بس نهر پراکنده …» (همان: ۱۴۱)
- «نهر. ] ن َ / ن َ هََ ] (ع اِ) جوی. (مهذب الاسماء) (دستور الاخوان ) (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). جوی آب .(ترجمان علامه جرجانی ص ۱۰۱). مجرای آب . (از متن اللغه). اخدود و جوی بی آب را نیز گویند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و این به حکم مجاز و مجاورت است گویند جری النهر و جف النهر، چنانکه گویند جری المیزاب، واصل آن جری الماء فی النهر است، و نهر وسیعتر از ساقیه و ساقیه بزرگتر از جدول است. (از اقرب الموارد). درفارسی نهر به آب روانی اطلاق شود که از رودخانه باریکتر و از جوی عریضتر است. ج ، اَنهُر، انهار، نهور، نُهُر. جوی . مادی . کیل» (دهخدا، ذیل واژه نهر). آب در ایدئولوژی اساطیر ایرانی مظهر پاکی و زلالی است. تا آنجا که انداختن آب دهان را در جوی آب ناپسند میدانستند و برای رودجاری در گودالی دور تر از آب قربانی هم میکردند در کل آب مظهر انسان وزندگی گذرا نیز میتواند باشد که انسان نیکو سرشت و پاک خصال را میتوان از لحاظ پاکی وزلالی به آ ب تشبیه کرد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
«به کاروان شقایق سلام باد از ما
به هر ستاره عاشق سلام باد از ما
سلام ما به تو ای سبز جنگل انبوه
به آن ستاره شبهای سبز خرسندی» (همان: ۱۵۰)
«ای نخلهای سوخته حق وفایتان
آوردم از دیار خود ابری برایتان
قلبم هنوز بهر شما گریه می کند
داغم هنوز تازه بود در عزایتان
با صد پیام تسلیت جنگل آمدم
امروز یک پرنده افسرده از شمال
آمد عیادتی کند، از زخم هایتان» (صالحی، ۱۳۸۷: ۸۷)
- شمال: به قسمت شمال کشور که استان گیلان و مازندران را شامل میشود، اطلاق میشود.
«یک پرنده افسرده از شمال»، مقصود مبارزی است که از اوضاع نابسامان دوران بعد از جنگ خسته و افسرده شده است و ندای آزادی و رهایی سرمیدهد و این آواز را به تمام کشور خواهد رساند تا در همهجا مبارزه با ظلم و استبداد برپا گردد.
«قسم به خون شقایق! قسم به جان شهید
که را از عشق نگفته است جز زبان شهید (همان: ۹۸)
- مفاهیمی از قبیل شهادت، شهید و روح و… مفاهیمی از قبیل شهادت، شهید و روح و… که به نحوی جنبه اشراقی و تجریدی آنها بر جنبه های مادی شان می چربد، همه و همه از عوامل وجودی پیدایش کلام سمبولیک و نمادین شعر دفاع مقدس است. ضرورت دیگری که در شعر جنگ موجب شد تا سرایندگان مفاهیم نمادین را در سرودههایشان بیشتر کنند، جنبه زیبایی شناسی کلام و ارزش هنری آن بوده است. چرا که شعر جنگ در سال های نخستین به ورطه شعار و کم رنگی خیال، سقوط کرده بود و ثقالت معنا و محتوای عمیق آن در ظرف کم حجم و بی ژرفای کلام شاعران، نمی گنجید. تدبیر تازه سرایندگان شعر دفاع مقدس ، به خصوص در قالبهای نو اعم از نیمایی و سپید، ارتقای کلام به سمت افقهای تخیل آمیز بود. یکی از راههای پیدایش و تثبیت و رواج خیال شاعرانه، کاربرد کلام نمادین و پر رمز و راز در شعر میباشد. نمادها در دایره تکوینی خود چیزی فراتر از یک واژه نیستند اما میتوانند با یافتههای متعدد علوم ادبی و حتّی غیر ادبی ، نظیر اساطیر و تمثیل، رابطهای معنایی و کاربردی، برقرار سازند.
«مزار لاله دمید از بهار سرخ تن اش …
تفرجی بکن ای دل به بوستان شهید
هزار لاله دمید از بهار سرخ تنش
تفرجی بکن ای دل به بوستان شهید» (همان: ۱۰۵)
-«سرخ: در ارتباط با هوش، شدت، شکوه و جلال است. نماد اساسی اصل زندگی لحاظ میشود. رنگ آتش و خون است. رنگ قیام، شکنجه، جراحت، قربانیان، مبارزه و شهادت است» (زارع برمی، ۱۳۹۳: ۷۱-۷۲).
«بر سر بالش فراغت خویش
ز جهان های خواستان چه خبر؟
من در این سایه سار سبز شمال
نیستم آگه از شرار جنوب» (صالحی، ۱۳۸۷: ۳۲)
-«سایه سار سبز شمال»، مقصود همان شمال کشور و به اختصار گیلان است.
«قلم هنوز بهر شما گریه می کند
داغم هنوز تازه بود در عزایتان
با صد پیام تسلیت جنگل آمدم
یک چند روز پر بزنم در هوایتان» (همان: ۸۷)
- شاعر از شکست نهضت جنگل سخن میگوید و تأسف خود را از این رویداد بیان میکند.
«مرغی که ابرها را
- پیش از سپیده دم
وز هم شکافت
و ز غرش
شگفت و عظیمش
دیواره ی مقابر بر صد فرعون
در خواب نیل باستانی
- حتی-
لرزید
با آفتاب روشن «البرز»
باری،
ظهور کرد» (صالحی، ۱۳۶۹: ۳۵)
- البرز : دکتر معین در شرح این واژه می نویسد: «هَربه معنی کوه+ بُرز به معنی بلند و بالا و بزرگ، جمعاً کوه بزرگ، کوه بلند» با این توضیح در اصطلاح متداول «کوه البرز» نوعی حشو وجود دارد مثل راز پنهان و…
در شاهنامه فردوسی، از این کوه که در سرتاسر شمال ایران کشیده شده است به کرات یاد می شود بنابراین نزد ایرانیان این کوه دارای مرتبتی ممتاز است، زیرا از یک سو سمبل و یادگار استواری این خاک پاک تلقی می شد و به عنوان یکی از موانع استراتژیکی خدادادی ،مایه مصونیت ایران زمین در برابر مهاجمان افسار گسیخته بود. ۱- البرز، محبس و محکمه ضحاک ۲- البرز ، پرورشگاه فریدون ۳- البرز، آشیانه سیمرغ ۴- البرز، پرورشگاه زال ۵- البرز، بوسه گاه گامهای آرش کمانگیر.