تحولات اخیر عراق از پیچیدگی های خاصی برخوردار است و لازم است همه ابعاد آن در سطوح مختلف مور توجه قرار گیرد.
عوامل و بازیگرانی در سطوح مختلف ملی (عراق)، منطقه ای (خلیج فارس و خاورمیانه) و بین المللی (قدرت های بزرگ و متوسط جهانی) در این تحولات دخیل هستند و ساده کردن موضوع به درگیری میان تکفیری های تروریست و ارتش نوعی تقلیل گرایی است که در میان متخصصان روابط بین المللی و علوم سیاسی طرفداران چندانی ندارد. لذا سعی بر آن است که در سه سطح تحلیلی بر موضوع بحران عراق پرداخته شود.
۳-۵-۱- سطح ملی
در این سطح تحلیل یعنی ملی که دولت عراق می باشد به نقش دولت فوق به عنوان بازیگر دولتی به علل جنگ داخلی عراق در ارتباط با فعالیت جنگجویان خارجی در این کشور می پردازیم.
۳-۵-۱-۱- دولت عراق
در سطح ملی عراق، تحولات چند سال اخیر و به ویژه پس از خروج نیروهای آمریکایی از آن کشور، دولت را از جامعیت لازم برای تحت پوشش قرار دادن تمام طوایف و جریانات سیاسی کشور چند طایفه ای عراق، خارج کرده است.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
شدت این جهت گیری غیر فراگیر، به حدی بوده است که در وضعیتی که بخشی از کشور به تصرف داعش و هم پیمانانش درآمده است و کردها نیز برخلاف جهت دولت مرکزی توانسته اند با بهره گرفتن از فرصت شهر مورد اختلاف کرکوک را به تصرف خود درآورند، فراخوان دولت برای تشکیل جلسه پارلمان برای اعلام حالت فوق العاده با اجابت گروه های اصلی اهل سنت روبرو نشده، در نتیجه امکان تشکیل جلسه ملی عراق فراهم نیامد. این وضعیت نشان می دهد در عراق اجماعی دال بر پذیرش خطر داعش وجود ندارد. اخبار بعضی منابع نیز حاکی از آن است که داعش توانسته است از میان اهالی سنی شهرهای اشغالی به جذب نیرو بپردازد.
استراتژی داعش، حرکت از یک کریدور باریک از سوریه به سوی بغداد است و در مسیر سعی بر آن است که از شهرهای سنی نشین گذر کند، بدون آنکه به شهرهای شیعه یا کردنشین وارد شود و تلاش بر آن بوده است که از هر گونه رویارویی مستقیم نظامی با کردها و شیعیان اجتناب شود.
از لحاظ تاکتیکی هم از شیوه های شبیه طالبان در ماه های اولیه قدرت یابی در افغانستان استفاده می کنند. (استفاده از نیروهای نفوذی اعتقادی یا خریداری شده در جبهه مقابل برای به شکست کشانیدن اردوگاه مقابل).
۳-۵-۱-۲- ارتش عراق
عامل دیگر مطرح در سطح ملی در عراق، ارتش آن کشور است. با ارتشی بازمانده از رژیم بعث عراق که بسیاری از افسران آن هنوز خود را بعثی و دولت فعلی را از مسببان شکست در قبال ارتش آمریکا می دانند. ترکیب طوایفی این ارتش (شیعه، سنی، کرد، آشوری، ترکمن و …) زمینه ساز اختلاف و رقابت و گاه دشمنی میان واحدهای مختلف آن بوده است. این ارتش به هیچ وجه از انسجام و فرماندهی نیز برخوردار نیست و به این لحاظ توان مقاومت در برابر حملات طایفه ای و نفوذ از بیرون را ندارد. کما اینکه قبل از حملات اخیر داعش نیز توان مقابله با تروریسم کشتارگر جدی بعثی ها و تکفیری های دیگر را نداشت. وابستگی برخی فرماندهان به فرماندهان سابق ارشد بعثی خود که فراری یا اخراجی هستند از نقاط ضعف و مشکلات اساسی دیگر ارتش عراق است.
۳-۵-۱-۳- شیعیان
شیعیان عراق به عنوان طایفه ای که با وجود داشتن اکثریت عددی نسبت به دو طایفه ی اصلی، از زمان استقلال کشور همواره نقش حاشیه ای در قدرت داشتند، در دوران پس از سقوط صدام با توجه به در اکثریت بودن، به کانون اصلی قدرت تبدیل شدند. اما شیعیان با وجود در اکثریت قرار داشتن، از نوع خاصی از تفرق هم رنج می برند، جناح مالکی توانسته است با تکیه بر حمایت خارجی قدرت را در اختیار گیرد اما مخالفان جدی در میان شیعیان نیز دارد. عشایر شیعه منتهی الیه جنوبی عراق به دلیل اینکه از ناامنی در امان هستند، خود را درگیر منازعات مناطق مرکزی و شمالی نمی کنند. کناره گیری مقتدا صدر نیز نشان از نوعی دیگر از اختلافات در میان شیعیان حاکم است.
منسجم ترین نیروهای فعال شیعی، باقی مانده سپاه بدر است و می تواند در شرایط خاص با عنوان نیروی تأثیر گذار نقشی تعیین کننده در معادلات نظامی و رقابت بر سر قدرت داشته باشد و به نظر می رسد در شرایط کنونی به سرعت فرایند بازسازی خود را آغاز کرده است.
۳-۵-۱-۴- کردها
کردها با وجود اختلافات داخلی خود طی چند سال اخیر پس از سقوط صدام حسین در پیگیری و دستیابی اهداف تاریخی خود موفق ترین طایفه عراق بوده اند. کردها با وجود اختلافات در اهداف استراتژیک با ایران و ترکیه نه تنها از مقابله با هر دو کشور اجتناب کرده اند، بلکه توانستند در اختلافات داخلی و اختلافات منطقه ای به نفع اهداف خود بهره برداری کنند.
در تحولات سیاسی داخلی عراق تلاش کردها بر تحکیم پایه های قدرت در دو سطح بوده است: حرکت تدریجی و آرام به سوی استقلال از طریق گسترش قدرت اقتصادی و سیاسی و حوزه جغرافیایی در کردستان عراق و تثبیت جایگاه حقوقی خود در درون دولت ملی عراق، در تحولات اخیر بیشترین و فوری ترین بهره نصیب کردها شد که توانستند نیروهای پیشمرگ خود را به طور کامل جایگزین خلأ وجود ارتش عراق در کرکوک کنند و به آسان ترین وجه اختلاف دیرینه خود با دولت عراق را بر سر این مسئله به نفع خود حل کنند. داعش نیز با توجه به شناخت قدرت بسیج مردمی دولت اقلیم کردستان در شرایط فعلی از هر گونه مواجهه با کردها خودداری می کند.
۳-۵-۱-۵- اهل سنت
اهل سنت عراق با وجود عدم برخورداری از اکثریت جمعیتی از زمان استقلال عراق تا پایان حکومت رژیم بعث، قدرت سیاسی و اقتصادی عراق را در اختیار داشت. سقوط دولت بعث به معنای از دست رفتن بسیاری از مناصب اقتصادی و سیاسی برای اهل سنت بود. با وجود اینکه در قانون اساسی جدید عراق از لحاظ حقوقی جایگاه مناسبی برای اهل سنت به نسبت جمعیت آنها گرفته شده بود، طی ۵ سال اخیر به تدریج محدودیت های آن ها در دسترسی به منابع قدرت سیاسی و مدیریتی و به تبع آن مناصب اقتصادی کاهش یافت و محدود شد. نوع رفتار دولت وقت نیز با وجود تلاش های گسترده مرجعیت شیعه و مخصوصاً آیت اله العظمی سیستانی نتوانسته احساس کنار گذاشته شدن از قدرت را از اهل سنت دور کند. تمرکز اقدامات تروریستی فاجعه بار بر مناطق شیعه نشین نیز این احساس را در بدنه جامعه اهل سنت ایجاد کرده است که تروریست ها را علیه خود ندانند و از عکس العمل نسبت به اقدامات تروریستی و موضع گیری علیه آن خودداری کنند. تبلیغات رسانه های فراگیر عربی اهل سنت نیز این جو را تشدید کرده است. (رمضان زاده، ۱۳۹۳، ص ۱۲)
۳-۵-۱-۶- داعش «دولت اسلامی عراق و شام»
صدام حسین در سال آخر قدرت خود و قبل از سقوط کامل رژیم بعثی، به دلیل تظاهر به مقابله با آمریکا و اسرائیل به یکی از قهرمانان جهان اسلام در میان اهل سنت بدل شده بود به گونه ای که اکثر نیروهای جهادی سنی از جمله القاعده در ماه های آخر حکومت صدام وارد عراق شدند و هسته های اولیه مقاومت علیه سربازان آمریکایی را شکل دادند. با توجه به تجربه و اطلاعات افسران بعثی، به تدریج توانستند به بازیگرانی فعال در عراق تبدیل شوند. این نیروها از فرماندهی های به ظاهر جداگانه برخوردار بودند اما اکثریت تحت حمایت مالی عربستان و سایر شیوخ ثروتمند عرب قرار گرفتند. تحت تأثیر القائات تکفیری. مخصوصاً القاعده عراق این نیروها از فعالان ضد آمریکایی به تروریست های ضد شیعه و ضد دولت تحت سیطره شیعیان عراق تبدیل شدند و بدین ترتیب مورد حمایت نیروهای ضد شیعه خائف از تشکیل هلال شیعه قرار گرفتند و بدین ترتیب از منابع مالی سرشار جدید برخوردار شدند. تحولات سوریه و ایجاد فضای خالی عملیاتی برای نیروهای نظامی تکفیری زمینه تشدید فعالیت جبهه جدیدی از افراطی ترین نیروهای تکفیری تحت عنوان دولت اسلامی عراق و شام را به وجود آورد. این گروه تمام گروه های اسلامی غیر خود را نفی می کند. هم چنین گسترش فعالیت های جدید در داخل عراق و سرخوردگی اهل سنت عراق از دولت مرکزی به تدریج شرایط را به بحران امروز کشانیده است. داعش تلاش کرد از مناطق سنی نشین همجوار سوریه و اردن برای خود نیرو جذب کند (در کنار تکفیری های جمع آوری شده از سراسر دنیا مخصوصاً کشورهای عربی) و از عدم جامعیت دولت مرکزی در این جهت حداکثر بهره را برد. از لحاظ فکری داعش در انتهای خط افراطی گری و انحصارگری مذهبی قرار دارد به گونه ای که تمام مسلمانان غیر از خود را به نحوی تکفیر می کند.
تذکر این نکته ضروری است که داعش به هیچ وجه نتوانسته است تمامی اهل سنت عراق را به حمایت از خود وادار کند و هنوز امکان تعامل گسترده همه طوایف عراق با یکدیگر برای دفع این شر خطرناک وجود دارد. (همان، ص ۱۳)
۳-۵-۲- بازیگران منطقه ای
ترکیب اهداف، اقدامات و فعالیت های بازیگران داخلی عراق به گونه ای بوده است که لاجرم پای بازیگران خارجی (منطقه ای و بین المللی) را به میدان مخاصمه این کشور باز کرده است. بازیگرانی که هر یک اهداف، راهبردها و منافع خاص خود را دارند، اهدافی که گاه همسو و گاه متعارض هستند که در ذیل به این بازیگران منطقه ای می پردازیم.
۳-۵-۲-۱- ترکیه
ترکیه از لحاظ سیاسی به دلیل تمایلات جاه طلبانه در جهان اسلام، روابط گسترده دولت اردوغان با اسلامگرایان سنی محافظه کار جهان اسلام و هم چنین به دلیل حساسیت ویژه نسبت به اوضاع کردستان عراق و از لحاظ اقتصادی به دلیل بازار گسترده عراق برای بخش خصوصی و همچنین در مسیر اصلی ترانزیت سوخت کردستان عراق واقع شدن، همواره نسبت به تحولات عراق حساس بوده است. پذیرش معاون مخلوع رئیس جمهوری عراق که از سوی دولت مالکی به حمایت از تروریست ها متهم شده بود موجب تنش میان آنکارا و بغداد در سال های اخیر شد. حمایت های سریع و بی پرده دولت اردوغان از مخالفان بشار الاسد در سوریه نیز عاملی در جهت تشدید بحران میان دولت مالکی و دولت اسد از یک سو و دولت ترکیه از سوی دیگر شد. دولت ترکیه با وجود مخالفت تبلیغاتی با تروریسم تاکنون هیچ گونه اقدام عملی در مقابل با تروریست های تکفیری نداشته است، به این معنا که ترکیه در عین خودداری از حمایت علنی از داعش، از نتیجه اقدامات تروریست ها در تضعیف دولت های بغداد و دمشق رضایت داشته است.
از جمله اقدامات ترکیه، برقراری روابط با جریانات سوریه و تلاش برای شناخت نیازها و مطالعه دقیق اهداف نهایی و قدرت آنها برای تحقق خواسته هایشان، تلاش ترکیه با سرازیر شدن شماری از پناهنگان سوریه به خاک ترکیه در ایجاد خط حائلی برای جلوگیری از ورود پناهنگان سوری با هدف جلوگیری از ورود عناصر القاعده و مخالفین کُرد بود. (التیامی نیا، رضا، ۱۳۹۲، ص ۳-۱)
۳-۵-۲-۲- عربستان
عربستان منبع اصلی حمایت مالی و لجستیک از افراطیون وهابی و تکفیری در عراق به شمار می رود و انگیزه های سیاسی و مذهبی بسیار زیادی برای این امر داشته و دارد. تقویت جریان سلفی و وهابی در سوریه و حمایت همه جانبه از داعش و فعال سازی رسانه هایی مانند شبکه العربیه و نشریاتی چون الشرق الاوسط و الاحیاه از جمله اقدامات عربستان بوده است.
به عقیده کارشناسان امور خاورمیانه گروه های جهادی اهل سنت کمک های مالی هنگفتی را از طرف هایی در عربستان و قطر دریافت کرده و دولت ها و سازمان های رسمی نیز چشم خود را در مقابل این مسئله بسته اند. رهبران داعش بدون گرفتن چراغ سبز از حامیان مالی خود هرگز دست به اقدامی در سطح و اندازه حمله و اشغال موصل نمی زدند.
با این حال عربستان بازنده اصلی سقوط رژیم بعث عراق بود و سقوط صدام عملاً هیچ نفعی عاید این کشور نکرده است. این کشور به عنوان منبع اصلی حمایت مالی و لجستیک از افراطیون وهابی و تکفیری در عراق به شمار می رود. (رمضان زاده، ۱۳۹۳، ص ۱۴)
۳-۵-۲-۳- اردن
اردن نیز بازیگری است که به دلیل همجواری با عراق و ترس از آنچه هلال شیعی در حال شکل گیری می نامند، در تمام تحولاتی که در عراق به نفع شیعیان شکل می گیرد، نقش مخالف را بازی می کند و توانسته است به عنوان گذرگاه اصلی زمینی حمایت از جریانات تکفیری بعثی در صحنه عمل کند. در واقع کمک های مالی قطر و عربستان از گذرگاه اردن به تروریستها و سایر جریانات سنی فعال در منطقه می رسد. (همان، ص۱۵)
۳-۵-۲-۴- اسرائیل
رژیم اسرائیل به عنوان برنده اصلی در بحران های اخیر عراق، سوریه و لیبی تلاش کرده است خود را ناظری بی هدف و ساکت نشان دهد. البته در مواقعی هم با سوء استفاده از فرصت، ضربه های نظامی به مقاومت فلسطین و سوریه وارد کرده است.
در نهایت بازیگران منطقه ای فوق بر اساس منافع و علایق جهت گیری های مختلفی را در رابطه با ظهور پدیده های نسبتاً غیرمنتظره (جنگجویان تروریست خارجی) اتخاذ نموده اند که در خصوص اسرائیل، تأمین امنیت این رژیم یکی از این منافع و علائق پاره ای از این بازیگران منطقه ای بوده است. (التیامی نیا، رضا، ۱۳۹۲، ص۷۵)
۳-۵-۳- بازیگران فرامنطقهای
در این سطح تحلیل به بازیگران دولتی فرامنطقه ای یعنی نقش دولت ایالات متحده آمریکا، روسیه و دولتهای اروپایی در ارتباط با فعالیت جنگجویان خارجی در عراق می پردازیم.
۳-۵-۳-۱- ایالات متحده امریکا
بزرگترین بازیگر فعال در عراق ایالات متحده است که مهمترین نقش را نیز در بازسازی عراق از طریق کنترل تولید و استخراج نفت در عراق دارد. ایالات متحده که در واقع به تنهایی توانست عراق را اشغال و نظام پیشین این کشور را سرنگون کند، با حداقل تلفات انسانی نظامیان خود را از باتلاق عراق خارج کرد. به نظر میرسد درگیریهای طرفهای متخاصم اسلامگرا در منطقه بیش از همه به نفع امریکا تمام میشود زیرا درگیری تمامی نیروهای اسلامگرا در منطقه امریکا و اسراییل را از تیررس همه آنان خارج میکند. در بحران اخیر عراق، در واقع نوعی تناقض نمادر مورد اهداف ایالت متحده به وجود آمده است، دولت فعلی ایالات متحده از یک سو نیازمند ثبات و امنیت در عراق است تا به رقبای داخلی ثابت کند تصمیم به خروج نظامیان از آن کشور صحیح و به نفع منافع ملی امریکا بوده است و از سوی دیگر با درگیر کردن اسلام گرایان با یکدیگر خیال خود و اسراییل را از ناحیه آنان راحت کند. این منازعات در نهایت میتواند به تشکیل جبههیی جدید از متحدان منطقهیی امریکا بینجامد.
۳-۵-۳-۲- روسیه
روسیه که در نتیجه اشغال عراق توسط امریکا یکی از مهمترین متحدان منطقهیی خود را از دست داده است، با دخالت مستقیم در بحران سوریه توانست یک متحد دیگر خود را (هرچند متزلزل) حفظ کند. در نتیجه بحران سوریه، نوعی منافع مشترک جدید میان ایران و روسیه ایجاد شده است که به نظر میرسد منجر به همکاریهای جدی در بحران عراق شود. روسیه در پی به دست آوردن جایگاه سنتی خود در عراق است لذا ضمن این که از تداوم بحران منافعی کسب میکند، در نهایت در کنار ایران (در صورت تداوم سیاستهای کنونی) قرار خواهد گرفت.
۳-۵-۳-۳- اروپا
اروپاییها (به غیر از انگلیس) امریکا را در جنگ عراق تنها گذاشتند. در بازسازی عراق بهطور جدی نتوانستند وارد شوند و در واقع از سوی امریکاییها طرد شدند. اکنون نیز این بحران را مستقیم متوجه خود نمیدانند، اگرچه آنان نیز با اجازه حضور مسلمانان افراطی اروپایی در جبهه داعش و سایر تکفیریها در واقع خود را از شر آنان در امان نگه داشتهاند. در حال حاضر نیز هرچه بحران و تنازع بیشتر ادامه یابد تعداد بیش تری از این مسلمانان اروپایی کشته خواهند شد و اروپا از این بابت نفع میبرد.
۳-۶- بررسی وضعیت جنگ داخلی سوریه در ارتباط باجنگجویان تروریست خارجی (داعش)
در این گفتار به بررسی جنگ داخلی سوریه در ارتباط با جنگجویان خارجی و روند فعالیت و تحرکات این گروه و سازمان تروریستی در سوریه می پردازیم.
۳-۶-۱- روند تحرکات داعش در سوریه