عدم اشتیاق مشکل بسیاری از معلمان است. معلمان ممکن است نسبت به وظایف عادی روزمره خود بیحوصله شوند اما معلمان واجد شرایط و خوب، همیشه با بررسی و تجربه هدفهای آموزشی خود و با تهیه مواد درسی دقیقتر خود را مشتاق نگه میدارند. ایجاد اشتیاق در درون خود یکی از ویژگیهای بارز رفتاری است که معلم را زنده، فعال و پرثمر نگه میدارد. بدیهی است که در این میان اشتیاق شغلی معلمان تربیت بدنی به دلیل این که اثرات مهمی در سلامت روحی و جسمی افراد دارد، حائز اهمیت است.
در سال های اخیر پژوهش های مختلف پیرامون پیشبینی اشتیاق شغلی در سازمان های مختلف انجام شده است، به عنوان مثال: پژوهش ها نقش میل ماندن در شغل، (مقیمی مفرد،۱۳۹۳)، انگیزش شغلی و رفتارهای نوآورانه، (نعامی، نیسی، تقی پور،۱۳۹۱)، اشتیاق رفتار و عملکرد شغلی، (یان لیو[۱]، ۲۰۱۲)، رضایت شغلی، استرس شغلی، (هربرت[۲]، ۲۰۱۱) را مورد بررسی قرار داده اند. اما مرور تحقیقات قبلی نشان میدهد که پژوهش های اندکی در خصوص اشتیاق شغلی معلمان، به خصوص معلمان تربیت بدنی، در داخل و خارج کشور صورت گرفته است. همچنین نقش برخی متغیرهای تأثیرگذار نظیر رهبری اصیل[۳] و سرمایه های روانشناختی[۴] جهت پیشبینی اشتیاق شغلی معلمان تربیت بدنی کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
۱-۲- بیان مسأله
اگر معلمان در مدارس با شور و شوق و علاقه کار کنند و نســبت به شغل و ســازمان متبوع خود دلبستگی و تعلق داشته باشند، نه تنها سازمان در نیل به اهداف تعیین شده خود موفقتر خواهد بود، بلکه جامعه نیز از نشــاط برخوردار خواهد شد و این موضوع در مورد معلمان تربیت بدنی بیشتر نمود دارد. چون که کار این افراد علاوه برسلامتی جسم، بر روح و روان نیز تأثیر دارد و هرچه نشاط و انگیزه معلمان در کارشان بیشتر باشد، به تبع این شور و نشاط به شاگردان منتقل شده و آن ها در کسب مهارت ها و علم آموزی موفق ترند.
اشتیاق شغلی در واقع حالتی از ذهن است که نسبتاً بادوام است و نشانگر سرمایهگذاری همزمان انرژیهای افراد بر روی تجارب و یا عملکرد کاریشان است (کریستین و همکاران[۵]،۲۰۱۱).
کان[۶] (۱۹۹۰) بیان کرد که اشتیاق هم منجر به بازده های فردی می شود. (یعنی کیفیت کارافراد و تجربیات انجام آن کار برای همان افراد) و هم بازده های سازمانی (یعنی رشد و بهره وری سازمانی). دلایل چندی وجود دارد که انتظارداشته باشیم اشتیاق به بازده های کاری مرتبط باشند. تجربه اشتیاق به عنوان تجربه و حالت ذهنی و ارضاگرکاری توصیف شده است. این تجارب مثبت احتمالا منجر به بازده های کاری مثبت میشوند. همان طور که توسط شوفلی و باکر[۷] (۲۰۱۱) مطرح شده است کارکنان دارای اشتیاق شغلی بالا وابستگی بیشتری به سازمان داشته و تمایل کمتری به ترک آن دارند اشــتیاق شغلی کارکنان مشتمل بر سه جنبه شناختی، عاطفی و رفتاری میباشد. جنبه شــناختی اشتیاق شغلی مربوط به باورهای کارکنان درباره ســازمان، رهبران و شــرایط کار میباشد. جنبه عاطفی اشتیاق شغلی مربوط به چگونگی احساس کارکنان و نحوه نگرش آن ها نســبت به سازمان، رهبران و شرایط کار میباشد. نهایتاًً جنبه رفتاری اشتیاق شغلی کارکنان، عاملی است که برای سازمان ایجــاد ارزش افزوده نمــوده و در برگیرنده تلاش هــای آگاهانه و داوطلبانه ی کارکنان برای افزایش سطح اشتیاق شغلی خود میباشد که منجر به انجام وظایف با حذف وقت و علاقه میگردد و شامل جذب، نیرومندی و وقف خود میباشد (فیلیپس[۸]، ۲۰۰۹). از جمله عواملی که میتواند بر اشتیاق تأثیر بگذارد بحث رهبری آن سازمان است. زمانی که رهبران فرصت های مداوم برای گفتگو و مباحثه را در سازمان گسترش دهند، این امر منجر به ایجاد اعتماد، بهبود درک کارکنان از کلیت سازمان و افزایش اشتیاق آن ها میشود. تحقیقات نشان میدهد اعتماد مدیران و نیز اعتماد افراد به میل درونی شان به شغل میتواند ابزاری برای افزایش اشتیاق شغلی کارکنان در کارشان باشد. مدیران موظف به شناســایی مؤلفه های کلیدی اشتیاق شــغلی کارکنان و طراحی روش هایی جهت ارزیابی پیشرفت کارکنان در این زمینه میباشند. آنان باید منابع مالی و غیرمالی مورد نیاز برای اجرای برنامه های اشــتیاق شغلی کارکنان را فراهم نمایند و این چنین حمایت خود را در پیاده ســازی اســتراتژی اشتیاق شغلی کارکنان تکمیل نمایند (کوهل و همکاران[۹]،۲۰۰۹). اکثر محرک هایی که منجر به اشــتیاق شــغلی میشوند ماهیت غیرمالی دارند؛ بنابرین هر ســازمانی کــه از رهبری متعهد برخوردار است میتواند به سطح مطلوب اشتیاق با صرف هزینه های کم دست پیدا کند. توجه ویژه ای باید به این امر شود که سازمان ها پاداش ها را غیرمالی انتخاب کنند، مخصوصا به طوری که احساس قدردانی افراد و حس تقدیر از آن ها را تقویت کنند و همچنین آن ها را ترغیب نمایند تا بیشتر خود را به شغل متعهد نمایند (هولکو و همکاران[۱۰]، ۲۰۱۲). این به آن معنی نیست که مدیران باید جنبههای مالی کارکنان را نادیده بگیرند. در واقع عملکرد باید با پاداش در ارتباط باشد (نقل از مقیمی مفرد، ۱۳۹۳).
یکی از تئوریهای جدید رهبری که تمرکزش بر خدمترسانی است رهبری اصیل است. رهبران اصیل کسانی هستند که با برخورداری از ویژگیهای اصیل انسانی منشأ اثرگذاری بر دیگران میشوند. هرچند اگر خودآگاهانه برای تقویت اثر خود بر دیگران تلاش مضاعف کنند، ممکن است تحولاتی در محیط پیرامونی خود ایجاد کنند. دیگران به آن ها اعتماد میکنند و نگرانیها و ابهامات خود را با حضور آن ها به آرامش و اطمینان تبدیل میکنند و شامل خودآگاهی، اخلاقمداری، پردازش متوازن، شفافیت رابطهای است (میرمحمدی، رحیمیان، جلالی خان آبادی، ۱۳۹۱).
رهبراصیل آگاهی عمیقی نسبت به طرزتفکر و رفتار خود دارد و از ارزشها دیدگاه های اخلاقی، دانش و نقاط قوت خود و دیگران آگاه است؛ از بافتی که در آن فعالیت میکنند آگاه است؛ و اعتماد به نفس دارد، امیدوار، خوش بین و انعطاف پذیراست و خصوصیات اخلاقی بسیار خوبی دارد. (آوولیو، لوتانزو و الومبوآ[۱۱]،۲۰۱۰).