۲-۱۰ اقامت و مسافرت
در گذشته مسافرت آسان نبود و انگیزه های قوی نیاز داشت تا فردی از شهر و دیار خود دل بکند و عزم سفر کند. معمولاً سفر برای انسان ها، با تغییر و تحولات فکری و روحی همراه است. به همین دلیل قرآن کریم انسان ها را به گشت و گذار و دقت در آنچه بر مردمان سایر سرزمین ها گذشته است، دعوت می- کند. در مسافرت فرد می بایست، اگرچه برای زمانی کوتاه، از بسیاری از تعلّقات خود دل بِکند، زحمت و سختی سفر را تحمل کند؛ در شرایطی متفاوت از شرایط معمولی زندگی اش، قرار بگیرد و با آن مدارا کند. در مسافرت، آنچه انسان در پیرامون، خود می بیند، توجه او را جلب می کند، در نتیجه دقت، تأمل و تفکر او افزایش می یابد و در مجموع به دلیل عادت شکنی و تجاربی که به همراه دارد، موجب تحول روحی می گردد. « مسافرت یکی از قدیمی ترین و مهمترین فعالیت های انسان است. انگیزه های مسافرت گوناگون بوده و از جستجو برای یافتن سرزمین های دیگر به منظور تأمین شکار توسط بشر اولیه تا پاگذاشتن انسان کنونی به کرات دیگر را در بر میگیرد.»(حکیمی، ۱۳۸۳ : ۱۳)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
«مسافرت،وسیله نجات شخص از چیزی است که از آن فراری است و یا موجب رسیدن او به چیزی است که بدان علاقه مند است.»(کاشانی،ج۴ ،۱۳۷۹ :۵۳)
مسافرت به شهرها و سرزمین های دیگر فواید بسیار دارد. آشنا شدن با مراسم و سنت های مردمان دیگر، آگاهی از عقاید و آرمانهایشان و بهره بردن از تجربیات علمی آنان بخشی از فواید مسافرت است.
۲-۱۱ تعریفسفرنامه
سفرنامهنوعیگزارشاستکهنویسندهدرقالبآنمشاهدههایخودراازاوضاعشهرها،روستاهاومناطقیکهبهآنهامسافرتکردهاست،شرحمیدهد.سفرنامههابهواسطهآگاهییافتنازتجربهشخصیمسافراستواثرگذاریاجتماعیآنهابسیارزیاداست.سفرنامههابهعنوانیکمنبعاستفادهازآثارگذشتگاناستومورداستفادهبرایآیندگان.« عده ای از سیاحان و جهانگردان معمولا پس از بازگشت از سفرو سیاحتی در حین مسافرت ، به نوشتن مشاهدات و خاطرات خود می پرداختند، به این گونه نوشته ها سفرنامه می گویند. » (همان : ۱۵)
ارزشسفرنامهنامههابهعنوانمنبعاطلاعاتدستاوّلاست. درگذشتههاینهچنداندورمردمازطریقسفرنامهها میتوانستندبهتفاوتزبانو اوضاعاجتماعی،سیاسی،اقتصادیجوامعدیگرپیببرندودستیابیبهایناطلاعاتازطریقکتابهایتاریخیمیسرنبود. سفرنامههاگذشتهارزارزشتاریخی،حتیمیتواننددرتحولاتاجتماعی،فرهنگیجامعه،نقشداشتهباشند. پسسفرنامهحاصلکنجکاویوتلاشمسافرانی استکهدستاوردتجربههایخودرا،ازفرهنگیغریببهفرهنگیدیگرانتقالمیدهند.«در سفرنامه ها بسیاری از مسائل تاریخی از قبیل احوال و بزرگان، حاکمان، عالمان، نویسندگان و شاعران ذکر شده است. اطلاعات جغرافیایی در سفرنامه ها نظیر حدود کشورها، پستی و بلندی ها، رودها ، کوه ها، وضع آب و هوا، راه ها، بناها، صنایع و وسایل ارتباطی از نکات ارزشمندی است که در تحقیق و پژوهش در سیر تمدن بشری بسیار مفید است.» (همان : ۳۶-۳۵ )
اطلاعاتبهصورتهایگوناگونیازبناهایتاریخی،مساجد،کتابخانه ها،آدابورسومملیومذهبی،موقعیتجغرافیایی،آبوهوا،زبان،رفتارهایاجتماعیو….سخنمیگوید. سفرنامههادرهرصورتیکهباشند،گنجینهایازاطلاعاتاستوازطریقآنهامی-توانواقعیتهایاجتماعی،جغرافیایی،تاریخیوقومیشهریاروستاییرابهتصویرکشیدکهاینمطالبارائهشدنشنهتنهاازجهتعلمیوتاریخیوجغرافیاییحائزاهمیتاند،بلکهازاینجهتکهروحتشنه یدانستنانسانوانتقالتجربیاتبهدیگرانرا،ارضامیکنند. درگذشتهاینگونهکتابهااثرفراوانیدربالابردناندیشههایملتهاداشتهاست،زیراآمیختگیفرهنگها،راهرابراینرمکردنومهربانیومهرورزیهایبشریفراهم میسازد. سفرنامههاگرچهازمنابعجغرافیاییمحسوبمیشوند،امّاحاصلاطلاعاتتاریخیدرخصوصجوامعبشریهستند. برایسفرنامههاگذشتهازارزشتاریخیبهعنوانآثاریکهمنشاءیادستکمتسریعکنندهتحولاتاجتماعیوفرهنگیشدهاند،نیزنقشقائل هستند.
سفرنامه ها به انتقال تجربه های فردی مسافر مربوط می شود و بیشتر کارکرد سرگذشت نامه خودنوشت را دارد .مردمان عادی هر کشور با مسافران و سیّاحان عادی و عام تماس مستقیم دارند نه با فرستادگان رسمی که وظیفه و رفتاری دیگر دارند. از این رو انتقال عادات و آداب و رسوم و عقاید وبینش ها، از قومی به قوم دیگر که می توان آن را انتقال یا تبادل فرهنگ ها و تمدن ها شمرد از طریق مسافران وسیّاحان صورت می گیرد.(دانش پژوه ۱۳۸۰ :۱۴) .
پس اگر سفرنامه ها را نخستین عوامل ارتباط و گفتگوی تمدن های اقوام مختلف و وسیله نزدیک شدن فرهنگ ها و کاستن عیوب آن ها وافزودن محاسن آن ها بشماریم سخنی نابه جا نیست.(همان :۱۵)
مواجه شدن افراد از نقاط مختلف عالم با یکدیگر، موجب می شود که بسیاری مباحث و مسائل، رودررو مورد بحث و مناظره و گفتگوی فرهنگ ها و تمدن ها است و شناختن وجوه توافق یا تضاد کوشش در پیوستن اندیشه ها برای اعتلاء بشر که وجود حقیقی اش به قول مولانا «اندیشه» است. انسانی که«اندیشه»است. رو به رو شدنش با انسانی دیگر در واقع رویا رویی اندیشه هاست و گفتگوی تمدن ها به همین معنا است یعنی اندیشه های اقوام مختلف بشری که حاصل قرن ها کشش و کوشش آنها است در برابر هم قرارگیرند.(همان :۱۷)
سفرنامه پیامی متقابل است هم نویسنده خارجی به هم وطنان و هم زبانان خود آگاهی و اطلاع می دهد که ایرانیان چگونه قوم و مردمی هستند وهم وقتی سفرنامه به فارسی ترجمه می شود، ما ایرانیان از دیدگاه دیگران نسبت به خو آگاه می شویم و حسن وعیب خود را در آینه چهره ی نوشته ی آن ها می نگریم.
سفرنامه ها به عنوان یکی از مهمترین رسانه های بین فرهنگی ، حاصل کنجکاوی ها و تلاش های شخصی سفرنامه نویس هستند و در نهایت در زمان خود سبب می شده اند که عمیق ترین گسترده ترین تجربه های بین فرهنگی، از یک فرهنگ غریب و بیگانه به فرهنگ خودی سفرنامه نویس انتقال یابند. به عبارت دیگر سفرنامه هایکی از مهمترین محمل های آگاهاهی از سایر فرهنگ ها بوده اند.
۲-۱۱-۱ سفرنامه نویسی چیست ؟
سفرنامه نویسی شیوه مطلع ساختن مخاطبان از سرزمین ها و مردمان دیگر است. در پهنه زبان و ادب فارسی نگارش سفرنامه چون دیگر ملل سابقه ای بس طولانی دارد و دراین راستا آثار بسیاری به رشته تحریر درآمده اند ، گاهی اوقات این آثار به شکل منظوم است و گاهی هم به شکل نثر . بی تردید همه ملل در سطوح و زوایای گوناگون در فرهنگ خود سفرنامه هایی داشته و دارند که از منابع مهم تاریخی و جغرافیایی به حساب می آیند . جالب آن که گاهی اوقات سفرنامه ها در نزد ملل مختلف از صورت یک گزارش مکتوب خارج شده و به شکل اثری ادبی تبدیل و ماندگار شده اند . نوشتن خاطرات سفر از جمله عادات نیکوی اهل فضیلت از روزگاران گذشته بوده است و قدیم ترین خاطره نویسی ها، نوشتن خاطرات سفر است . نگاشتن سفرنامه ها از ویژگی و اهمیتی برخوردار است که دیگر کتب خاطرات از لحاظ اهمیت بدان مرتبه نمی رسد. سفرنامه نویس به اقالیم دیگر سفر می کند که نحوه زندگی آن ها ، آداب و عادات و عقاید و مذهب و روش و منش و فرهنگ آنان، ویژگی های دیگری دارد . یادداشت های مسافری که سفر نامه نگاشته از حالات و آداب و فرهنگی حکایت می کند که یا با فرهنگ سفرنامه نویس موافقت و مشابهت و یا تضاد و مباینت دارد . انسان فهیم، وقتی خوی و عادات دیگر اقوام و ملل و حتی قبایل و طوایف وحشی را می نگرد با ثبت مشهودات خویش، امکان مطالعه در وضع و حال دیگران را چه برای خود و چه برای دیگر پژوهندگان در حال و کار بشر فراهم می سازد . جهانگردان سفرنامه نویس ، معمولاً هم محقق عینی هستند و هم نویسنده و پژوهشگر و دانشمند است، چون نوشتن سفرنامه، خود شاهدی بر دانش او و توانایی او در واقعه نگاری است که از انواع نگارش ها به شمار می آید.( دانش پژوه، ۱۳۸۰ :۱۳-۱۲)
سفرنامه نویس، مانند دانشمندی که ثمره دانش و آگاهی ها و ابداعات و کشفیات و اختراعات خود را با نوشتن کتاب، مضبوط و ماندگار می سازد، با نوشتن خاطرات سفر، مدارکی به دست محققان و پژوهندگان می دهد که با فرهنگ و تمدن اقوام دیگر آشنا شوند. می توان سفرنامه ها را از جهات مختلف به اشکال متعدد تقسیم بندی کرد؛ یعنی گاهی اوقات سفرنامه ها به شکل نمادین بیان می شوند که هدف از نگارش آن شرح رموز و عرفانی و یا فلسفی است، مثل منطق الطیر عطار که سفرنامه پرندگان است در سیر و سلوک به سمت معشوق . گاهی سفرنامه ها به صورت اخلاقی و مذهبی در می آیند ، مثل کمدی الهی ، نوشته دانته و سیاحت غرب اثر آقا نجفی قوچانی. گاهی این سفر نامه ها جنبه سیاسی و اجتماعی به خودشان می گیرند که هدف از نگارش آنها انتقاد همراه با طنز است. مثل سفرهای گالیور، اثر جاناتان سویفت و سیاحت نامه ابراهیم بیک اثر زین العابدین مراغه ای گاهی هم این اما در این بین اغلب. سفرنامه ها جنبی علمی و تخیلی پیدا می کنند مثل اغلب آثار ژول ورن، چون سفر به اعماق زمین سفرنامه ها شامل دیده ها و شنیده های واقعی است که نویسندگان تلاش کرده اند . در قالب آن تا حد امکان بدون اعمال نظرهای شخصی خود آن چه را به عینه مشاهده کرده اند گزارش کنند. نوشتن سفرنامه به صورت جدی در دوران صفوی آغاز شد و در دوران حکومت قاجاریان به اوج خودش رسید . از یک طرف اروپاییانی که اهل قلم هستند حاصل دیده های خودشان را به زیبا ترین شکل به نگارش در آورده- اند و در این رهگذر آثاری بدیع به یادگار گذاشته اند، از آن جمله می توان به سفرهای زنده یاد جلال آل احمد اشاره کرد که در آثاری چون «خسی در میقات »، «تات نشین های بلوک زهرا» ، «یزد، شهر بادگیرها» و … متجلی شده است.
۲-۱۱-۲ سابقه سفرنامه نویسی در جهان
برخی از کهن ترین گزارش های سفر متعلق به مصریان است که قدمت یکی از آنها به سده ششم پیش از میلاد می رسد، و آن سفرنامه کوسموس اسکندرانی است (حدود ۵۴۸ ق.م) که گزارش سفرهایش به اتیوپی، هند غربی، وسیلان است. مگ استنس، سفیر سلوکوس اول در هند ۲۹۵ ق.م، با نوشتن کتابی درباره هندوستان، دنیای یونان را به شگفتی واداشت. مورخ یونانی پولوبیوس (۲۰۸-۲۹۰ ق.م) که تاکنون کسی در تاریخ نویسی با وسعت تحصیل و سفر و تجربه او پیدا نشده است، با افتخار از سفرهایی سخن می گوید که در جستجوی اطلاعات و اسناد و حقایق جغرافیایی کرده است. استرابون، جرافیدان معروف یونانی، بسیاری از مطالبش را بر پایه دیده ها و سفرهای خود آورده است.
از کهن ترین سفرنامه های چینی باید از سفرنامه نا ـ هیان (حدود ۳۹۹-۴۱۴) در شرح سفرش به هند؛ و سفرنامه هوئن تسانگ زائر چینی که در اواخر روزگار ساسانیان به سرزمین های همسایه ایران سفر کرده بود، یاد کرد. سرگذشت سفر سلیمان تاجر، قدیمی ترین وصف عربی از دیار چین است که ۴۲۵ سال قبل از مارکوپولو نوشته شده است.
سفرنامه نویسی در ایران سابقه طولانی و تاریخی دارد و به دوره ساسانیان و به زمان برزویه طبیب، پزشک خسروانوشیروان می رسد که سفری طولانی به کشور هندوستان داشت و از جانب پادشاه ساسانی مأمور ترجمه کتاب کلیله و دمنه شده بود.
اما شاید قدیمی ترین پیشینه سفرنامه نویسی در دوره اسلامی در ایران، مربوط به قرن پنجم هجری از ابومعین ناصر خسرو قبادیانی است. سفرنامه ای که از صورت گزارش فراتر رفته و به عنوان اثر ادبی ماندگار زبان فارسی بر جای مانده است.
۲-۱۱-۳ سفرنامه،گشت وگذار در سرزمین ها
سفرنامه ها یکی از مهم ترین منابع پژوهش در تاریخ هستند.مورخان،«گذشته» را به یاری اطلاعات مختلفی که از اخبار و آثار به دست می آید باز سازی می کنند.در سده هایی از تاریخ ایران،سفرنامه ها یکی از مهم ترین منابع به دست آوردن آگاهی درباره وضع سیاسی،اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی به شمار می روند.برای بسیاری از کسانی که به سفرهای یاد شده می رفتند، بسیاری از پدیده هایی که می دیدند تازگی داشت و از دیدن آنها به شگفت می آمدند ، بنابراین تصمیم می گرفتند مشاهدات خود را برای دیگران بنویسند(برخی ضمن سفر و برخی پس از انجام سفر).از طرف دیگر هیأت های سیاسی که به هر کشور می رفتند، وظیفه داشتند از اوضاع اقتصادی وسیاسی مربوطه به دربار، پایتخت وغیره گزارش هایی تهیه در اختیار دولت خویش قرار دهند؛ زیرا این دولت ها برای هدف های سیاسی و نظامی خود، به چنان اطلاعاتی نیازمند بودند. به این گونه نوشته ها سفرنامه گویند. بنابراین سفرنامه عبارت است از گزارش یک یا چند سفر. امروزه سفرنامه های فراوانی از دوران های مختلف تاریخی بر جای مانده که توسط بازرگانان، سفیران، زایران، کشیشان، جاسوسان، دولتمردان وپژوهشگران نوشته شده است. از برخی از دوره های تاریخی یک سرزمین، سفرنامه های بیشتری برجای مانده است و این به میزان اهمیت آن بستگی دارد یکی از منابع بسیار ارزشمند برای گردشگری مطالعه سفرنامه ها است طی قرن های طولانی برخی از مسلمانان بعد از سفر به مناطق مختلف دنیا سفرنامه می نوشتند. یکی از معروف ترین سفرنامه نویسانمسلمان،«ابن بطوطه» است که در سال ۷۰۳ هـ .ق در کشور مغرب به دنیا آمد. وی از سن۲۲ سالگی مسافرت های خود را به مناطق مختلف آغاز کرد.کتاب «رحله» یا «سفرنامه ابن بطوطه» شرح مسافرت های وی در غالب داستان است.
۲-۱۲ انواع سفرنامه
سفرنامه ها را می توان از جهات مختلف تقسیم بندی کرد:
۲-۱۲-۱ سفرنامه واقعی
این سفرها، شرح مسافرت هایی است که به راستی انجام شده است و نویسنده دیده ها و شنیده ها و خاطره های و رخدادهایی را که در جریان سفر با آنها مواجه شده به رشته تحریر دراورده است. نظیر سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی و سفرنامه ابن بطوطه (۷۰۳ـ ۷۷۰ـ هـ) سیاح معروف مراکشی، از جمله سفرنامه های واقعی است که نویسنده از سفرهای طولانی خود در شمال آفریقا و سرزمین های مصر، شام، عراق، ایران و سه بار سفر او به مکه و زیارت خانه خدا و دیگر مشاهداتش از بحراحمر، یمن، آسیای صغیر، ماوراء النهر، افغانستان، هند، بنگال و آسام تا چین و… اطلاعات با ارزشی را نگاشته است. از ویژگی های این سفرنامه، بی پیرایگی وسادگی نگارش در بیان وقایع می باشد.
ابن بطوطه در سفرنامه خود: «چهره نگاری به کمال و صادق در تشریح اوضاع، وقایع و مسایل مذهبی علاقه ای خاص دارد، در هر شهر و کشوری که وارد می شود، ابتدا امکانی را مورد بازدید قرار می دهد که مطعلق به اولیاء و بزرگان دین است.» و سفرنامه مارکوپولو جهانگرد ایتالیایی.
۲-۱۲-۲ سفرنامه خیالی
در این سفرها، نویسنده سفری واقعی انجام نمی دهد بلکه نظر و دیدگاه خود را در قالب سفرنامه می آورد و نویسنده واقعیت های و نابسامانی ها جامعه را مورد نقد و بررسی قرار می دهد چنانچه اگر کسی بخواهد سفری واقعی در آن مکان داشته باشد با همان موارد برخورد می کند و با چشم خود می بیند مانند «سیاحتنامه ی ابراهیم بیگ» نوشته ی زین العابدین مراغه ای که در اواخر دوره قاجار نوشته شده است؛ کتاب حاجی بابای اصفهانی اثر جیمز موریه، سفرنامه های فلسفی مانند حی بن یقظان اثر ابوعلی سینا سفرنامه های اخلاقی ـ مذهبی مانند «کمدی الهی» نوشته دانته؛ اجتماعی ـ سیاسی مثل «سفرهای گالیور» اثر جاناتان سویفت انگلیسی (۱۶۶۷ ـ ۱۷۴۵)؛ علمی ـ تخیلی مانند سفرنامه های ژول ورن و داستان های تخیلی او.
۲-۱۲-۳ سفرنامه های تمثیلی
سفرهایی است غیرواقعی که نویسنده در حالتی رؤیایی به جهانی دیگر سفر می کند. در این سفرها نویسنده پیام خود را در قالب قصه و تمثیل بیان می کند پس در حقیقت گزارشی است از تفکر و تخیل نویسنده درباره ی امری باطنی واعتقادی که نویسنده با بهره گرفتن از قوه وهم و خیال و با الهام از مشاهدات قلبی خویش به نگارش می پردازد. قدیمی ترین سفرنامه های تمثیلی ایرانی «ارداویراف نامه» است که موضوع آن سفر معنوی یا معراجی است؛ مصباح الارواح از محمد بردسیری (قرن۶)؛ و سیرالعباد الی المعاد اثر سنایی غزنوی (قرن ۶).
۲-۱۳ کاربرد سفرنامه
سفرنامه ها از منابع مهم تاریخ نگاری هستند.درسفرنامه ها مطالب مهمی می توان یافت.تصور کنیم اگردرگذشته کاروانی از ایران راه می افتاد چه مدت طول می کشید تا پس از پیمودن فرسنگ ها راه از بیابان ها و روستاها و شهرهای کوچک و بزرگ،به چین برسد؟سفرنامه نویسان معمولاً بسیاری از ماجراهای تلخ و شیرین و نیز مشاهدات خود را از راه ها،بناهای تاریخی،ساختمان ها،آداب ورسوم،لهجه ها،بازارها،اوضاع عمومی شهرها،شیوۀ تجارت سپاهیان،نوع ازدواج،پوشاک و خوراک،فنون و هنرها،اوضاع دربارها،روحیات مردم و غیره به رشتۀ تحریر درآورده اند. و حتی بعضی از آنان به ترسیم آن پرداخته اند.(مثل اوژن فلاندن که در دوره ی قاجار به ایران آمد.)امروزه این تصویرها آگاهی هایی سودمند در اختیار بیننده قرار می دهد.بنابراین سفرنامه ها حاوی اطلاعاتی ارزشمند از همه ی شؤون حیات اجتماعی هر دوره هستند. برخی از جهان گردان اروپایی هنگام دیدار از شهرها بناها و شخصیت ها به ترسیم تصویر آنها می پرداخته اند،حتی برخی ازآنان هنگام عزیمت به مشرق زمین،نقاش استخدام می کردند تا تصویرهای مورد نظرشان را ترسیم کند،(مثل شاردن که در دوره ی صفویان به ایران آمد. در نتیجه امروزه که بسیاری ازآن آثار از میان رفته یا دچار تغییراتی شده اند،این تصویرها آگاهی هایی سودمند برای شناخت گذشته در اختیار بیننده قرار می دهد. تصویرشهرها در سفرنامه ها از اهمیت دیگر سفرنامه ها است.از دیگر کاربرد سفرنامه ها،آشنایی با دیدگاه ها و اندیشه های نویسنده ی آن است.یادگاری با ارزش از سده های مختلف که تصویر نسبتا صادقی از زندگی مردم و وضع اجتماعی آن دوران ارائه می دهد.به عنوان مثال: چهره ی زنان ایرانی در سفرنامه ها، شاردن که در عصر صفویه به ایران آمد شرح نسبتاً مفصلی از وضعیت زنان پادشاه ارائه کرده است.مادام دیو لافوا باستان شناس که در عصر ناصرالدین شاه قاجار به ایران آمد درباره زنان ایرانی مطالبی نوشته است.حتی نویسنده ای همچون کلارا کولیور رایس نام سفرنامه خود را «زنان ایرانی و راه و رسم زندگی آنان» گذاشته است.
فصل سوم
شرح احوال و آثار ابن بطوطه
۳-۱مقدمه
ابن بطوطه ( ۷۷۹ – ۷۰۳ ه . ق ) عالم و جهان گرد مشهور، در بیست و دو سالگی به قصد زیارت خانه خدا از طنجه – شهری بندری در مراکش – خارج شد. این سفر مقدّمه سفرهای دیگر ابن بطوطه شد که به مدّت سی سال به طول انجامید و او توانست در این مدّت با سرزمین های بسیاری در شرق و غرب جهان آشنا شود و حتّی به چین نیز برود.
ابن بطوطه در سال ۷۵۴ به مراکش بازگشت. سلطان مراکش از او تجلیل کرد و به دبیر خود ابن جزی فرمان داد که داستان ها و شرح سفر ابن بطوطه را ثبت و ضبط کند. بدین ترتیب، سفرنامه ابن بطوطه با عنوان رحله ابن بطوطه یا «تحفه النُظّار و غرایب الأمصار» پدید آمد. دقّت نظر، واقع بینی و توصیف های ابن بطوطه، سفرنامه او را در زمره یکی از بهترین و جالب توجّه ترین سفرنامه ها درآورده است.
۳-۲ شرح احوال ابن بطوطه
ابو عبدالله محمد بن عبدالله بن محمد بن ابراهیم بن عبدالرحمن بن یوسف لواتی طنجی معروف به ابن بطوطه، در روز دوشنبه ۱۷ رجب سال ۷۰۳ در طنجه ( شهری در مراکش ) به دنیا آمد (ابن بطوطه، ۱۳۶۱: ۶ ؛ ابن خطیب، ۱۹۷۶، ج ۳ : ۲۰۶ )
وی ملقب به شرف الدین (ابن بطوطه،۱۳۶۱، مقدمه ابن جُزَی: ۱) ، شمس الدین (زبیدی،۱۴۱۴، ج۱۰: ۲۰۰) و بدرالدین بوده است. «متأسفانه اطلاع زیادی از زندگی ابن بطوطه جز آنچه خود او در سفرنامه ذکر کرده است نداریم. اجمال سخن اینکه نام او محمد بن عبدالله بوده و ابن بطوطه نام خانوادگی او است که اکنون نیز در مراکش وجود دارد. نسبت اللواتی که در آخر نام او دیده می شود معلوم می دارد که خاندان وی از قبائل بربر بوده است.»(موحد،۱۳۷۰ :۳۰)
«وی در دو مورد از سفرنامه به وضع خانوادگی خود اشارت کرده است یکی در اثناء مذاکره با سلطان هند که می گوید پدران او از مشایخ و قضات بوده اند و یکی در شرح مسافرت به اندلس که قاضی شهر رُنده – ابوالقاسم محمد بن یحیی بن بطوطه را یکی از بنی اعمام خود معرفی می کند.» (ابن بطوطه، ۱۳۶۱: ۲۵؛ خصباک، ] بی تا [ : ۱۷ ) «در مکه یکی از فقهای اهل مغرب را ملاقات می کند که می گوید از دوستان پدر او بوده و چون به طنجه می آمده در خانه ی آن ها منزل می کرده است و قراینی از این گونه اجمالاً نشان می دهد که خانواده ی او اهل علم و فقاهت بوده اند.» ( موحد ، ۱۳۷۸: ۱۸ ).
«خود وی نیز در فقه مالکی دارای معلوماتی بوده و به کار قضاوت اشتغال داشته است، چنان که سلطان هند او را به سمت قاضی دهلی برگزید.»( ابن بطوطه، ۱۳۶۱ : ۵۹۲ ) و درمالدیو نیز به منصب قضاوت رسید (همان : ۶۶۹).«ابن بطوطه علاوه بر زبان عربی اندکی فارسی و شاید ترکی می دانست. از زبان هندوان تنها واژه هایی را فرا گرفته بود و می کوشید آن ها را به کار گیرد.» ( بخش جغرافیای دایره المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۷۴ ، ج۳ : ۱۲۵).
وی در روز پنج شنبه دوم ماه رجب سال ۷۲۵ به قصد حج و زیارت پیامبر اعظم (ص) زادگاه خود را ترک کرد (ابن بطوطه،۱۳۶۱ : ۶). در آن زمان بیست و دو سال بیشتر نداشت و مسافری بود بیکس و گمنام؛ او می خواست بعد از زیارت خانه خدا و حرم پیامبر (ص) به زادگاه خود برگردد و عمر خویش را در جوار خانوادهخود به سر برد. در نخستین روزهای سفر از دوری خویشان و کسان و رنج غربت و تنهایی احساس ملال میکرد لیکن طولی نکشید که مذاق او با طعم سفر خو گرفت و عاشق و شیفتهافق های نو و سرزمین های نادیده و مردمان ناشناخته شد و از آن تاریخ تا نیمهاول ذیحجهسال ۷۵۴ که به موطن خود باز آمد، تقریبا ۳۰ سال تمام به سفر به اقصی نقاط ممالک اسلامی و برخی از سرزمینهای غیر مسلمان پرداخت. (ابن بطوطه،۱۳۶۱ : ۱۸)
نیت او در ابتدای سفر ادای فریضه حج و زیارت حرم پیامبر اعظم (ص ) بود. وی در مسافرت طولانی خود از این نیت غافل نشد چنان که ۴ بار به مکه سفر کرد و ۷ بار حج را به جا آورد ( تازی ، ۱۴۲۶، ج ۱ : ۱۳۸ ). وی همچنین چند سال مجاور خانه خدا بود. (ابن بطوطه، ۱۳۶۱ : ۲۰ ).
«ابن بطوطه نه فیلسوف بود، نه هنرمند و نه اهل تحقیق و تتبّع. او در زمینه کار خود، که قاضی پور، نیز هیچ شاخصیتی نداشت. هزارها هزار قاضی دیگر هم آمده اند و رفته اند و بر این دریای بی کرانه تاریخ جای پایی ننهاده اند. ابن بطوطه از نظر علم و سواد در میان هم عصران خود ممتاز نبود امّا هر عالم و محققی که بخواهد در پژوهشهای مربوط به آن عصر کاری بکند نیازمند اوست و این کم موهبتی نیست. شاخصیت ابن بطوطه به سفرهای دراز دامن اوست و یادگار بسیار جالب و هوشمندانه که از دیده ها و شنیده های خود بر جای گذاشته است.»(موحد،۱۳۷۸ :۱۱)
«در سختی ها صبور و در مصاحبت ها بردبار است.آدم خوش مشربی است،تلخ و ثقیل و گران جان نیست،به زودی انس می گیرد و می تواند با همه نوع مردم کنار بیاید. دستی به سوی آسمان دارد اما نمی تواند پای از گل بر کند و خود را رها گرداند.قصه گویی است گرم دهن و هوشمند که می داند سخن از کجا آغازد و چگونه در دل شنونده راه جوید.»(همان :۳-۵۲)
«مردی دوست داشتنی که مصاحبتش دلپذیر است و قصه هایش گرم و جاندار و اطلاعاتش نادر و گرانبها. مسافری چست و چابک، نیکو خوی و الفت جوی و آسانگیر و خوشگذران، نه تلخ و سرد و گران- جان، با طبعی بد بردار و خاطری بیقرارو ذهنی هشیار و چشمانی نگران و نگاهی تیزبین و حافظه ای شگفت انگیز.چشم تیزبین و حافظه نیرومند او به راستی جالب و حیرت انگیز است.»(موحد،۱۳۷۰ :۲۵-۱۴)
«ابن بطوطه مذهب مالکی داشت. روحیات و تمایلات شخصی ابن بطوطه آنچه بیش از همه در مطالعه سفرنامه جلب نظر می کند موضوع زهد پرستی یا به عبارت بهتر زاهد پرستی او است. وی تقریبا در هر شهر که وارد می شود نخست به سراغ مشایخ و زهاد و پیران طریقت می رود حتی مسافرت او به برخی از بلاد صرفا برای زیارت یکی از شیوخ مشهور صورت گرفته است.تمایل شدید ابن بطوطه به تصوف و اعتقاد او درباره مشایخ اثر شگرفتی در زندگی او داشته است.»(همان :۳-۳۲)
ابنبطوطه در سفر طولانی خود از هر فرصتی که پیش می آمد برای تکمیل معلومات و ادامهدرس و بحث استفاده میکرد و به تفصیلی که در سفرنامه خود آورده کتب مهم حدیث و فقه را در محضر اساتید زمان خوانده است. وی که در آغاز مسافرت مردی گمنام و ناشناخته بود تدریجا اهمیت و احترامی کسب می کند و ملازمان و اصحاب بر سرش گرد می آیند و با امرا و بزرگان ارتباط پیدا می کند و به موازات پیشرفت زمان بر درجهاهمیت و اعتبار او افزوده می گردد.
در اولین مراحل سفر وی پیر روشن ضمیری در کشور مصر خبر می دهد که راه وی به هندوستان و چین خواهد افتاد و فیض دیدار مشایخ بزرگ آن سامان را خواهد یافت. شاید همین پیشگوئی بود که نخستین بار تخم آرزوی سفر به آن نقاط را در دل او کاشت و نیز این تمایلات زاهدانه بود که در هندوستان به داد او رسید و او را از چنگال غضب و انتقام سلطان جبار دهلی رهائی بخشید.
در چند مورد از سفرنامه که ابن بطوطه به فیض صحبت بعضی از اولیا نائل می شود میل درونی او به انقطاع و زهد بیدار می گردد و چنان منقلب می شود که در صدد برمی آید دست از دنیا شسته کنج عزلت برگزیند و بقیت عمر را وقف عبادت و تصفیه باطن کند لیکن باز به قول خود وی شیطان هوی به جدال بر می خیزد و آن ندای ملکوتی را در سینه وی خفه می کند و او را همچنان به دنبال دنیا و زخارف آن می کشاند.
«با این زمینه زهد و تقوی که در طبع ابن بطوطه سرشته دامن وی از لوث ریا و تزویر پاک است و آنجا که به دنبال دنیا می رود در پی شیادی و عوام فریبی نیست. بشر دوستی و احساسات انسانی او در همه حال پدیدار است. قضاوت او درباره امرا و سلاطین در گرو انعام و احسان آنان نیست فقط در بعضی موارد به این عبارت پرمعنی اکتفا می کند که «آدم بی خیری بود» یا « مردمان بی خیری بودند». علاقه بسیاری به زندگی پرشکوه و جلال داشته و از لئامت و خست بسیار بدور بوده است، پول را همانگونه که به دست می آورده خرج می کرده و پس از آن همه صلات و عطایا که به او رسیده است ظاهرأ وقتی به کشور خویش بازگشته ثروتی با خود نداشته است.»(همان :۳۳)