-درآمد کم و عدم اشتغال پدر
-خانه کوچک
- مشاهده خشونت(در خانه و رسانه)
عوامل محافظت کننده:
- مشارکت افراد در فعالیت های سازمان یافته
- احساس همبستگی اجتماعی
- حمایت های اجتماعی دریافتی از طرف شبکه های اجتماعی
- باورهای مذهبی
رفتارهای جوانان
شکل ۶-۵- عوامل خطر و محافظت کننده در سطح محیط اجتماعی
پیشگیری از وقوع رفتارهای پرخطر
پیشگیری[۴۸۵] از وقوع رفتار پرخاشگرانه، پرخطر و دیگر اشکال رفتار ضد اجتماعی به زمینه یا حوزه بسیار مهمی از تحقیق و سیاستگذاری در بسیاری کشورها تبدیل شده است. برای این مسأله چند دلیل وجود دارد: نخست، اختلالات رفتاری در میان بیشتر مسائل عاطفی و رفتاری افراد جوان مشاهده می شود. خشونت زیاد و آمارهای هشدار دهنده جرم و جنایت به شکل خاص جوامع را نسبت به این مسأله حساس نموده است. دوم، در حالی که بیشتر جوانان فقط اشکال محدود و کمتر جدی از رفتار ضد اجتماعی را از خود نشان می دهند، رفتار مشکلزای شروع کنندگان اولیه اغلب به طور خاص ثابت و پایدار است. تقریباً نیمی از این گروه در برابر پیشگیری مقاومت خواهند نمود و مسیر جدی رفتار ضد اجتماعی را ادامه می دهند. این افراد کجرفتار اولیه و پایدار علت رنج و مشقت زیادی برای والدین شان، معلمان، همسالان و به طور کلی، برای خودشان هستند. آنها مشکلاتی مانند کمبود شایستگی های اجتماعی، وابستگی و تعلق به گروه همسالان منحرف، شکست تحصیلی یا مهارت کاری پایین و بیکاری را روی هم انباشته می کنند. سوم، بسیاری از این افراد جوان تبدیل به متخلفان حرفه ای شده که مسؤول بیش از نیمی از جرایم کلاسیک رخ داده هستند و تغییر رفتارشان بسیار مشکل است(لوزل و بیلمن[۴۸۶]، ۲۰۰۶: ۳۳).
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
متخصصان به چند دلیل پیشگیری را برتر از درمان می دانند. نخست اینکه، بیشتر بررسیها نشان می دهند که میزان اثربخشی و کارایی روش های درمانی(اعتیاد) چندان امیدوار کننده نیست و اغلب با بازگشت های مکرر همراه است. دوم، برنامه های پیشگیری در مقایسه با درمان از نظر هزینه کاملاً به صرفه تر هستند. هر دلار هزینه برای پیشگیری برابر با پنج دلار صرفه جویی در درمان است. سوم، برنامه های پیشگیری احتمال آسیبهای وخیم دوره ی بزرگسالی را به شدت کاهش می دهند(جلالی و همکاران، ۱۳۹۰: ۲۵۶؛ بلالوک[۴۸۷]، ۲۰۱۰). در ادامه، به انواع پیشگیری ها پرداخته می شود.
پیشگیری اولیه
پیشگیری اولیه[۴۸۸] که فراگیرترین و گسترده ترین نوع پیشگیری است، به جلوگیری از شروع هر نوع رفتار پرخطر برای نمونه مصرف مواد غیرقانونی به صورت آزمایشی یا تفریحی در بین جمعیت های عمومی مانند دانش آموزان، کارمندان و یا سایر قشرها می پردازد(گلدستون[۴۸۹]، ۱۹۸۷؛ به نقل از جلالی و همکاران، ۱۳۹۰: ۲۵۷). برنامه های متأثر از این نوع پیشگیری، بین گروه های مختلف تفکیک قایل نشده، عمومی و همگانی می باشد و هدف اصلی آن جلوگیری از شکل گیری و ایجاد مسأله و مشکل است(جندلی[۴۹۰]، ۱۳۹۳: ۵۸).
پیشگیری عمومی
پیشگیری عمومی[۴۹۱] در ارتباط با کل جامعه بوده و مسایل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را در بر میگیرد. بخشی از اقدامات مربوط به پیشگیری عمومی را می توان شامل موارد زیر دانست:
- ایجاد یک فرهنگ مناسب و مستقل و غیروابسته
- اجرای یک سیاست درست اقتصادی در جهت ریشه کنی فقر و تأمین مالی تمام اقشار فقیر و تهیدست که رقم بسیار بالایی را در میان کل بزهکاران تشکیل می دهند.
- جلوگیری از مهاجرت روستاییان به شهرها
- تأمین امکانات رفاهی و بهداشتی
- تأمین بیمه های بهداشتی برای مردم کم درآمد
- توسعه سوادآموزی و آموزش در کل کشور
- تهیه مسکن ارزان
- ایجاد اشتغال و کم کردن بیکاری(نجفی توانا، ۱۳۸۴: ۵۳).
علل و پیامدهای اختلال در مسایل اجتماعی و اقتصادی، نقش بسیار مؤثری در ایجاد فقر، بیکاری، طلاق، شهرنشینی و … ایفا نموده و این عوامل نیز متقابلاً موجب بروز جرایم متعددی شده است. بنابراین با تضعیف عوامل بسترساز بزهکاری در اجتماع می توان از آلودگی افراد جلوگیری و ارتکاب جرم و بزهکاری را کاهش داد.
پیشگیری اختصاصی یا خاص
این پیشگیری مبتنی بر انجام اقداماتی است که قبل یا بعد از ارتکاب بزهکاری و جرم صورت گرفته و هدف آن مبارزه با انگیزه ها و علل بزهکاری، بازپروری مجرم و از بین بردن عوامل و انگیزه های آن است. این نوع پیشگیری می تواند شامل مبارزه با اعتیاد و الکلیسم، جمع آوری کودکان بی سرپرست و اسکان آنها در مؤسسات تربیتی و کارآموزی، خارج کردن فرزندان از خانواده هایی که والدین آن ها به دلیل فساد اخلاقی یا عدم توانایی قادر به تربیت صحیح فرزندان خود نیستند و نگهداری آن ها در مراکز فوق الذکر، مراقبت از افرادی که در حالت قبل از ارتکاب جرم قرار دارند و اصطلاحاً در حالت خطرناک به سر می برند و نگهداری آن ها در مراکزی که امکانات بازسازی و سازگار نمودن افراد را با سازوکارهای زمینه های آموزشی، تربیتی و حرفه ای، روانشناسی، روان پزشکی و مددکاری دارد(نجفی توانا، ۱۳۸۴: ۵۴-۵۵).
پیشگیری وضعی
این نوع پیشگیری که به صورت علمی در دهه ۱۹۸۰ در کشور انگلستان مطرح شد، با توجه به شرایط بزهکار، نوع جرایم، اهداف و موضوعات جرم و خصوصیات بزه دیده، اقداماتی را به اجرا می گذارد که فرایند آنها از بین رفتن و یا تضعیف موقعیت ها و فرصت های ارتکاب جرم خواهد شد(نجفی توانا، ۱۳۸۴: ۵۵).
اندیشه های جفری[۴۹۲] و جاکوبز[۴۹۳] در شکل گیری و توسعه نظریه پیشگیری وضعی[۴۹۴] از جرم حائز اهمیت است. در گفتمان این نظریه، تأکید زیادی بر ارتقای کیفیت نظارت طبیعی در کنار نظارت رسمی و سازمانی و ترکیب آنها می شود(صفاری و کونانی، ۱۳۹۲: ۱۴۵). جاکوبز در کتابش تحت عنوان مرگ و زندگی شهرهای بزرگ آمریکا بیان داشت شهرهای جدید به گونه های طراحی نشده اند که مردم قادر به دیدن خیابان های عمومی و مکان های اطراف منزل خود باشند و همین امر باعث شده که امکان کنترل اجتماعی و غیررسمی برای پیشگیری از جرم از مردم سلب شود. وی معتقد بود که جرم و محیط، نظام پذیر، قابل مشاهده و کنترل می باشند و لذا مراقبت های معمولی ساکنین شهر مانع مهم بروز جرایم تلقی می شود(رحمت، ۱۳۸۸: ۱۰۸). منظور از نظارت رسمی و سازمانی نیز بهره گیری از امکانات و نیروهایی چون نگهبان، نیروی پلیس و تجهیزات فنی و الکترونیکی و … در حفاظت و مراقبت از نهادها، سازهها و تأسیسات نظام اجتماعی است(صفاری و کونانی، ۱۳۹۲: ۱۴۵).
در پیشگیری وضعی راهبردهایی مانند تعیین قلمروی مالکیت، مراقبت های معمولی، فعالیت حمایتی و کنترل ورودی ها باعث کاهش جرم می شود(رحمت، ۱۳۸۸: ۱۰۹-۱۱۰). از بین بردن اماکن و محلاتی که محل گردهم آیی و تجمع ولگردان، فاحشه ها، توزیع کنندگان مواد مخدر، اشرار و سابقه داران است، استقرار نیروهای پیشگیری و انتظامی در اطراف پارکها، مدارس، میادین، ایجاد گشت های محله، تعبیهی دوربین های مدار بسته نیز از دیگر سازوکارهای پیشگیری وضعی می تواند باشد(نجفی توانا، ۱۳۸۴: ۵۵-۵۶).
پیشگیری اجتماعی
اعتقاد عمومی بر این است که تشدید سیاست و گسترش برنامه های پیش بینی اجتماعی به ذاته مناسب ترین راه حل برای پیشگیری از بزهکاری نوجوانان و جوانان است. پیشگیری اجتماعی به راهبردها و تدابیری گفته می شود که هدف آنها به طور کلی تغییر در وضعیت رفاه و بهبود کیفیت زندگی باشد. بدین منظور، اقدامات اجتماعی با تمرکز بر عوامل خطر و عوامل حمایتی و نیز ساختارهایی که مستعد رشد و توسعه آن می باشد، در اولویت قرار میگیرد(جندلی، ۱۳۹۳: ۶۳). در اغلب کشورهای پیشرفته، اقدامات اجتماعی به طور کلی به صورت مجموعه ای از مقررات تعرضی و دفاعی به منظور نجات و حفظ ثبات زندگی خانوادگی و تأمین اعتلاء و پرورش و رشد هماهنگ و همه جانبهی استعدادهای کودکان است(کی نیا، ۱۳۸۴: ۲۸۸).
این رویکرد، بزهکاری و رفتارهای پرخطر را نتیجه نقص فرایند جامعه پذیری متأثر از آسیب پذیری اجتماعی، فرهنگی، آموزشی، احساسی یا عاطفی و اقتصادی می داند و بر همین اساس، مداخله های آن ناظر به ظرفیت های فردی هر شخص، محیط های پیرامون وی، شرایط زندگی و عناصر ساختاری که وی را دربر گرفتهاند، می باشد(جندلی، ۱۳۹۳: ۶۳).
اعمال هر یک از این روش ها(انواع پیشگیری ها) به تنهایی نمی تواند موجب پیشگیری قطعی بزهکاری(رفتارهای پرخطر) شود. اگرچه ممکن است به صورت مقطعی یا موضعی مؤثر باشد. بنابراین مهم ترین سازوکار در مقولهی پیشگیری از وقوع رفتارهای بزهکارانه و پرخطر، استفادهی تلفیقی از انواع روش های پیشگیرانه خواهد بود. مثلاً در برخورد با حالت خطرناک می توان از پیشگیری اختصاصی، کاهش آسیب پذیری آماج جرم با پیشگیری وضعی، اثر عبرت انگیزی در افراد مستعد با اعمال کیفر مناسب، تضعیف و کاهش امیال مجرمانه با پیشگیری عمومی و از بین بردن و امحاء عوامل جرم زا بهره جست(نجفی توانا، ۱۳۸۴: ۵۶).
با توجه به نتایج به دست آمده در این پژوهش، پیشگیری اجتماعی بهتر می تواند در کاهش رفتارهای پرخطر مؤثر باشد، زیرا عوامل جامعه پذیری مانند خانواده، نظام آموزشی و مذهب می توانند از طریق درونی کردن هنجارها و ارزش ها و آموزش مهارت های اجتماعی، نقش بازدارندگی مؤثرتری در رابطه با رفتارهای پرخطر ایفا نمایند. البته باید به این نکته اشاره کرد دیگر رویکردهای پیشگیری نیز باید مورد توجه قرار گرفته و بکارگیری آنها می تواند میزان رفتارهای پرخطر و بزهکارانه را کاهش دهد.
راهبردهای پیشگیری
پس از گذشت ۵۰ سال از طرح اولین برنامه های پیشگری، برنامه ها و راهبردهای متنوعی برای پیشگیری از وقوع رفتارهای بزهکارانه و پرخطر شکل کرفته اند. این برنامه ها در ۵ گروه کلی به شرح زیر قرار می گیرند:
در گروه اول، رویکرد انتشار اطلاعات[۴۹۵] است. در این روش، اطلاعات مناسبی در مورد رفتارهای پرخطر برای نمونه مواد مخدر، آثار و پیامدهای زیانبار و مخرب مصرف آنها ارائه می شود. همچنین بازخورد منفی و باورهای ضدمصرف مواد با بهره گرفتن از ابزارهایی مانند نمایش فیلم، ارائه بحث گروهی، برگزاری سخنرانی و یا با بهره گیری از سایر رسانه ها مانند اینترنت و ارسال پیامک ایجاد می شود.
رویکرد دوم که یک رویکرد پرورش عاطفی[۴۹۶] است، بر نیازهای روانشناختی افراد تأکید دارد.
در رویکرد سوم به افراد روش های جایگزین[۴۹۷] رفتار پرخطر ارائه می شود. به طور مثال، روش های جایگزین مصرف مواد ارائه می شود تا احساس بی حوصلگی و خمودی نکنند.
رویکرد چهارم تحت عنوان نفوذ اجتماعی[۴۹۸] بر سه مؤلفهی ایمن سازی روانی[۴۹۹]، اصلاح انتظارات هنجاری[۵۰۰] و آموزش مهارت های مقابله ای[۵۰۱] تأکید دارد. این رویکرد به طور عمده بر نظریه شناختی – اجتماعی بندورا متمرکز است.
رویکرد پنجم به نام رویکرد یکپارچه نفوذ اجتماعی – افزایش صلاحیت، بر طیف وسیعی از عوامل به وجود آورندهی رفتارهای پرخطر مانند خشونت، مصرف الکل و سوء مصرف مواد مبتنی است. بارزترین ویژگی این رویکرد نسبت به رویکرد نفوذ اجتماعی، آموزش مهارت های خود-کنترلی و اجتماعی است. ریشه نظری این رویکرد، نظریه های شناختی- اجتماعی بندورا و نظریه رفتار مشکل آفرین[۵۰۲] جسور می باشد. در این رویکرد، بر افزایش توان تصمیم گیری، تغییر رفتار شخصی، کاهش اضطراب، افزایش مهارت های جرأت ورزی اجتماعی[۵۰۳]، ارتباط و کاربرد مهارت های عمومی برای مقابله با فشارهای اجتماعی تأکید می شود. این رویکرد متضمن بحث گروهی یا کلاسی، آموزش مهارت های شناختی – رفتاری توأم با آموزش مهارت های اجتماعی است(جلالی و همکاران، ۱۳۹۰: ۲۵۷؛ بوتوین و همکاران[۵۰۴]، ۲۰۰۱).
پژوهش های مختلف نشان می دهند که روش های پیشگیری مبتنی بر نشر اطلاعات صرفاً در تغییر بازخورد و تعداد محدودی از متغیرهای همبسته با رفتارهای پرخطر مانند سوء مصرف مواد مخدر مؤثر هستند. همچنین روش های مبتنی بر فن آوری های نوین مانند اینترنت در مقایسه با روش های سنتی، از تأثیر بیشتری برخوردار هستند. به طور کلی، روش هایی که به صورت جامع بر ویژگی های روانی، شخصیتی، اجتماعی و خانوادگی افراد متمرکز می شوند، نه تنها در مقایسه با روش های نشر اطلاعات در تغییر بازخورد تأثیر بیشتری دارند، بلکه تعداد بیشتری از متغیرهای همبسته با رفتارهای پرخطر را بهبود می بخشند(بوتوین و همکاران، ۲۰۰۱؛ روهرباخ و همکاران[۵۰۵]، ۲۰۱۰).
راهبردهای مداخلهای
یک راهبرد مداخله ای[۵۰۶] مناسب باید مبتنی بر درک رابطه بین عوامل خطر، مداخله و کاهش رفتار پرخطر باشد. در غیر این صورت، نمی توان مشخص نمود که چه دلایلی باعث موفقیت یا شکست یک مداخلهی خاص شده است. با این وجود، چندین راهبرد مداخله ای مؤثر در رابطه با رفتارهای جوانان وجود دارد. برنامه های پیشگیری و درمانی زمانی می توانند مؤثر باشند که هم نوجوانان و جوانان را در کل جمعیت و هم نوجوانان و جوانان پرخطر دارای عوامل متعدد خطرآفرین را دربر بگیرند(دی ماتئو و مارک زیک، ۲۰۰۵: ۳۲).