۳- فاصله گرفتن از مراجع محوری صرف و تقویت صحبت معطوف به تغییر.
۴- تشویق به پرسیدن، ا نعکاس و تأکید بر عبارات معطوف به تغییر به منظور جلوگیری از احساس گیر افتادن مراجع.
۵- اجتناب از رویارویی و استدلال
۶- طراحی یک برنامه عملی تغییر رفتار
۷- کمک به افزایش تعهد به تغییر.
۸- ادغام و تلفیق مؤثر مصاحبه انگیزشی بادرمان های دیگر.
در مجموع سبک مصاحبه انگیزشی، حال و هوایی را ایجاد می کند، که در آن مراجع بیش از درمانگر مدافع و حامی اصلی و نیز عامل اولیه تغییر محسوب می شوند (آرکوویتز و همکاران، ۲۰۰۸).
به طور کلی مشاوره انگیزشی؛ رویکردی مراجع محور نسبت به مشاوره و پای بند به این مفهوم است که تغییر رفتار فقط مسئولیت بیمار یا متخصصین بالینی نیست. افراد حرفهای در جایگاهی خاصی قرار دارندکه یا می توانند انگیزه مراجع برای تغییر را افزایش دهند و یا به افزایش مقاومت وی کمک کنند. مصاحبه انگیزشی، روش های معمول ارائه مداخلات سنتی را از طریق اعتقاد به این پیش فرض که مراجعان خود میدانند چه چیزی برای آنان خوب است و متخصصان حر فه ای باید با بیماران کار کنند تا مشخص کنند، کدام راهبرد تغییر رفتار به بهترین شکل مؤثر است در عین حالی که آزادی مراجع را مورد تأیید قرار میدهد، به چالش می کشد. ارائه فهرستی از انتخاب ها، راهی است که در عین حفظ حق آزادی انتخاب بیمار،پیشنهاداتی را هم به مراجع ارائه میکند (قاسمی ارگنه و همکاران، ۱۳۹۳).
۲-۳- اختلال به مصرف مواد
۲-۳-۱- بیماری اعتیاد یا اختلال به مصرف مواد
اعتیاد عبارت از تعلق یا تمایل غیر طبیعی و مداومی است که برخی از افراد نسبت به بعضی از مواد مخدر پیدا میکنند، به عبارت دیگر، منظور از اعتیاد استفاده ی غیر طبی و مکرر از داروست که به ضرر خود مصرف کننده یا دیگران میباشد (درکه، کرامتی و امیری، ۱۳۹۲).
امروزه در محافل دانشگاهی به جای اعتیاد از وابستگی به مواد نام برده میشود، هر چند که در میان مردم این بیماری اعتیاد و خود بیمار معتاد شناخته شده است. بیمار وابسته به مواد علیرغم تجربه ی مشکلات متعدد ناشی از مصرف مواد قادر بر قطع آن نیست. مصرف مواد یک الگوی رفتاری ناسازگارانه و بیمار گونه است که بروز علائم رفتاری، روانی، شناختی و جسمی به اختلالهای بالینی در فرد مصرف کننده منجر میشود.
در سال ۱۹۶۴ میلادی سازمان جهانی بهداشت (WHO) به این نتیجه رسید که واژه ی اعتیاد و معتاد یک واژه ی علمی نیست و از دقت و وضوح کافی برخوردار نیست و به جای استفاده از واژه های اعتیاد دارویی و عادات دارویی، واژه ی وابستگی دارویی معرفی شد. در حال حاضر در DSM-IV به جای واژه ی دارو از واژه ی ماده و در ICD-10 از ماده ی روانگردان استفاده میشود.
در DSM-IV برای توضیح وجوه وابستگی دو مفهوم مورد استفاده قرار میگیرد: وابستگی رفتاری که در آن بر فعالیتهای فرد برای کسب دارو و الگوی مصرف بیمار گونه تأکید میشود. وابستگی جسمی که عمدتاً بر علایم ترک و تحمل تأکید دارد. ترک یک وضعیت فیزیولوژیک است که به دنبال قطع یا کاهش مقدار ماده ی مصرفی ایجاد میگردد. یعنی فرد به دنبال قطع یا کاهش مقدار ماده ی مصرفی ایجاد میگردد. یعنی فرد به دنبال قطع یا کاهش مقدار ماده ی مصرفی دچار علایم رفتاری یا جسمانی میشود.
ملاک های تشخیصی DSM-IV برای وابستگی عبارتند از الگوی غیر انطباقی مصرف یک ماده که به ناراحتی قابل ملاحظه ای بالینی منجر میشود و با سه تا (یا بیشتر) از علایم زیر که زمانی در طی ۱۲ ماه روی میدهد، تظاهر میکنند.
۱٫ تحمل که با هر یک از موارد زیر مشخص میشود: الف) نیاز به مقادیر بسیار بالاتر یک ماده برای رسیدن به مسمومیت (مستی) یا تاثیردلخواه ب) کاهش قابل ملاحظه ی تاثیر با ادامه ی مصرف همان ماده.
۲٫ ترک با هر یک از موارد زیر مشخص میشود: الف) سندرم ترک که برای هر ماده ی خاص مشخص است. ب) همان ماده (یا ماده ی مشابه) برای رفع یا جلوگیری از علایم ترک مصرف میشود.
۳٫ ماده غالبا به مقادیر بیشتر و دوره ای طولانی تر از آنچه که مورد نظر است مصرف میشود.
۴٫ میل دایم یا تلاش های ناموفق برای کاهش یا کنترل مصرف ماده وجود دارد.
۵٫ وقت زیادی در فعالیت های لازم برای به دست آوردن ماده (برای مثال، مراجعه به پزشکان مختلف یا رانندگی های طولانی ) مصرف ماده (برای مثال، تدخین طولانی) یا رهایی از آثار ماده صرف میشود.
۶٫ به خاطر مصرف ماده فعالیتهای مهم اجتماعی، شغلی و تفریحی کاهش یافته یا کنار گذاشته میشود.
۷٫ ادامه ی مصرف مواد علیرغم آگاهی به وجود مشکلات مستمر یا عود کننده ی جسمی یا روانشناختی که از مصرف مواد ناشی شده یا در نتیجه ی مصرف آن تشدید می شود (انجمن روانپزشکی آمریکا، ۱۹۹۴).
۲-۳-۲- ملاکهای تشخیصی راهنمای تشخیص و آماری اختلالات روانی[۲۵] برای اختلال به مصرف مواد
طبق آمار اختلالات روانی، وابستگی به مواد مخدر الگوی ناسازگارانهای از مصرف مواد است که به اختلال یا ناراحتی قابل توجه بالینی منجر میشود و اغلب با موارد زیر مشخص میشود:
-
- داروهای مسکن و ضد اضطراب مانند باربیتورات والکل
-
- داروهای محرک مانند آمفامین و کوکائین
- داروهای توهم زا مثل ال اس دی، پی سی پی و شاهدانگان (باچر، مینکا و هولی[۲۶]، ۱۳۸۶)
منظور از مواد مخدر نیز همان مواد روانگردان است اگرچه معمولا اصطلاح مواد مخدر را برای مواد افیونی به کار میبرند. تریاکها مثل شیره، هروئین و کدئین داروهای مخدری هستند که از لحاظ داروشناسی شبیه مرفین میباشند داروهای این دسته احساس سرخوشی آرامش و بالا رفتن خلق را ایجاد میکند. آن ها همچنین توانایی کاهش درد، اضطراب، پرخاشگری و تمایلات جنسی را دراند و شدیداً اعتیازا در نظر گرفته میشوند (بک و دیگران، ۱۳۸۰).
تریاک ماده ای طبیعی است که از گیاه خشخاش به دست میآید و تقریبا شامل ۲۰ ماده ی شیمیایی است که به آلکالوئیدها معروفند و ماده ی اصلی آن مورفین است که در سال ۱۸۰۵ از تریاک به دست آمد. هروئین از آغشته کردن مورفین با اسنیک آنهیدراید به دست میآید (باچر و دیگران، ۱۳۸۶).
۲-۳-۲-۱- وابستگی به نیکوتین و کافئین
کافئین و نیکوتین نیز داروهای وابستگی زا هستند و اختلالات مرتبط با توتون و کافئین در سیستم طبقه بندی تشخیصی وارد شده است (همان،۱۳۸۶). وابستگی به نیکوتین همراه با وابستگی به سایر مواد مخدر فعال ساز روانی آمده است. فرایند اعتیادزایی سیگار و سایر دخانیات شبیه فرایند اعتیادزایی سایر مواد فعال ساز روانی است. مصرف سیگار به طور مداوم در سال های نوجوانی غالبا به اعتیاد به مواد مخدر منجر میشود.
۲-۳-۲-۲- سبب شناسی سوء مصرف و وابستگی به مواد