا ۵۰۰% در پاسخهای کلی و محلی شده اند. حقیقت این است که مدلهای تصحیح شده گرچه قادرند رفتار سازهها را با دقت بیشتری شبیهسازی کنند، اما با دقیقتر شدن مدلها، آنها نیاز به اطلاعات بیشتری جهت کاهش تأثیر عوامل ایجاد عدم قطعیت برای رسیدن به نتایج قابل اعتماد دارند. این نیاز موجب به رسمیت شناختن روز افزون استفاده از داده های آزمایشگاهی برای بهبود نتایج مدلها و توسعه روشهای شناسایی سازهای شده است. به طور خلاصه نتایج مدلهای ساده به دلیل فرضیات ساده کننده و نتایج مدلهای دقیقتر به دلیل نیاز به داده های بیشتر از واقعیت فاصله دارند ]۲[.
فرایندهای شناسایی سازهای با بهره گرفتن از داده ها/ مشاهدات آزمایشهای انجام گرفته روی سازههای واقعی برای شبیه سازی های پیشرفته، برآورد دقیقی از عملکرد و آسیبپذیری سیستمهای سازهای داشته و به این ترتیب سعی در از بین بردن فاصله موجود بین مدلها و سازههای واقعی دارند. شناسایی سازهای به این صورت تعریف می شود: ” فرایند ایجاد یا بهروز رسانی مدلهای بر پایه فیزیک سازهها (مانند مدلهای اجزاء محدود) با بهره گرفتن از پاسخهای اندازه گیری شده تحت تحریک استاتیکی و دینامیکی که به منظور ارزیابی سلامت و عملکرد و سایر تصمیم گیریها انجام میگیرد." شناسایی سازهای تبدیل یافته مبحث عمومیتر شناسایی سیستمها است که برروی ایجاد مدلهای عددی (مانند معادلات دیفرانسیل و فضای حالت) سیستمهای دینامیکی با بهره گرفتن از پاسخهای اندازه گیری شده آنها تمرکز دارد. ]۲[.
در مورد سازههای صنعتی (manufactured system) مانند هواپیما، خودرو و سازههای فضایی، فرایند شناسایی سازهای، به فرایندی متداول و ابزاری مستقل برای درک مشخصات واقعی مکانیکی آنها تبدیل شده است، به گونه ای که در مراحل طراحی و ارزیابی عملکرد این گروه از سازهها مورد استفاده قرار میگیرد. در مقابل در مورد سازههای عمرانی (constructed system) مانند ساختمانها، پلها و سدها و.. شناسایی سازه ای در مراحل ابتدایی قرار دارد و کارهای پراکندهای به صورت کاربردی در این حوزه انجام گرفته است. ]۲[.
عدم قطعیت و منحصر بفرد بودن سازههای عمرانی موجب شده است که پیش بینی مشخصات مکانیکی پارامترهای عملکردی این سازهها دشوار باشد، از طرفی اطلاعات محدودی راجع به عملکرد واقعی این گروه از سازهها در دسترس است. با وجود این چالشها، یکی از اهداف شناسایی سازهای، پرده برداشتن از رفتار واقعی سازهها است که ابعاد وسیعی از مباحث عمران همانند اصول طراحی بر مبنای عملکرد تا تصمیم گیری بر مبنای خطرپذیری (ریسک) سازههای موجود را تحت تأثیر قرار میدهد.
به اعتقاد بسیاری، دلیل ابتدایی عدم استفاده گسترده از روشهای شناسایی سازهای به صورت کاربردی در مورد سازهای عمرانی، ناشی از کاربردی نبودن تکنولوژی حسگرها است و پیشرفتهای اخیر در این حوزه موجب گسترش استفاده کاربردی آنها نشده است، اما برخی دیگر علت را پایهای تر میدانند. در طی دهه گذشته تعداد زیادی از تلاش های انجام گرفته برای اعمال روشهای شناسایی سازهای (که قبلا روی سازههای صنعتی توسعه و به اثبات رسیده اند) روی سازههای عمرانی با شکست همراه بوده است.. این عدم موفقیت به دلیل در نظر نگرفتن عدم قطعیتهای موجود در سیستمهای سازهای، در روندهای شناسایی است که برای سازههای کارخانهای توسعه یافتهاند. در مواردی هم که روند شناسایی با موفقیت در مورد سیستمهای سازهای انجام گرفتهاند، نقش پررنگ این عدم فطعیتها به صراحت بیان شده است. برطرف کردن این چالشها نیاز همکاری رشته های گوناگون دارد. تعدادی از این موارد عدم قطعیت در جدول (۱-۱) شرح داده شده اند: ]۲[.
علاوه بر عدم قطعیتهای یاد شده در ارتباط با سیستمهای سازهای که عملکرد و خصوصیات مکانیکی آنها را تحت تأثیر قرار میدهد( جدول ۱-۱)، میتوان به چالشهای فرارو روشهای شناسایی نیز اشاره نمود:
- بهینه سازی اقتصادی و فنی روشهای شناسایی سیستم
اکثر روشهای شناسایی و تشخیص آسیب به تعداد زیاد محرکها و حسگرها نیاز دارند. با توجه به ابعاد و توپولوژی سیستمهای سازهای و درجات آزادی زیاد این سیستمها، این نیاز معمولا یا قابلیت اجرا را ندارد و یا مقرون به صرفه نیست. بنابراین ملاحظات اقتصادی و فنی در مرحله برداشت داده ها یکی از چالشهای کاربردی این موضوع است.
- شناسایی، حذف و کمینه نمودن نوفهها
یکی از نقاط ضعف اکثر روشهای شناسایی حساسیت آنها به نوفه است. در این راستا روند نوفهزدایی و به طور کلی پردازش سیگنالف جزو مباحث کلیدی این مقوله به شمار میرود. روشهای کنونی نوفه زدایی پاسخ اصلی سازه را دچار تغییر و روند شناسایی را با چالش روبرو می کنند. روشهای کلاسیک نوفه زدایی نیز معمولا برای اهداف دیگری
عدم قطعیتهای تأثیرگذار بر خصوصیات مکانیکی و عملکرد سازههای ساخته شده
ناهمگنی
جنس و خصوصیات مواد تشکیل دهنده، مشخصات و جزئیات در اعضای مختلف و در راستای هر یک از اعضای تشکیل دهنده یک سازه به طور قابل ملاحظهای تغییر می کند. عواملی مانند زوال و آسیب موجب آمیختگی این تغییرات شده و تشخیص آنها را مشکل می کند.
شرایط مرزی
یکی از شرایط مرزی چالش برانگیز در سیستمهای سازهای، سطوح مشترک غیر قابل مشاهده خاک و پی سیستمهای سازهای است، بگونهای که خصوصیات تماسی این سطح، متغیر است و از طرفی خصوصیات خاک و حتی سنگ تحت تاثیر عواملی مانند فشار، رطوبت، دما و زمان است.