برای نمونه در مقوله فرهنگ، آزادی عمل کسانی که با تولید محصولات غیر مجاز جنسی ،سعی در تخریب اخلاق و ترویج ابتذال دارند، سد راه آزادی واقعی افراد یک جامعه است. در چنین فضایی فرصت و قدرت انتخاب زندگی اخلاقی و معنوی، از جوانان و نوجوانان تا حد زیادی سلب می شود و حق رستگاری آنان پایمال می شود. در نظام ارزشی اسلام ، استقلال فردی و آزادی در عین برخورداری از جایگاه رفیع، هرگز به عنوان ارزش مطلق و فوق همه ارزشها تلقی نمی شود.[۷۲]»
حکومت اسلامی،تضمین کننده ی حق انتخاب مردم است. در عین اینکه باید تمام تلاش خود را برای هدایت و تربیت انسان های با فضیلت،به کار بندد و جامعه ای رها از قید و بندهای طواغیت،فراهم کند.
بند دوم : وظایف دولت اسلامی در عرصه فرهنگ
یکی از اهداف مهم بعثت پیامبران، تعلیم و تربیت جامعه، ارتقای دانش و بینش مردم و اصلاح امور اجتماعی، سیاسی و اخلاقی جامعه در مسیر شناخت و بندگی خداوند متعال است. این اهداف برای حاکمان اسلامی به صورت طبیعی، در قالب وظیفه مقرر شده است، به گونهای که امام علی(ع)، عمدهترین وظیفه حکومت اسلامی را همین موضوع میداند و میفرماید:«حق شما بر من این است که شما را در مقولههای گوناگون آموزش دهم تا آگاهی شما افزایش یابد و دچار جهل و گمراهی نشوید و اینکه شما را به گونهای تربیت کنم که راه و رسم چگونه زندگیکردن را بیاموزید.[۷۳]»
کارگزاران دولت دینی، عهدهدار تأمین علم و دانش شهروندان قلمرو حکومت خود هستند. آنان موظفاند؛ زمینههای کسب دانش و افزایش آگاهیهای مردم را در عرصههای گوناگون ،فراهم سازند. در این مورد آیاتی مانند:هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمِّیّنَ رَسُولًا مِنْهُمْ یتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِه وَ یُزَکّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ[۷۴]». به خوبی وظیفه کارگزاران دولت دینی را در متابعت از فلسفه بعثت روشن میکند. تعلیم و تربیت، بخش عمده فلسفه بعثت انبیا را تشکیل میدهد. در سوره بقره نیز آمده است: «همان طور که در میان شما رسولی از خودتان فرستادیم، تا آیات ما را برای شما تلاوت کند و شما را تربیت نماید.[۷۵]»
«مشکل اساسی جامعه در جاهلیت جدید یا کهن، ندانستن اصول «تمدن ناب» و یا عمل نکردن به آن در فرض دانستن است؛ یعنی جهالت و ضلالت، دو عامل قطعی انحطاط در جامعه جاهلی است و مهمترین هدف حکومت اسلامی در بخش فرهنگ به معنای جامع، جهالتزدایی و ضلالتروبی است، تا با برطرف شدن جهل و نادانی، علم و کتاب و حکمت ،جایگزین آن گردد و یا با برطرف گشتن ضلالت و گمراهی اخلاقی و انحرافِ عملی، تزکیه و تهذیب روح ،جانشین آن شود؛ از اینرو، در آیه مذبور و مانند آن، که اهداف و برنامه های زمامـداران اسـلامی مطـرح میشـود، جهلزدایی توسط تعلیم، و ضلالتروبی توسط تزکیه، از شاخصههای اصلی آن قرار گرفته است و آیه مذکور، جامعه امّی؛ نادان و بیسواد را به فراگیری دانش تشویق میکند تا از امّیبودن برهند و به عالِم و آگاهشدن برسند و نیز جامعه گمراه و تبهکار را به طهارت روح فرا میخواند تا از بزهکاری برهد و به پرهیزکاری و وارستگی باریابد.
خداوند متعال در توصیف اهداف و برنامه های پیامبراکرم میفرماید:یکی از اهداف پیامبران این است که غل و زنجیرهایی که توسط ادیان تحریف شده به دست و پای مردم زده شده است را آزاد سازد و با زدودن اوهام و خرافات و آگاه ساختن آنان، حریت و آزادی را در فکر و اندیشه آنان به ارمغان آورد.با نگاهی به سیره پیامبر مشخص میشود، حاکم اسلامی نمیتواند نسبت به جهل و نادانی مردم بیطرف باشد، بلکه باید تمامی توان و امکانات خود را برای جهلزدایی و روشنگری مردم به کار گیرد و تمام موانع را از سر راه تربیت و آگاهی جامعه بردارد و زمینه شکوفایی جامعه را فراهم سازد.پیامبر اکرم این وظیفه را به خوبی انجام داد و ائمه اطهار نیز در همین مسیر قدم نهادند. ایشان مهمترین مسئولیت و وظیفه خود را حفظ و پاسداری از دین، از طریق روشنگری و تبلیغ صحیح و روشمند میدانستد؛ برای مثال، آنگاه که پیامبر میخواست، معاذ بن جبل را به عنوان فرماندار یمن بفرستند، دستورالعمل جامعی برای ایشان صادر میفرمایند. در این دستورالعمل، پیامبر اکرم مهمترین وظایف حکومت اسلامی را در قبال فرهنگ بیان داشته و از فرماندار خود خواسته است:قرآن را به همگان بیاموز؛مردم را بر اساس اخلاق پسندیده تربیت کن؛سنتهای جاهلی و غلط را از میان بردار؛ دستورات اسلام را در جامعه زنده و آشکار کن؛بیشترین توجه به برپایی نماز باشد؛مردم را موعظه کن و معاد را به آن ها متذکر شو؛معلمان و مبلغان را در میان مردم اعزام کن.[۷۶]»
«امام علی(ع) در حکومت خویش عُلُو مادی و معنوی مردم را بیش از هر چیز واجد اهمیت میدانست و به استانداران خویش، از جمله مالک اشتر این امر را توصیه می نمود. مرحوم علامه جعفری در شرح یکی از بندهای عهدنامه مالک، سخن مولا را چنین ترجمه کردهاست: من تو را برای اداره کشور مصر می فرستم که چونان باغبان ِعاشق نهالهای باغ خود، مردم آن سرزمین را احیا نمایی و شخصیت آنان را در این گذرگاه معنادار که دنیا نامیده شده است، به ثمر برسانی، و از بدبختیها و رذالتهای اخلاقی و ناگواری های جانکاه نجاتشان بدهی، نه چونان درنده ای خون آشام که قدرت حکومت مستت کند و زندگی و مرگ مردم را به بازی بگیری و برای رسیدن به خواسته های جاه طلبانه خود، حیات مردم را که شعاعی از اشعه الهی در روی این کره خاکی است، طعمه ای لذیذ برای خود تلقی نمایی. در این فرمان که قابل تعمیم بر جوامع و حکومات بشری است، زمامداری که مدیریت جامعه را بر عهده میگیرد، اداره همه ابعاد جامعه را، از تنظیم حیات طبیعی افراد و گروه ها گرفته تا امکان پذیر ساختن ورود به حیات معقول و رهسپار نمودن اشخاص به عظمت و کمال ربوبی، متعهد می شود.بدین ترتیب اصلاح، رشد و بالنده کردن مردم، در جنبه مادى و معنوى، روحى و جسمى از وظایف و آرمانهاى حکومت از منظر امام علی (ع) است .[۷۷]»
یکی دیگر از وظایف دولت دینی، هدایت جامعه به سوی خوبیها و پاسداری از سنتها و محتوای دین و نیز فراهمآوردن شرایطی است که فرهنگ اصیل دینی، توسعه یابد و بتواند با فرهنگ مهاجم و بیگانه و یا با بدعتها مقابله کند.یکی از عواملی که موجب شده است دین، پایگاه خود را در بسیاری از جوامع از دست بدهد، تحریفها و تعبیرهایی است که به نفع صاحبان قدرت و دنیامداران ،در ادیان ایجاد شده است؛ در نتیجه، دین به گونهای تعریف شده است که خواسته گروه خاصی را برآورده ساخته است و حقوق صاحبان اصلی دین، که عامه مردم میباشند، از بین رفته است.