ب) دانش صریح: دانش آشکار و کدگذاری شده.
ج) دانش نظری و تئوریکی: دانشی که از تخصصهای عمیق افراد سرچشمه میگیرد و ویژگیهای این نوع از دانش بیشتر شبیه دانش نهفته است. وی سپس به بیان کاربرد این سه نوع دانش در ساختارهای پنجگانه مینتزبرگ پرداخته است.
جدول ۲-۱: کاربرد انواع دانش در ساختارهای پنجگانه مینتزبرگ (جورنا، ۲۰۰۱)
نوع دانش
نوع ساختار
نظری
آشکار
نهان
ساختار ساده
کم
کم
زیاد
بروکراسی ماشینی
کم
زیاد
کم
ساختار بخشی
کم
زیاد
نسبتا زیاد
بروکراسی حرفه ای
زیاد
زیاد
نسبتا زیاد
ادهوکراسی
کم
زیاد
زیاد
منبع: ابطحی و صلواتی، ۱۳۸۵
۲-۲-۱۰-۶- انواع دانش از دیدگاه بلاکلر[۴۹]
بلاکلر (۱۹۹۵) نیز انواع دانش را مورد شناسایی قرار داده و انواع آن را شامل موارد زیر میداند (ابطحی و صلواتی، ۱۳۸۵):
الف) دانش نهان که خود به سه دسته تقسیم میشود:
دانش فرهنگی: به فرایند دستیابی به ادارکات مشترک اشاره دارد. فرآیندهای نظیر جامعه پذیری، فرهنگ پذیری.
دانش ذهنی: دانشی است که به مهارتهای مفهومیو تواناییهای شناختی وابسته است و یک دانش انتزاعی است که در ذهن فرد نهفته است.
دانش مجسم: دانشی است که وابسته به اقدام و عمل فرد است. این نوع دانش به حضور فیزیکی افراد و مراودات رو در رو متکی است.
ب) دانش آشکار: در این طبقه بندی دو نوع دانش قرار میگیرد:
دانش نظاممند: دانشی که بتواند به گونه ای نظام مند، در روابط تکنولوژی، نقش ها و رویههای رسمیمورد تحلیل قرار بگیرد. همچنین این نوع از دانش اشاره به دانش رسمیو مشترک بین انسانها دارد.
دانش منظم: که در قالب علائم و نشانه هاست، و میتوان آن را رد قالب کتاب و اطلاعات الکترونیکی یافت نمود.
۲-۲-۱۰-۷- انواع دانش از دیدگاه لیدنر و علوی[۵۰]
لیندر و علوی در تقسیم بندی دانش به چهار نوع دانش اشاره دارند:
الف) دانش نهفته: که در زمینه اقدامات و تجارب افراد قرار دارد و تشکیل دهنده مدلهای ذهنی است.
ب) دانش آشکار: که در مقایسته با دانش نهفته عمومیت بیشتری داشته و به راحتی قابل انتقال است.
ج) دانش فردی: که در وجود فرد نهفته است و ریشه در اقدامات فردی او دارد.
د) دانش گروهی: دانش است که در سیستمهای اجتماعی و فرهنگی یک سازمان نهفته است.
۲-۲-۱۱- مدیریت دانش
۲-۲- ۱۱-۱- مفهوم مدیریت دانش
ما نه تنها در هزارهی جدید، که در سبز فایل زندگی میکنیم. در این دوره، اصطلاحات گوناگونی مثل عصر فراصنعتی (هوبر، ۱۹۹۰) عصر اطلاعات (شاپیرو و واریان، ۱۹۹۹) موج سوم (هوپ و هوپ، ۱۹۹۷) یا جامعه دانشی (دراکر، ۱۹۹۳) برای توصیف وضعیت کنونی به کار میروند. صرف نظر از اصطلاحات مذکور، اغلب صاحبنظران معتقدند که یکی از موضوعات مهم مطرح شده در این دوره، مفهوم مدیریت دانش است؛ مفهومیکه هیجان ایجاد کرده و باعث بحث و مناظرهی فراوان شده است. مدیریت دانش رویکردی است که به سرعت در حال تکامل است و به چالشهای اخیر برای افزایش کارایی و بهبود اثر بخشی فرایندهای تجاری محور، همراه با نوآوری مستمر، توجه زیادی دارد. نیاز به مدیریت دانش بر اساس رشد ادراک جامعه تجاری، از این واقعیت سرچشمه میگیرد که دانش در عملکرد سازمانی و دسترسی به مزیت رقابتی پایدار، عنصری مهم تلقی میشود (گروور[۵۱]، ۲۰۰۱).
چنین تغییر جهت اساسی و در سطح بالایی، پیامدهای مهمیدر فرایندهای سطوح میانی و پایانی در سازمان دارد. در حقیقت، جذب و به کارگیری مفاهیم، ابزارها، تکنیک ها و استراتژیهای مدیریت دانش در تحولات آینده، به منظور استقرار شرکتهای دانش محور، به سادگی امکان پذیر نیست؛ چرا که نیازمند انتخاب صحیح ابزارها و تکنیکهایی است که به شیوه ای هماهنگ به کار گرفته شوند. به منظور انتخاب صحیح نوع تکنولوژی یا تکنیکها، درک زیر ساختهای تکنولوژی موجود، ساختار سازمانی و زیر ساختهای تجاری و فرهنگی ضروری است. علاوه بر این، درک چگونگی ترکیب این اجزا برای دستیابی به کارایی و اثر بخشی سازمان، اهمیت زیادی دارد که این خود، منجر به کسب اهداف سازمانی میشود. به منظور تبدیل شرکت به مؤسسه ای دانش محور از طریق تکنولوژی ها و استراتژیهای مدیریت دانش، ضروری است که درابتدا، پویاییهای نهفته در اقتصاد دانشی، دانش و مدیریت دانش مطرح شود. در ادامه، انواع زیر ساختهای لازم برای استقرار مدیریت دانش مورد اشاره قرار میگیرد.
اغلب کتابهای مربوط به حوزه تکنولوژی با تعدادی تعریف شروع میشود، اما تعریف مدیریت دانش کار آسانی نیست. نویسندگان مختلف از دیدگاههای مختلف و با رویکردهای متفاوت و انگیزه های گوناگون، به تعریف مدیریت دانش پرداختهاند. اغلب، مدیریت دانش به طور کلی تعریف شده و آن را به عنوان هر آنچه که سازمان برای داشتن نحوه انجام وظایف و فعالیت هایش نیاز دارد، تعریف کردهاند. این تعریف از مدیریت دانش، شامل دانش رسمی، قوانین برنامه ها و رویه ها و دانش فنی ناملموس، مهارت ها و تجارب افراد است. همچنین تعریف بالا از مدیریت دانش، شامل روش انجام کار توسط سازمان ها، ارتباط، تجزیه و تحلیل موقعیت، ارائه راه حلهای جدید برای مسائل و توسعه روشهای جدید انجام کسب و کار است. علاوه بر آن، تعریف بالا شامل مباحث فرهنگی، قومیو ارزش ها و روابط با تأمین کنندگان و مشتریان نیز هست.
مدیریت دانش ناظر بر مجموعه ای از فرایند ها است که طی آن جریان دانایی در یک جامعه به صورت مستمر و فزآینده هدایت میشود (سانتوس[۵۲]،۲۰۰۴).
واژه مدیریت دانش تعاریف مختلفی دارد که برخی از آن ها عبارتند از:
-
- بخشی از مجموعه سلسله مراتب متشکل از داده ، اطلاعات، دانش و معرفت است.
-
- موقعیتی است که به اطلاعات داخل سازمان ارزش میبخشد.
-
- مسیری است که در آن دانش خلق و کسب شده و برای نیل به اهداف استفاده میشود.
-
- روند آگاهانه ایجاد ، اعتبار بخشی ، ارائه ، و توزیع دانش و کاربرد آن است.
-
- فرایند نظام منـد نمـودن ، انتخاب ، سازماندهـی و ارائـه دادن ، اطلاعات و دانش بگونـه ای است که درک فرد را در زمینه خاص و مورد نظر بهبود دهد.
-
- به سازمان کمک میکند تا از مجموعه تجربیات حاصله درک مدون و شفافی به دست آورده و انعطاف پذیری را افزایش میدهد.
- مجموعه ای از اعمال منظم و نظام مند است که برای به دست آوردن با ارزش تریـن نتیجـه از دانش در دسترس انجام می شود (کوریا و سارمنتو[۵۳]، ۲۰۰۳).