۲-۱۶-۴رابرت انیس[۵۵]
انیس از اندیشمندانی است که به بررسی تفکر انتقادی و ویژگی های آن پرداخته است.او یکی از خصلت های تفکر انتقادی را ارتباط بین واژه هایی میداند که توسط فرد مورد بررسی قرار میگیرد.کلماتی که هرکدام از آن ها دارای معنای خاصی بوده و به وسیله شخص مورد استفاده قابل تشخیص باشد.به زعم او از دیگر ویژگیهای تفکر انتقادی، استفاده از معیارهایی است که فرد برای داوری کردن مورد استفاده قرار میدهد. وی اعتقاد دارد برای تفکر انتقادی دانش زمینه ضروری است و این نکته نشان میدهد که از فردی که در ارتباط با مطلبی دانش زمینه دارد، نمی توان انتظار تفکر خوب را داشت.
به نظر انیس تفکر انتقادی دارای عناصر عمومی واختصاصی است.عناصر عمومی همان اصول و مهارتهای تفکر انتقادی محسوب می شود عناصر اختصاصی، به دانش زمینه در آن موضوع مربوط می شود، و در فرایند تصمیم گیری،تفکر انتقادی به عنوان یک ضرورت محسوب می شود، همان طور که ترکیب کردن، زمینه تصمیم گیری است. با بهره گرفتن از تفکر انتقادی ما میتوانیم به درستی واقعیت ها پی برده و اطلاعات مربوط را از نامربوط جدا کنیم. به نوعی می توان گفت که انیس بر نهضت تفکر انتقادی در دهه ۱۹۶۰ تأثیر زیادی گذاشت. فعالیت های انیس و توجه ویژه او به بحث تفکر انتقادی، زمینه پژوهشهای مؤثر دیگر در این مورد شد.انیس نیز همچون آزوبل به پیش سازمان دهنده در امر یادگیری اعتقاد دارد.بدین صورت که دانش های مربوط به یک زمینه علمی برای یادگیری آن مسأله مورد نیاز هستند.
یکی از وظایف کلیدی و اساسی معلمان در جریان یادگیری دانش آموزان، توجه به معنی دار کردن مطالب میباشد. معمولا مطالبی برای دانش آموزان معنی دار میباشد که این مطالب به نوعی با اطلاعات قبلی آن ها هماهنگی داشته باشد. بعضی از وقت ها مطالبی در کلاسها گفته می شود که این مطالب با وضعیت و شرایط شناختی فرد هماهنگی ندارد.بیان این اطلاعات زمینه دور شدن فراگیر از یادگیری معنی دار می شود، وقتی که معلم به بیان مطالب مرتبط با سطح تجربیات فراگیر بپردازد؛ این آگاهی ها زمینه تجربیات بعدی فرد را فراهم نموده و به تکمیل تجربیات قبلی او منجر می شود.زمانی که مطالب گفته شده با مطالب آموخته شده قبلی ارتباط شناختی نداشته باشد؛ دانش آموز مجبور خواهد بود که با حفظ کردن و بدون فهم به مطالب پی ببرد، این نوع یادگیری طوطی وار شده و به صورت معنی دار است.
بنابرین تلاش علمی معلمان در کلاسهای درس بایستی به این مسأله منجر شود که مطالب آموزشی با آموخته های قبلی فراگیران ارتباط داده شود.البته تأکید بر دانش زمینه در تفکر انتقادی، اهمیت دادن به مطالب و مفاهیم کلی در ابتدای یادگیری دانش آموزان نیز میباشد. بدین صورت که اطلاعات قبلی به صورت کلی و جامع از فعالیت دانش آموزان گرفته می شود و سپس معلم با بهره گرفتن از این مطالب به ارائه مفاهیم جزئی و فرعی تر می پردازد.یکی از نکات دیگر در افکار انیس توجه به اصول و مهارتهای تفکر انتقادی است. معلمان بایستی جهت متفکر کردن دانش آموزان از محورها و بنیان هایی مثل سؤال کردن و استدلال کردن استفاده نموده و روحیه تفکر محوری را در دانش آموزان ایجاد نمایند.بنابرین وی اعتقاد دارد تفکر انتقادی بدون دانش زمینه وآگاهی از اصول تفکر ممکن نیست.پس یکی از نکات درخور توجه در افکار انیس، توجه به اطلاعات و آگاهی های قبلی فراگیر در تدریس میباشد؛ چرا که معلمی بدون توجه به این مسائل به آموزش بپردازد مطمئنا یادگیری دانش آموزان دچار خدشه می شود.از این مباحث می توان نتیجه گرفت که انیس با دید روانشناسی دقیق و تیزبینانه به بحث تفکر انتقادی پرداخته و مورد تأکید قرار داده است.(استرنبرگ، روبرت بارن و جان بای کاف[۵۶]، ۲۰۰۴،ص۲۱).
۲-۱۶-۵ ماتیو لیپمن
لیپمن نیز همچون دیویی اعتقاد داشت یک موقعیت، تفکر را آغاز میکند.او شروع تفکر انتقادی را همراه با موقعیت های مسأله مدار میداند و اعتقاد دارد اگر در یک محیط تربیتی،گوناگونی اعتقاد و آرای وجود داشته باشد؛توجه افراد به سمت فرضیهها و راه حلهای مختلف و متعدد سوق داده می شود. وی یکی از اندیشمندانی است که در حوزه تفکر انتقادی مطالعات زیادی داشته و از محورهای مختلف به این مسأله توجه نموده است.تأکید لیپمن بر تفکر انتقادی به عنوان یک روش مناسب برای پرورش تفکر و راه اندازی مؤسسه ای برای این کار، قابل تحسین وهدایت گر معلمان خواهد بود.او اعتقاد دارد که تفکر انتقادی دارای مهارت ها و ملاک هایی است که به جریان رشد و ارتقاء این نوع تفکر کمک می کند.
یکی از نکات برجسته فکری ایشان توجه به تجربه،جستجو و فعالیت پژوهشی فراگیران در جریان یادگیری است.با توجه به این نوع نگرش، فراگیران نیز مانند دانشمندان با بهره گرفتن از روش های علمی به فعالیت پرداخته و تلاش می نمایند. استفاده از این فعالیت به این نکته منجر می شود که فراگیران بایستی همه مسائل را با بهره گرفتن از تحقیق بپذیرند و در سایه این جستجوگری،کیفیت یادگیری نیز افزایش مییابد. لیپمن به مشارکت و تبادل نظر افراد با همدیگر جهت یادگیری تأکید می کند.او اعتقاد دارد که فراگیران با تلاشهای گروهی به شناخت لازم میرسند که این شناخت فردی و در عین حال از فعالیتهای گروهی ناشی می شود.
لیپمن در مقاله (تفکر انتقادی چه میتواند باشد؟) به بررسی تعریف استنبرگ پرداخته است. استنبرگ اعتقاد دارد که تفکر انتقادی، مجموعه فرایندها و راهبردهای ذهنی مربوط به تصمیم گیری برای حل مسائل را شامل می شود. لیپمن اعتقاد دارد این تعریف از تفکر انتقادی معنی دار نیست چرا که کلماتی مثل تصمیم گیری و فرایندهای ذهنی حل مسأله هم معنی تفکر انتقادی نیستند(لیپمن[۵۷]،۱۹۸۸،ص۳۸).
تفکر انتقادی از معیارهای قضاوت استفاده میکند و معیارها از نظر او با مسائلی مانند راست، درست، بی نقص و کامل سر و کار دارد.آگاهی از این معیارها و ایجاد معیارهای مناسب با قضاوت ها از مؤلفه های مهم تفکر انتقادی است(همان منبع، ص۴۳). لیپمن به دفاع از تفکر انتقادی پرداخته و عقیده دارد که در این نوع تفکر، فراگیر به بررسی همه جانبه مسائل و پدیدههای مختلف می پردازد.