پس از حضرت علیA حضرت فاطمه زهراI و امام حسن و حسینA و دوست داران واصحاب حضرت علیA نیز به این حدیث احتجاج نموده اند[۱۸۰].
محقق طوسی معتقد است که یکی از نصوصی که بر امامت بلافصل حضرت علیA پس از رسول اکرم۶ دلالت میکند، حدیث متواتر غدیر است[۱۸۱].
۱-۱-۳٫ تقریر قوشچی:
«همانا نبی اکرم۶ هنگام برگشت از حجه الوداع در روز غدیر خم _ اسم جایی بین مکه و مدینه – در جحفه، مردم را یک جا گرد هم آورد، جهاز و پالان شترها را جمع کرد و بر روی آنها رفت و خطاب به مردم فرمود: «ای جماعت مسلمین! آیا من از خود شما به شما سزاوارتر نیستم» گفتند: بله، فرمود: «پس هر که من مولای او هستم، پس علی مولای اوست. پروردگارا! دوستان او را دوست بدار و با دشمنانش دشمن باش و یاری کن هر که او را یاری رساند و خوار گردان هر که را که بخواهد او را خوار سازد» این حدیث را حضرت علیA در روز شوری هنگامی که فضایل خود را میشمرد، بیان کرد. لفظ مولی در معانی آزاد شده، آزاد کننده، هم پیمان، همسایه، پسر عمو، یاور و اولی در تصرف به کار میرود. ابو عبیده گفته است در آیه شریفه «وَ مَأویکُم النّارُ هِیَ مَولیکُم[۱۸۲]»، مولی به معنای اولی به کار رفته است. هم چنین در فرمایش پیامبر۶ «ایما امرئه نکحت بغیر اذن مولاها» مولی به معنای اولی و کسی که عهدهدار تدبیر امور اوست،میباشد و مانند این موارد در شعر بسیار است. خلاصه این که استعمال مولی در معنای اولی در تصرف و متولی، در کلام عرب بسیار است. بزرگان علم لغت نیز به آن تصریح نمودهاند. مقصود این است که لفظ مولی اسم جامدی است که دارای معنای تفضیل است، نه این که مشتق به معنای تفضیل باشد تا اشکال شود که از صیغ تفضیل نمیباشد و مانند اسم تفضیل به کار نرفته است.سزاوار است که مراد از مولی در این حدیث همین معنای اخیر باشد تا با صدر حدیث؛ یعنی «الست اولی بکم من انفسکم» مطابقت بکند و برای این که پنج معنای نخست، همان گونه که واضح است، وجهی ندارد و معنای ششم نیز برای روشن بودنش نیازی به بیان و جمع مردم نداشت، مخصوصا که خداوند فرموده است همه مؤمنین نسبت به همدیگر یاور هستند. پر واضح است که اولویت نسبت به مردم و عهده دار تدبیر امور آنان بودن مانند نبی اکرم۶، همان امامت است»[۱۸۳].
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۱-۳٫ اشکالهای قوشچی
قوشچی پس از بیان و تقریر استدلال محقق طوسی از این استدلال این گونه پاسخ میدهد[۱۸۴]:
«۱٫این حدیث، متواتر نیست.
۲٫این حدیث، خبر واحدی است که اجماع در مقابل آن قرار گرفته است.
۳٫بسیاری از اهل حدیث در صحت آن خدشه وارد کردهاند.
۴٫بسیاری از محققین اهل حدیث؛ مانند بخاری و مسلم و واقدی این حدیث را نقل نکردهاند.
۵٫بیشتر راویان این حدیث، مقدمه ای را که دلالت میکند مراد از مولی اولی بالتصرف است، نیاوردهاند.
۶٫ذیل حدیث که میفرماید: «اللّهم وال من والاه» اشعار به این مطلب دارد که مراد از مولی، محب و ناصر است. صرف این احتمال هم برای دفع استدلال شیعه به این حدیث کفایت میکند.
پاسخ قوشچی به یک ایراد شیعه:
این سخن که یاور بودن و دوست داشتن اختصاص به امیر المؤمنین ندارد و همه مؤمنین باید نسبت به همدیگر از چنین ویژگی ای برخوردارد باشند و آیه «المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض»[۱۸۵] نیز بر این مطلب گواه است در نتیجه نمیتواند مولی در این روایت به معنای محب و یاور باشد، قوشچی از این سخن شیعه این گونه جواب میدهد که چون اکثر عمومات قرآن تخصیص خورده است، ممکن است هدف از تصریح بر موالات و نصرت حضرت علیA این بوده باشد که علی از تحت این عموم تخصیص نخورده و خارج نشده است و نیز در این حدیث اشاره به شرافت علیA شده است، چون به موالات نبی اکرم۶ مقرون شده است.
۷٫اگر هم پذیرفته شود که مولی در این روایت به معنای اولی است، دلیلی وجود ندارد که مراد اولی بالتصرف و التدبیر باشد، بلکه احتمال دارد اولویت در اختصاص و قرب به پیامبر را برساند؛ همان گونه که خداوند میفرماید: «ان اولی الناس بابراهیم للّذین اتّبعوه»[۱۸۶] یا مانند آن جایی که شاگردان به استاد خود میگویند: «نحن اولی باستاذنا»و یا مردم بگویند«نحن اولی بسلطاننا»که در همه این موارد اولویت در تدبیر و تصرف مقصود نیست.
پس این حدیث بر امامت علیA دلالت ندارد.
۸٫اگر هم بپذیریم که بر امامت علیA دلالت دارد، نهایت چیزی که دلالت میکند، این است که علی استحقاق امامت را دارد و این امامت در آینده واقع خواهد شد و امامت ائمه سه گانه را نفی نمیکند»[۱۸۷].
۱-۲-۱-۳٫ پاسخ به اشکال عدم تواتر:
علامه امینی، در کتاب ارزشمند الغدیر تواتر حدیث غدیر را از طریق شیعه و به ویژه اهل سنت اثبات کرده است.خلاصهای از کاوشهای وی در این زمینه به قرار زیر است:
-
- صد و ده نفر از اصحاب[۱۸۸]و هشتاد و چهار نفر از تابعین[۱۸۹]این حدیث را روایت کردهاند. علامه امینی اسامی همه این اصحاب و تابعین را به ترتیب حروف الفبا از منابع اهل سنت آورده است.
-
- بیست و چهار نفر از بزرگان مورخین در کتابهای خود این حدیث را نقل کردهاند. برخی از این تاریخ نگاران در چند کتاب خود به این حدیث پرداختهاند. علامه امینی اسامی این مورخین را به همراه اسم کتاب نام میبرد و میافزاید غیر این مورخین نیز این حدیث را نقل کرده اند[۱۹۰].
-
- علامه در این کتاب، بیست و هفت نفر از بزرگان حدیث را از قرن سوم تا دوازدهم نام میبرد که این حدیث را نقل کرده اند[۱۹۱].
-
- یازده نفر از مفسرین بزرگ این حدیث را از قلم نینداختهاند[۱۹۲].
-
- پنج نفر از لغوین بزرگ اهل سنت در هنگام ذکر معنای ولی یا مولی یا غدیر یا خم به این حدیث پرداخته اند[۱۹۳].
۶٫بیست و شش نفر درباره حدیث غدیر تالیف داشتهاند. علامه اسم این افراد را به همراه نام کتابشان آورده است[۱۹۴].
۷٫سیصدو شصت نفر از راویان حدیث از قرن دوم هجری تا قرن چهاردهم حدیث غدیر را نقل کردهاند. علامه امینی این راویان را بر اساس سال وفات آنها طبقه به طبقه نام میبرد[۱۹۵].
-
- چهل و سه نفر از بزرگان اهل سنت به صحت و برخی به تواتر حدیث غدیر تصریح کردهاند[۱۹۶].
-
- ۱۰۴ نفر شاعر از قرن نخست هجری تا قرن دوازدهم جریان غدیر را به شعر کشیدهاند که نخستین آنها حضرت علیA بوده است. علامه امینی از جلد دوم الغدیر به معرفی شعرایی که رویداد غدیر خم را به نظم کشیدهاند، میپردازد و در ضمن آن به توضیح آن اشعار و وجود این اشعار از منابع اهل سنت اشاره میکند. هم چنین اثبات میکند که این شعراء از لفظ مولی معنای امامت و اولی در تصرف را فهمیده اند[۱۹۷].
از اهل سنت جای تعجب است که چگونه به تواتر حدیث غدیر ایراد میگیرند در حالی که خود احادیثی را که هشت نفر از صحابه یا حتی چهار نفر از صحابه روایت کرده باشند، متواتر میشمارند.
ابن حزم میگوید: حدیث «الائمه من قریش» متواتر است، زیرا شش نفر از صحابه آن را روایت کردهاند. دیگری میگوید: حدیث «قتلتک الفئه الباغیه» متواتر است، زیرا پنج نفر از اصحاب آن را نقل کردهاند.سیوطی قول کسانی را که حصول تواتر را به ده نفر دانستهاند، خوب میشمارد.
ابن حجر حدیث نماز ابوبکر را به خاطر روایت هشت نفر از صحابه متواتر میداند[۱۹۸]؛ولی برخی از اهل سنت، حدیث غدیر را که حداقل ۱۱۰ نفر از صحابه و ۸۴ نفر از تابعین آن را روایت کردهاند، متواتر نمیدانند[۱۹۹].
علامه امینی مینویسد:
«در بین احادیثی که از رسول خدا۶ به ما رسیده است، حدیثی که به این حد تواتر رسیده باشد، یافت نمیشود. شمس الدین جزری رسالهای در اثبات تواتر این حدیث نوشته است و منکر آن را جاهل دانسته است.ضیاء الدین مقبلی میگوید: اگر این حدیث معلوم و یقینی نباشد در دین معلوم و یقینی باقی نمیماند. عاصمی معتقد است، این حدیثی است که امت آن را تلقی به قبول کردهاند و موافق با اصول است. غزالی گفته است: جمهور بر متن این حدیث اجماع دارند و در جای دیگری گفته است: جمهور اهل سنت بر آن اتفاق دارند. بدخشی میگوید: این حدیث، حدیث صحیح و مشهوری است و کسی در صحت آن خدشهای نکرده است مگر این که متعصب باشد که سخنش اعتباری ندارد. در جای دیگری میگوید: این حدیثی است که بر صحت آن اتفاق شده است و همانا صدر آن متواتر است و به یقین رسول خدا۶ آن را فرموده است و ذیل آن هم قوی السند میباشد و در صفحه ای دیگر میگوید: همانا حدیث غدیر حدیث صحیحی است و هر که در صحت آن خدشهای کرده باشد، به خطا رفته است و همانا حدیث مشهوری است که از طرق بسیاری روایت شده است. آلوسی گفته است: در نزد ما ثابت شده است که رسول خدا آن را در حق علیA فرمود و حدیث صحیحی است که هیچ شکی در آن نیست و در جای دیگری میگوید: این حدیث از رسول خدا و حضرت علیA به طور متواتر روایت شده است و عده زیادی آن را روایت کردهاند و به سخن کسانی که به علم حدیث آگاهی ندارند و در تضعیف آن کوشیدهاند، اعتنایی نمیشود. باز وی گفته است: حدیث غدیر حدیث صحیحی است و هیچ شکی در آن نیست… و اصفهانی نیز میگوید: این حدیث صحیح است. هیچ اشکالی در آن نمیبینم، این حدیث را حدود صد نفر از اصحاب که از جمله آنها «عشره مبشره» است، روایت کردهاند»[۲۰۰].
۲-۲-۱-۳٫ پاسخ به شبهه مخالفت حدیث غدیر با اجماع:
مراد شارح قوشچی از مخالفت با اجماع، اجماع بر خلافت ابوبکر است.
جواب این است که با حضور برخی از مسلمانان در سقیفه بنی ساعده، در حالی که بسیاری از مسلمانان حتی مردم مدینه درآن جا حضور نداشتند، اجماع محقق نمیشود و دلیلی بر حجیت چنین اجماعی وجود ندارد[۲۰۱].
برخی از بزرگان اشاعره نیز این اجماع را قبول ندارند و لذا برای اثبات خلافت ابوبکر به بیعت متمسک میشوند. ایجی مینویسد: «هنگامی که حصول امامت به وسیله اختیار و بیعت ثابت شد بدان در حصول امامت نیازی به اجماع نیست، زیرا دلیل عقلی یا نقلی بر اشتراط آن وجود ندارد، بلکه بیعت یک یا دو نفر در حصول امامت کافی است، زیرا میدانیم همانا اصحاب با آن همه صلابتی که در دین از خود نشان دادند به بیعت یک یا دو نفر از اهل حل و عقد بسنده کردند؛ مانند بیعت عمر با ابوبکر یا بیعت عبد الرحمان بن عوف با عثمان، و اجتماع مردم مدینه را شرط ندانستند؛ چه برسد به اجماع تمام مسلمانان»[۲۰۲].
این عبارت ایجی صراحت دارد که اجماعی بر خلافت ابوبکر منعقد نشد.
۳-۲-۱-۳٫ جواب شبهه عدم نقل حدیث غدیر توسط برخی از محدثین:
در پاسخ شبهه نخست روشن شد که بسیاری از محدثین از جمله بیش از ۱۰۰نفر از صحابه و بسیاری از بزرگان اهل سنت این حدیث را نقل کردهاند و برخی به تواتر و صحت حدیث تصریح نمودهاند. با این حال عدم نقل این حدیث توسط برخی، خدشه ای به صحت این روایت وارد نمیکند، بلکه ایراد به خود اینها وارد است که چرا حدیثی با این شرایط را نقل نکرده اند!؟