تاجری بود که چهار پسر داشت. روزی یکی از پسرها با یک مشتری که از قضا از خانواده شاه بود، درگیر شد. تاجر و دایی پسر وارد معرکه شدند. از قضا مشتری کشته شد. تاجر، پسر و دایی را حبس کردند. زن تاجر عریضهای نوشت تا یکی از آن سه نفر را به او ببخشند. شاه قبول کرد و انتخاب را به عهدهی زن گذاشت. زن، برادرش را انتخاب کرد و در توضیح علت کارش گفت: «فرزند و شوهر عوض دارند؛ اما برادر عوض ندارد». شاه وقتی دلیل زن را شنید، آن دو نفر را نیز آزاد کرد.
■ عناصر اساطیری
¨ شخصیتهای اساطیری
_______________
¨کنشهای اساطیری
_____________
¨ موجودات و پدیده های اساطیری
_____________________
■ عناصر اجتماعی
¨ طبقات اجتماعی، شخصیتها و روابط بین آنها
این قصه که از روی حکایتی در مرزباننامه اقتباس شده[۱۲]، قصهی اهمیت رابطه خونی(خواهر و برادری) است. دو طبقهی اجتماعی در این قصه شاه به عنوان طبقهی حاکم و تاجر به عنوان طبقهی مرفه هستند. در این قصه زن باهوش خود بستگان خود را از خطر مرگ نجات میدهد.
¨ آداب و رسوم
___________
¨ وضعیت اقتصادی و رابطه با قدرت و ثروت
_______________________
■ عناصر روانشناسی
بر طبق گفته های بتلهایم رابطه خواهر و برادری، رابطه دوگانهی آدمی است. با توجه به این موضوع با اندکی مسامحه نجات جان برادر توسط زن در این قصه در واقع میتواند به معنای نجات، بخشی از طبیعت آدمی برای رسیدن به کمال باشد.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
■ باورهای عامیانه و خرافی
_______________
■ سایر عناصر
__________
۳-۹۸-برادر ناتنی و گنج آقاموشه
* خلاصهی قصه
سالها پیش، سه برادر بودند، برادر کوچکتر ناتنی بود. روزی پدرشان مرد و برادر بزرگتر بهترین و بزرگترین بخش از اموال پدرش را به خود اختصاص داد و مابقی را بین آن دو برادر تقسیم کرد. برادر کوچکتر در عرض زمان کوتاهی بخش زیادی از ارثیهاش را از دست داد و فقط سه الاغ برایش ماند. روزی با الاغ زیر درختی خوابیده بود. سوسک و موشی دید. دو تا از الاغها را به آنها داد و خوابید. بعد از این بیدار شد. سومین الاغ را هم به خواب داد و دست خالی به خانه برگشت. برادر بزرگتر وقتی فهمید که او چه کرده است. رفت و الاغها را آورد و به برادر کوچکتر گفت که آنها را خریده است. فردای آن روز برادر کوچکتر برای گرفتن پول الاغها به آنجا رفت. موش از سوراخ بیرون آمد و یک اشرفی به دهان داشت، بعد از مدتی موش هزار اشرفی آورد. برادر کوچکتر هم آنها را جمع کرد و به خانه رفت. برادر وسطی با برادر کوچکتر شریک شدند و به تجارت پرداختند. بعد از مدت کمی صاحب همهچیز شدند. روزی دختر نخستوزیر با مادرش به مغازهی این دو برادر آمدند. دختر عاشق برادر کوچکتر شد. مادر دختر ترتیبی داد که این دو برادر به خواستگاری دو دخترش بیایند و آنها را به عقد این دو درآورد.
■ عناصر اساطیری
¨ شخصیتهای اساطیری
_____________
¨ کنشهای اساطیری
-اقدام خانواده دختر برای ازدواج
عشق از سوی دختر و اقدام خانوادهاش برای ازدواج ریشه در اسطورههای هندی دارد (رجوع شود به قصهی ۵۴). البته در این قصه، زن نخستوزیر خود را کلفت خانهی نخستوزیر معرفی آنگاه اقدامات ازدواج را فراهم میکند.
¨ موجودات و پدیده های اساطیری
____________
■ عناصر اجتماعی
¨ طبقات اجتماعی، شخصیتها و روابط بین آنها
در این قصه، رابطه سه برادر را نشان میدهد که بعد از مرگ پدرشان و تقسیم ارث با هم زندگی میکنند. برادر بزرگتر بهترین چیزها را به خود اختصاص میدهد و مابقی را که چندان مثمرثمر نیستند به دو برادر دیگر میدهند. از نکات اجتماعی قصه، تقسیم ارث نزد قاضی به عنوان مرجع قانون است که در قبال این کار نیز پول میگرفتهاند. مطلب دیگر این است که برادر بزرگتر بعد از گرفتن اموالش، زن میگیرد و این نشان میدهد که یکی از شروط ازدواج داشتن امکانات مالی است. مطلب دیگر اشاره به مشاغل رایج در جامعه است. در این قصه از دو شغل نام برده میشود، باربری و تجارت. مطلب نهایی در این قسمت، این است که برخلاف دیگر قصهها که سخن از دختر حاکم یا پادشاه هست، در این قصه صحبت از دختر نخستوزیر است و این نشان میدهد قصه در زمانی نقل شده که تقسیمات مشاغل سیاسی به شیوهی معاصر، شاید در زمان پهلوی، بودهاست.
¨ آداب و رسوم
__________
¨ وضعیت اقتصادی و رابطه با قدرت و ثروت
در این قصه برخلاف دیگر قصهها، شخصیتهای اصلی قصه ابتدا به ثروت میرسند، آنگاه مورد توجهی دختر نخستوزیر به عنوان عضوی از طبقات حاکم، مراکز قدرت و ثروت، قرار میگیرند. بهرحال این امر تفاوت چندانی با دیگر قصههایی که قهرمان بعد از اتصال با مراکز قدرت، زندگی خود را بهبود میبخشد، ندارد. در اینجا هم ثروت نقش مهمی در اتصال قهرمان به دستگاه قدرت دارد و این امر اهمیت ثروت را در جامعه نشان میدهد.
■ عناصر روانشناسی
در قصههای عامیانه، اعداد نقش مهمی دارند. در این میان عدد سه «که از رقم هفت آمده است، معانی گوناگونی دارد. سه مساوی با مادیات، معنویات، الهیات و به طور کلی نمودار مراحل سهگانهی تکامل نفس آدمی یعنی کسب مال و نعمت دنیوی، کسب معنویات و ارتقاء از مرتبهی روحانی به مقام الهی است که تنها با قطع علاقه از امور دنیوی و صیقل دادن روح امکان پذیر است» (ستاری، ۱۳۵۱، ۱۹: ۶۰).
در این قصه هم سه برادر حکم همین سه مرحلهی تکامل نفس هستند. برادر بزرگتر و علاقهاش به ثروت مرحلهی اول زندگی آدمی، برادر دوم که نسبت به تقسیم برادر بزرگتر معترض است، مرتبهی معنوی وجود آدمی و برادر سوم که نسبت به دنیا و امور مربوط به آن بیتفاوت است، بخش سوم وجود آدمی است. بتلهایم تقسیمبندی دیگری در مورد چنین قصههایی دارد. سه برادر را سه جنبهی ضمیر آدمی یعنی نهاد، من و ابرمن میداند و میگوید: «در این قصهها آنچه بیشتر جنبهی نمادین دارد، تقسیم ذهن انسان به سه بخش نیست، بلکه لزوم آشنا شدن با ناآگاه و آموختن درک توانایی های آن و بهرهگیری از سرمایه های آن است» (بتلهایم،۱۳۸۱: ۱۲۸). در چنین قصههایی معمولاً برادر سوم، فردی ساده و گاه کودن است؛ اما همین فرد در پایان قصه بر دیگر برادران به پیروزی میرسد و این نشاندهندهی این موضوع است که برادر سوم «از اصل طبیعت خود دور نمیشود» (همان) و در نتیجه از سرچشمههای ناآگاه فاصله نگرفته، در نتیجه پیروزی نصیب او میشود. در این قصه هم، برادر سوم تا حدودی ساده و گاه کودن به نظر میآید؛ اما این فرد رابطه نزدیکی با طبیعت دارد. این موضوع به نحوی رابطه این فرد را با طبیعت وجودش نشان میدهد و در پایان کار پیروزی از آن اوست. به علاوه این که برادر بزرگتر نماد نهاد، برادر وسطی نماد من و برادر کوچکتر نماد ابرمن یا ناخودآگاه است. پیوند و اتصال من و ابرمن با هم سدی مقابل نهاد درست میکند، بهگونهای که دیگر قدرت جولاندهی نمییابد. در این قصه هم شراکت دو برادر کوچکتر با هم و پیوندشان با دختران نخستوزیر باعث میشود آنها برای همیشه از شر برادر بزرگتر نجات پیدا میکنند.
■ باورهای عامیانه و خرافی
______________
■ سایر عناصر
_________
۳-۹۹-براشیت و براعاقل
* خلاصهی قصه
دو برادر بودند یکی عاقل و دیگری دیوانه. وقتی پدرشان مرد برادر عاقل همهی داراییاش را به پول تبدیل کرد و پنهان ساخت. برادر دیوانه هرچند داشت خرج قمار و خوشگذرانی کرد. روزی، برادر عاقل تصمیم گرفت از شر برادر دیوانهی خود رها شود؛ بنابراین اسباب و اثاثیهاش را جمع و به همراه زنش آنجا را ترک کردند. ناگهان دیدند که برادر دیوانه در خیک روغن پنهان شده و با آنها آمده است. برادر دیوانه رفت تا از بوستانهای اطراف هندوانه و خربزه بیاورد؛ اما به کوهی رسید. آنجا دیوان را مشغول عیش و نوش دید. برادر دیوانه دیوها را فراری داد و به نزد برادرش بازگشت. برادر عاقل و زنش تصمیم گرفتند، برادر دیوانه را به نهر بیندازند. برادر دیوانه که متوجه نقشهی آنها شده بود، شب جایش را با زن برادرش عوض کرد و زن را به رودخانه انداختند، بعد از آن سه چهار تا چماق به سر برادر خود زد و رفت تا با نرهدیوها زندگی کند.
■ عناصر اساطیری
¨ شخصیتهای اساطیری
_______________
¨ کنشهای اساطیری
______________
¨ موجودات و پدیده های اساطیری
-دیو
دیو از موجودات اساطیری است که در قصههای عامیانه زیاد دیده میشود. این موجودات معمولاً درکوهها زندگی میکنند، یکی از ویژگیهایی که در قصهها به دیوها نسبت داده شده، کودنی و ترسویی است (رجوع شود به قصهی ۱۲). در این قصه هم دیوها، موجوداتی ترسو و کودن هستند که از برادر دیوانه میترسند.