۱-۴- سوابق تحقیق
UNDP در گزارش توسعه انسانی بیان می دارد: مشارکت هم به توسعه وهم به صاحب قدرت و اختیار کردن مردم ارتباط دارد. موضوعی که به نوبه خود به توسعه انسانی نیز مربوط میشود. از این رو،توسعه موثر بایستی به مشارکت همگانی متکی باشد و از ثمرات آن نیز بهرهمند گردد،چرا که حوزه و میزان مشارکت مردم تعیین کننده نحوه توزیع قدرت در جامعه است. توزیع قدرت نیز نشانه توانایی تاثیرگذاری بر فرد، گروه یا حتی کل جامعه است، (مشاور رویان،۱۳۸۲، ص ۳۲)
تاج و تقی زاده در سال ۱۳۸۹، در تحقیق با عنوان بررسی مدیریت مشارکتی در برنامه ریزی توسعه جوامع روستایی و عشایری آورده اند. تجربه بسیاری از کشورهای در حال توسعه از جمله کشور ما نشان می دهد که کاستیهای مدیریت متمرکز دولتی در برنامه ریزی های توسعه به چالش کشیده شده است.
در روند نوین برنامه ریزی توسعه،مفاهیم برنامه ریزی هدایت شده و متمرکز که بود، رنگ باخته وراه کارهای آن صرفا طراحی و اجرای طرح ها از بالا به پایین بکارگیری رویکردهای توسعه مشارکتی با تاکید برنهادسازی محلی و متکی بر ساختارهای عرفی وبومی در اجرای برنامه های توسعه، اهمیت یافته است. لذا دستیابی به فرآیندی که بتواند تعامل مناسبی بین سازمان های حامی توسعه وجوامع بومی و محلی ایجاد کند، ضروری است، طوری که بتوان تعدل و تعامل لازم را درتقسیم اقتدار و قدرت متمرکز مربوط به اعتبارات، تصمیم گیری ها و برنامه ریزی بین این سازمان ها و تشکلهای جوامع بومی ومحلی را برقرار کند(تاج، ۱۳۸۹، ۴۵)
استعلاجیو فلاح تبار ، ۱۳۹۰، کاربرد مدل مدیریت مشارکتی در برنامه ریزی توسعه جوامع روستایی(مطالعه موردی بخش سلطانیه از ناحیه ابهر) ،برنامه ریزی توسعه پایدار ،مولفه های مختلف محیطی، اقتصادی ، اجتماعی، مدیریتی و مشارکتی می باشد لذا روش مشارکتی باید به عنوان محور مطالعات و برنامه ریزی توسعه روستایی مورد توجه قرار گیرد نتایج تحقیق در مولفه های مختلف برنامه ریزی توسعه مشارکتی تحلیل شده و الگوی پیشنهادی در PRA
از مدل مشارکتی به کارگیری مدیریت مشارکتی در برنامه ریزی توسعه جوامع روستایی عشایری ارائه شده است که میتواند مورد استفاده سایر محققان و دانش پژوهان قرار گرفته و در برنامه ریزی توسعه روستایی مورد استفاده قرارگیرد( استعلاجی و فلاح تبار، ۱۳۹۰، ۵۶)
بدری وموسوی(۱۳۸۸) در کتاب مدیریت نوین روستایی، ضمن بیان تعریف و مفهوم مدیریت به سیر تحولات مدیریت روستایی در ایران در قبل و بعد از انقلاب اسلامی پرداخته و مدیریت نوین روستایی را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده ومشارکت و اهداف مشارکت را در توسعه مدیریت روستایی کشور توضیح داده اند و در پایان به چالشهای پیش رو وچشم انداز آینده مدیریت روستایی پرداخته و در جستجوی راهکاری مناسب برای توسعه دهیاری می باشند.(بدری وموسوی، ۱۳۸۸، ۴۶)
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
سلطانی(۱۳۸۸) در مطالعهای با عنوان نقش مدیریت روستایی درپایداری روستاها (مطالعه موردی روستاهای تپه سلام و بخش رضویه شهرستان مشهد) پرداخته اند که نتایج مطالعه حاکی از عدم موفقیت برنامه ریزی هایی در سطح کلان در زمینه روستاها و تناقضات آن با نیازهای روستاییان ، سبب تفویض اختیارات محلی به روستاییان در قالب مدیریت محلی گردید.(سلطانی، ۱۳۸۸، ۵۸)
ایمانی جاجرمی و عبدالهی (۱۳۸۸) در مقاله ای تحت عنوان تحولات مدیریت روستایی در ایران از مشروطیت تا زمان حاضر به بیان نقش مدیریان روستایی در بهبود وضعیت روستاها اشاره داشته و تاریخچه مدیریت روستایی کشور را مورد تجزیه و تحلیل قرارداده وچالش های پیش روی مدیریت کنونی روستایی را بیان نموده و به ضرورت توجه به اهمیت دهیاری ها در توسعه مدیریت روستایی اشاره دارند (یمانی جاجرمی و عبداللهی، ۱۳۸۸، ۱۰۲) با توجه به مطالعه کتب ومقالات تاکنون تحقیق با این عنوان صورت نگرفته است.
فصل دوم
مروری بر ادبیات تحقیق
۲-۱- مبانی نظری تحقیق
۲-۱-۱- مدیریت روستایی
ایده مدیریت جدید روستایی، متکی بر ظرفیتهای جوامع محلی، با اداره دقیق مکان و بهره وری از منابع آن می باشد. در مقطع جهانی شدن ارتباطات و تمرکز سرمایه ها، کارکرد دقیق توسعه روستایی و محلی مبارزه در مقابل احساسات ناامیدی و فردگرایی است. مجموعه مدیریت باید به وسیله استراتژیهای کارآمد اعمال و باابتکارهایشان، در سازندگی سرزمین سیاستگذاری کنند. همچنین تمامی برنامه های مربوط به توسعه محلی و ایجاد شغل، باید در تناسب با صلاحیت و آگاهیهای جمعی و در توان کارکردی مکان و مورد حمایت تمامی اقشار جامعه محلی باشد. مدیریت محلی باید، درک توسعه محلی، بروز ابتکارها، جمع گرایی و مشارکت در امور را آموزش دهد. یک مدیریت محلی کارا، فکر کردن در محیط را می پروراند و عامل تحلیل مشکلات اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی فضاهای روستایی می شود. مدیریت همواره با بهره گرفتن از روش های علمی و صلاحیتدار در تطابق با محیط زیست اقتصادی، مدام در تغییر و نوآوری است. این روش مدیریتی، مدام در جستجوی کسب قدرت و جایگاه برای جوامع محلی است، تا یک نظم اجتماعی جدید را برای روستاها ایجاد نماید، و تقسیم بسیار عادلانه قدرت و منافع توسعه، در محل فراهم گردد. در چنین مدیریتی استثناطلبی پذیرفته نمی باشد، زیرا مدیریت دارای یک مفهوم کلی«سازندگی» است.
در بین روستاهای نواحی مختلف، اختلافات ساختاری شدیدی به چشم می خورد. اگر به اختلافهای ساختاری روستاها بیندیشیم، بسیاری از این اختلافها؛ به وسیله چشم اندازهایی نظیر، شکل عمران و به ارزش رسانیدن منابع، فعالیتهای اجتماعی- اقتصادی، فضاهای فرهنگی، سطح زندگی، عدم تساوی در دسترسی به امکانات و خدمات، و انتظارات برای آینده مشاهده می شود. همچنین تعداد جمعیت روستاها، فاصله آنها با مراکز شهری، و ماهیت بیوفیزیکی آنها در ایجاد اختلافات ساختاری روستاها مؤثرند. بسیاری از این اختلافها مربوط به ضعف مدیریت روستایی می باشد، که تقویت مدیریت روستایی در کاهش این اختلافات بسیار مؤثر خواهد بود. رسیدن به یک مدیریت روستایی کارآمد، به استفاده از تجربیات سایر کشورهای جهان و بررسی و تحلیل تجربیات موفق و ناموفق کشورها نیاز دارد. از این رو می توان سه برنامه مربوط به مدیریت روستایی را نام برد ( مطیعی لنگرودی،۱۳۸۲،ص ۱۶۷).
۱- برنامه [۱]LEADER در اتحادیه اروپایی
برنامه LEADER مهمترین برنامه توسعه مناطق روستایی ارائه شده به وسیله اتحادیه اروپایی است. ابتکار جامعه مشارکتی، حمایت از ابتکارهای محلی مربوط به توسعه با اهداف زیر است:
- حمایت از اعمال ابتکاری، تا سطح و قابل انتقال که نشان دهنده روش های جدید مورد استفاده در برنامه ریزیهای توسعه روستایی هستند.
- افزایش مبادلات تجربیات علمی و انتقال مهارت در میان شبکه اروپایی توسعه روستایی.
- تکیه بر پروژه های همکاری در سطح ملی ناشی از عوامل محلی نواحی روستایی، که نشان دهنده همکاری مشترک بین آنهاست.
- برنامه LEADER همچنین از سایر برنامه ها (مشارکت محلی، اتاقهای مشاوره، تعاونیها، مجامع، غیره) در حالتی که اقدام انها مربوط به توسعه در سطح یک سرزمین روستایی باشد، حمایت می کند.
۲- برنامه مشارکت روستایی[۲] (RP) در اتازونی
برنامه آمریکایی مشارکت روستایی دارای ساختار هماهنگی و مشورتی تلاشهای توسعه روستایی، با کمک دولت در زمینه های مختلف، از سطح ملی تا سطح محلی است. همچنین برای اجرای برنامه های در سطح محلی، با عوامل اجرایی امور اقتصادی محل مشورت می شود.
در برنامه ملی، مشارکت ملی توسعه روستایی، برای توانمندتر کردن فضای روستایی، آمریکا، به وسیله همکاری در زمینه هایی که امکان تغییر در اقتصاد روستایی را فراهم آورند، و نیز مردود شدن روشهایی که قابل اجرا در سطح جهانی نمی باشند، مطرح است. تأمین مجموعه نیازهای روستایی، از طریق سازمانهای مطرح بالاتر، در رفع محدودیت برای توسعه امور روستایی، از جمله اموری است که RP انجام می دهد. در مجموع انجمن توسعه روستایی ملی و دپارتمان کشاورزی ایالت متحده، که برای توسعه روستایی در سطح ملی هماهنگ می شوند، برای رسیدن به اهداف زیر تلاش می کنند:
- ارزیابی برنامه های مختلف ایالات دارای برنامه، برای توسعه روستایی؛
- ارتقای فعالیتهای توسعه استراتژیک، که بهره برداری بهتری از منابع را انجام می دهند؛
- تأمین امکانات بهتر برای انتشار اطلاعات مورد نیاز توسعه روستایی؛
- مراجعه به سوابق و اسناد، برای یافتن راه حلهای ممکن جهت رفع مشکلات؛
- ارائه یک مدل جدید مدیریت روستایی در آمریکا؛
در مدل جدید مدیریت روستایی، باید به بازار کار روستایی، به عنوان محور اصلی برنامه ریزی های اقتصادی در محیط روستا، توجه داشت.
۳- برنامه توسعه جامعه مشارکتی [۳]۱(pdc)در کانادا
در کانادا و در ایالت کبک، از دو دهه قبل، دولت فدرال از طریق PDC در حمایت به توسعه روستایی دخالت می کند.( زیرا مشکلات بیکاری در نواحی روستایی بیش از نواحی شهری است و نرخ بیکاری نواحی روستایی ۳ درصد بیش از نواحی شهری است) مجموع سازمانهایی که به توسعه جامعه روستایی کمک می کنند. بیش از ۲۵۰ شرکت است. قلمرو شهرداریهای ناحیه ای [۴]۲(MRC)و سرزمین شماره ۵۴ انجمن کمک به توسعه جامعه مشارکتی [۵]۳(sadc)کانادا، مربوط به ایالت کبک است.
SADC در قلمرو و شهرداریهای ناحیه ای، برای مدیریت برنامه هایش، نمایندگان بخشهای مختلف اجتماعی- اقتصادی را به هم پیوند می دهد. استقرار SADC از اصول زیر الهام می گیرد.
- ایجاد مشاغل از طریق تقسیم مسئولیتهای بین بخش دولتی و بخش خصوصی همراه با پشتیبانی مؤسسات کوچک و مقاطعه کاریهای محلی؛
- ایجاد زمینه های لازم برای آزمایش ابتکارهای عامل تغییر در مکان، در تطابق بافضا، همچنین امور ماده و آسان برای اجراء ( مطیعی لنگرودی، ۱۳۸۲، ص ۱۷۳ -۱۷۰)
ضعف مدیریت و برنامه ریزی، یکی از دلایل اصلی عدم دستیابی روستاهای محروم به امکانات لازم برای رسیدن به سطوح برخورداری است. بنابراین در این مقطع زمانی، توجه به مدیریت روستایی- در سطوح خرد- کلان- امری اجتناب ناپذیر است.
مفهوم توسعه پایدار روستایی
توسعه یک مفهوم چند بعدی و دارای بار ارزشی است. یعنی توسعه جریانی است چند بعدی و پیچیده که در خود تجدید سازمان و سمت گیری متفاوت کل نظام اقتصادی- اجتماعی را به همراه دارد. علاوه بر افزایش و بهبود در میزان تولید و درآمد، شامل دگرگونی اساسی در ساختار های نهادی، اجتماعی، اداری و همچنین در وجهه ونظرات عمومی مردم است، توسعه در بسیاری موارد حتی عادات و رسوم و عقاید مردم را نیز در بر می گیرد. lee,1979:9 ). به نقل از ازکیا،۱۳۸۴: ۲۷)
این تعریف از توسعه بر بهبود و دگرگونی اساسی ساختارهای سنتی تاکید دارد اما مفهومی که باید مورد توجه قرار گیرد این است که توسعه و دگرگونی باید به گونه ای باشد تا همه ابعاد ساخت ها با همدیگر به وحدت رسیده و و نسل های آینده و محیط زیست در این توسعه لحاظ گردد. چیزی که در توسعه پایدار به آن توجه ویژه ای شده است.
توسعه پایدار روستایی عبارتست از وحدت میان ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و زیست محیطی به منظور بالا بردن سطح معیشت و رفاه مردم روستایی است. در توسعه پایدار روستایی توجه به عوامل زیست محیطی از اهمیت بسیاری بر خوردار می باشد.
بسیاری از دانشمندان معتقدند توسعه از درون جامعه باید صورت گیرد طرح ایده محور بودن انسان در فرایند توسعه ضرورت وجه به مناطق روستایی را که برخوردار از نیروی عظیم انسانی هستند، هم به عنوان هدف توسعه و هم به عنوان مهمترین ابزار توسعه اهمیت می بخشد، در مناطق روستایی این نیروی انسانی که از ان به عنوان بخش مردمی یاد می شود به صورت سازمان نیافته و غیر متمرکز وجود دارد( ازکیا ، ۱۳۸۶ ، ص ۲۰ )
مشارکت خود به خودی و خود انگیخته روستاییان که در توسعه روستایی نقش مهمی دارد، قبل از هر چیز نیازمند وجود زمینه هایی جهت مشترکت واگذاری امور به خود انها و نیز توانایی روستاییان که لازمه اش اگاهی و اعتقاد به هدفی که مشارکت را می طلبد دارد، روستاییان که زندگی شان خود نوعی مشارکت است رفتارهای مشارکتی متعددی در قالب یاری و همیاری داشته اند که هنوز پاره ای از انها حیات خود را ادامه می دهند ( طالب ، ۱۳۷۶ ، ص ۹۵ ). به طور مثال مشارکت روستاییان در جشن ها و عزداری ها و … که خود نوعی مشارکت داوطلبانه است.
۲-۱-۱-۱- مدیریت روستایی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران همراه با از هم پاشیدن سایر تشکیلات و مؤسسات وابسته به رژیم سابق در شهرها، در روستاها نیز به جز شرکتهای تعاونی روستایی که به لحاظ داشتن ماهیت اقتصادی و تامین مواد مصرفی روستاییان کمتر مورد تغییر و آسیب پذیری واقع گردیدند، دیگر سازمانها و مؤسسات و نظامهای دولتی و وابسته به دولت در دروستا از قبیل: سپاه دانش ،سپاه بهداشت و … از هم پاشیده و به یکباره فرو ریختند، و در واقع روستا و چگونگی مدیریت آن بیش از پیش دچار سردرگمی گردید و بدون متولی ماند. این امر باعث شد،پس از ثبات نسبی که بر کشور حاکم گردید، مسوولین مملکتی به فکر تنظیم امور روستاها بیفتد. لیکن هنوز یک مرکز تصمیم گیری منسجمی بوجود نیامده بود، لذا دستگاه های مختلف از قبیل هیات های هفت نفره ، سپاه پاسداران ،استانداریها،جهادسازندگی ،بنیاد مسکن و … اقدام به تشکیل شوراهای اسلامی دهات نمودند. این تعداد مراکز تصمیم گیری مشکلات زیادی را در خصوص چگونگی تنظیم مدیریت روستا و نحوه انتخاب افراد بوجود آورد، ولی نهایتا مرکز هماهنگی شوراهای اسلامی در سال ۱۳۶۰ تشکیل و مشخصا جهاد سازندگی عهده دار این امر گردید.
اما قانون شورای اسلامی بار دیگر در سال ۱۳۶۵ مورد اصلاح قرار گرفت و قانون تشکیلات شوراهای اسلامی کشور مصوبه ۱/۹/۶۱ در تاریخ ۲۹/۴/۱۳۶۵ به تصویب رسید (طالب،۱۳۷۶،ص ۴۹و ۴۸).
سرانجام شوراهای اسلامی در اکثر قریب به اتفاق روستاهای کشور و از جمله ناحیه مورد مطالعه تشکیل شد. گرچه این چنین تشکلی می توانست به مفهوم مدیریت مردمی روستا در تحقق اهداف رشد و توسعه روستایی قرار گیرد، لیکن عملاً این چنین نشد. زیرا علیرغم این که اعضای این شوراها از خود مردم و همدرد و هم سرنوشت و هم سو با آنان هستند و اغلب روابط صمیمانه همراه با اعتماد متقابلی بین اینها و مردم برقرار است،از مقبولیت اجتماعی و معنوی خاصی نزد روستاییان برخوردارند و دارای صلاحیتهای اخلاقی و معنوی و حتی انقلابی لازم نیز می باشند، و از طرفی مورد قبول و اعتماد دولت هم هستندو مهمتر اینکه منتخب خود مردم می باشند، چیزی که تا این زمان در مدیریت روستا سابقه نداشته است. شوراهای اسلامی می توانستند به عنوان بازوی اجرایی قوی دولت در روستاها جهت اجرا و انجام تحولات اقتصادی – اجتماعی این نواحی مفید واقع شوند،ولی در عمل نتوانستند توفیق چندانی کسب نمایند.
این امر دارای زمینه های تاریخی ، اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی خاصی است، که به نظر کمتر بدان توجه شده و لازم است بهتر و بیشتر بدانها توجه گردیده و بعضا در حدامکان تعدیل گردد.
۲-۲- دیدگاه های سنتی مدیریت روستایی
این مدیریت خاص باید مردمی و نیز اداری باشد. همچنین، باید ضمن تعیین کننده بودن در سطح خرد (درون روستا) قابل ارتباط با سطوح میانه(دهستان و بخش) و سطوح کلان (استان و کشور) باشد (لهسایی زاده،۱۳۸۸؛۶۳).
مدیریت محلی متشکل از مجموعه ای از نهادها، مکانیسم ها و فرایندهایی است که شهروندان و گروهای اجتماعی از طریق آن می توانند خواسته ها و نیازهایشان را دنبال کنند، اختلافات خود را تعدیل سازند و به حقوق خود دست یابند؛ از این رو، مدیریت کارآمد محلی نیازمند همکاری و تشریک مساعی نهادهای محلی، نهادهای جامعۀ مدنی و بخش خصوصی است تا بتواندمشارکت مردمی را تحقق بخشد، توانایی شفاف سازی و پاسخ گویی و خدمات رسانی بهینه داشته باشد و بتواند به فرایند توسعۀ پایدار محلی کمک کند(J.A.Douglas,2005;231)ږ