نماز ادای فریضه نسبت به پروردگار، عروج انسان به سوی معشوق و تجلّیگاه حقیقت بندگی است. بر هر فرد مسلمان واجب است که نماز را بر طبق آداب مقرّر شرعی به عمل آورد. آداب نماز همچون حرکات و اذکار آن، حساب شده و دارای فلسفه و حکمت است؛ از همین رو هیچ طرح دیگری به ویژه طرحهای بشری توان جایگزینی آن را ندارد.
اجزاء عبادی نماز از دو قسمت تشکیل میشود: اول رفتار عبادی که صورت ظاهری عمل است و آدابی را در بر میگیرد، دوم انگیزهی عبادی که همان نیّت درونی است.
«آداب نماز، در یک تقسیمبندی، سه بخش است:
-
- مقدمات نماز
-
- مقارنات نماز
-
- تعقیبات نماز
مقدمات: چیزهایی است که قبل از شروع، باید آن را انجام داد که عبارتند از : طهارت، لباس و مکان نمازگزار، شناخت قبله، اذان.» (قرائتی، ۱۳۶۹: ۴۴ و ۴۶ و ۴۷)
«مقارنات: به اعمال و آداب متن نماز مربوط میشود و دربرگیرندهی واجبات و مبطلات نماز است.
تعقیبات : اعمال و آداب پس از نماز است.» ( همان : ۴۴ و۵۰)
« نماز که پایان یافت باید نشست و دعا خواند و ذکر گفت و خدا را ستایش کرد و از او حاجت خواست و حالت معنوی نماز و صورت زیبای عبادت و بندگی را، تا مدّتی پس از اتمام نماز نگه داشت. استمرار بخشیدن به حالت نماز و خواندن دعاهای مستحب، «تعقیب» نماز است و از با ارزشترین تعقیبات هر نماز، تسبیحات حضرت زهرا است.» (همان: ۹۰و۹۱)
نیّت اساس عمل است، نیّت باید فقط برای خدا باشد. در واقع درستی و قبولی عمل، مبتنی بر درستی نیّت است. اگر نیّت یک باور از روی آگاهی باشد، عمل را معنیدار میکند و بدین ترتیب در تمام طول عمل جریان مییابد.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
نماز اگر با آدابش به جا آورده شود، انسان را نه تنها به آرامش کافی میرساند بلکه او را به تدریج از سطوح پایین تحولی بالا برده و به سطح متعالی میرساند.
۲-۱-۷ مفاهیم نماز
روح ابتدایی هر پرستش، توجه به «الله» است و حالت توجه، نیازمند امری است که بدون علم و آگاهی به آن چیز، به وقوع نخواهد پیوست، تا انسان به هدفی معرفت پیدا نکند، نمیتواند آن را درک کند.
آگاهی نسبت به مفاهیم نماز ما را در شناخت بیشتر و بهتر آن یاری میکند، مفاهیمی که میتوان برای نماز برشمرد عبارت از : تسبیح، ذکر و توحید است.
۲-۱-۷-۱ تسبیح
نماز، تسبیح حق و تسبیح یکی از مفاهیم نماز است.
تسبیح در لغت به معانی «خدای را به پاکی یاد کردن و صفت کردن خدای، تَنزیه اَلحق مَن نَقائِصَ الاِمکانَ وَ الحُدوُث، منزه داشتن حق – جلا و علا- است از نقائص عالم امکان و نشانه های حدوث و از عیوب ذات و صفات، همچنان که تقدیس نیز به همین معنی است و مجازاً به معنی یکصد دانه در رشته کشیده و نیز کلمهی مولدی است به معنی سبحه، و آن مهرههایی است مدور، به رشته کشیده از گِل پخته یا یسیر یا چیزی دیگر که بدان شمار تسبیح و دیگر اذکار و اوراد نگاه دارند و عدد آن مهرهها صد باشد و کمتر و بیشتر نیز بود.» (دهخدا، ج۱۵: ۶۷۰)
تسبیح روح تعبّد و مغز عبادت است زیرا پایهی نماز بر تسبیح ذات لایتناهی شروع میشود و به آن نیز ختم میشود.
در واقع تسبیح یعنی اینکه خداوند را از صفات نفسانی و خصائص بشری منزه بدانیم. به عبارتی دیگر، به پاکی یاد کردن خدا میتواند در شکرگزاری و ستایش نعمات خداوند و ارتباط آن با تسبیح معنا پیدا کند.
از این روست که خداوند در قرآن کریم میفرماید » :
« فَسَبّح بِحَمدِ رَبَّکَ وَ کُن مِنَ الساجِدَین.» (قرآن کریم ، ۱۵ :۹۸)
« و به ذکر اوصاف پروردگارت تسبیح گو و از نمازگزاران باش.»
به یقیین میتوان اذعان داشت مدح آفریدههای خداوند، به عنوان نمونه ستایش طبیعت، خود نوعی تسبیح پروردگار است، « زیرا خداوند تجلیّات بینهایت و بیکران دارد و خود را به هرکسی به گونهای نشان میدهد یعنی راه به سوی خدا به تعداد آدمیان متعدد است.» (سروش، ۱۳۸۲: ۵۰)
بدین ترتیب ما با تسبیح پروردگار قدم در مسیری مینهیم که به اساسیترین مفهوم نماز یعنی توحید منجر خواهد شد.
۲-۱-۷-۲ ذکر
« نماز نه «تلقین» است نه «إلقاء» و نه «تقلید»، بلکه «ذکر» است.» (راشدی، ۱۳۸۰، ج۲: ۱۳۷)
ذکر یاد خداوند و مفهوم دیگری از نماز است که در نماز تجسّم پیدا میکند.
در واقع « آنچه همه را مطمئن میکند وآتش فروزان نفس سرکش و زیادت طلب را خاموش مینماید، وصول به اوست و ذکر حقیقی او – جل و جلا- چون جلوهی اوست و استغراق در آن آرامشبخش است.» ( امام خمینی، ۱۳۷۴: ۸۵)
به همین سبب است که خداوند در قرآن میفرماید :
« اَلا بِذِکرِاللهِ تَطمئِنُّ القُلوُبُ.» (قرآن کریم، ۱۳، ۲۸)
« آگاه شوید که تنها یاد خدا آرام بخش دلهاست.»
« ذکر در لغت به معنی « یادآوری» و ذاکره قوّتی است که اشیاء را در عقل حاضر میکند.» (سجادی، ۱۳۷۵: ۳۳۶)
علاوه بر آن «ذکر کلامی است که دل را پالایش میدهد و آن را از هر گونه آلودگی پاک میکند، عاملی است که دل را به حالت شفافیّت و غمّازی کامل میرساند؛ در این حالت دل کانون رؤیتها، انکشافها و برقهای مکاشفهی عرفانی میشود.» (کربن، ۱۳۷۳: ۴۰۹)
به یقین، ذکر گفتوگوی درونی و یک امر قلبی است که در ذهن انسان میگذرد و گاهی به زبان نیز سرایت میکند و زمانی که ما پیوسته خدا را یاد میکنیم شیفتگی حاصل میشود « شیفتهی یاد خدا بودن نیز از محبّت برمیخیزد و نشانهی رابطه عاشقانه است. آدمی کسی را که دوست دارد، اسمش را و همهی متعلقاتش را هم دوست دارد، بلی، نام حق را عاشقانه بردن نه تنها سیرایی جان، که مایهی زدودن پلیدیها و اندوهها هم هست.» (سروش، ۱۳۸۲: ۱۶۳)
«روحیهی طلب و امید و اطمینان که بالهای نیرومند نمازند، فرآوردههای یاد خدا هستند، یاد خدا از طرفی هدف را که همانا پیوستن به او- یعنی به بینهایت خوبی و کمال- است همواره در مدّ نظر قرار میدهد و مانع از گم کردن جهت گیری میشود.» (خامنه ای، بی تا: ۹)
در حقیقت به یاد خدا بودن، حضور بخشیدن به خداست، در هر حضوری نیز تفکری هست، تفکری که اگر با آگاهی و بعد معنوی وجود انسان و بینش وسیع او همراه شود به تجلّی حق میانجامد.
۲-۱-۷-۳ توحید
آخرین مفهومی که برای نماز برشمردهشده، توحید است. « توحید در لغت یگانه کردن و بیگانگی توصیف نمودن و علم توحید، علم شناخت خدا و یگانگی او است و یگانه داشتن صفات و ذات و صفات با ذات و هر صفت با صفت دیگر و بالجمله شناخت خداوند جهان و اثبات ذات و صفات او.» (سجادی، ۱۳۷۵ : ۲۲۵ )
توحید بر اساس تسبیح خدا و پاک دانستن او از شریک و شبیه معنا پیدا میکند. یعنی اینکه ما با ستایش اوصاف خدا و منزّه دانستن او و با ذکر، به شناخت خدا میرسیم و وجود بیهمال او را درک میکنیم.
در اینجا اذعان میکنیم که « خدا شناسی از خود خداوند آغاز میشود و همهی آنچه که دیگران دربارهی خدا میگویند یا استدلال میکنند، مسبوق به تجلّی خود خداست و خداوند حاجت به گواه و دلیل ندارد و چون آفتاب است که خود گواه خود است.» (سروش، ۱۳۸۲: ۲۶)
در واقع قلب و روح آدمی با شناخت حق، پیوند نزدیک با خدا پیدا میکند و همانند قطرهای به اقیانوس بیپایان او میپیوندد و از راه اتصّال با آن مبدأ بزرگ، قدرت شگفتی مییابد.
۲-۱- ۸ اهمیت و اسرار نماز
نماز یک نیاز حقیقی و ضروری انسان است، نماز هم اولین سفارش انبیاء است و هم آخرین وصایای اولیاء.
« انسان با استعانت از خدا و نماز، نرم و انعطافپذیر میگردد و افزون بر آنکه از خشکی و سنگدلی، نجات مییابد، در طریق تکامل و انسان شدن، مستقیم میگردد.» (راشدی، ۱۳۸۰، ج۱: ۷۶)
از این روست که خدای تعالی میفرماید :
« واستَعینُوا بِالصَّبرِوَ الصَّلوهِ.» (قرآن کریم، ۲ : ۱۵۳ و ۴۶)
« به ذکر خدا و نماز توسّل جویید.»
نماز، کشش عاشقان، محبوب خاشعان و مهر معبود است. «اگر بنده، نماز حقیقی بپا دارد، نماز نیز او را بپا میدارد. به او استقامت میدهد. او را بر فرمان بردن از خدا و انجام وظیفهی بندگی، مدد میبخشد و از مخالفت با اوامر پروردگار، باز میدارد.» (راشدی،۱۳۸۰، ج۱: ۷۶)