ب) اسقاط حق:
احتمال دارد که گفته شود عدم ثبت حق اختراع توسط مخترع اسقاط حق است که اسقاط حق با توجه به اصل حاکمیت اراده (ماده ۱۰ قانونی مدنی) و قاعده تسلیط (ماده ۳۰ قانون مدنی) و پارهای از اصول و قواعد دیگر مورد پذیرش واقع شده است. منظور از حق، توانایی و امتیازی است که از سوی قانونگذار به نفع دارنده آن برقرار گردیده است. حق موجودی است اعتباری که به وسیله یک سلسله اسباب اعتباری ایجاد شده است. امکان دارد متعلق حق یک شیء مادی مانند کالا یا یک موضوع معنوی مانند حق اختراع باشد.
کلام فقهاء بر این امر مطابقت دارد که حکم شرعی قابل اسقاط نبوده، چرا که وضع و رفع حکم به دست شارع مقدس میباشد ولی حق قابل اسقاط است زیرا ذیحق به دلیل قاعده سلطنت، بر وضع و رفع حق خود سلطه دارد این سلطه و سلطنت نیز خود بر اساس اجازه شرع مقدس میباشد بنابر مطالب پیش گفته و با تنقیح مناط تکلیفی که توسط قانون برعهده شخص واقع میشود قابل اسقاط نیست.[۷۶]
نظر به اینکه حق به وسیله وسایل اعتباری ایجاد میشود به همین ترتیب به واسطه اسباب اعتباری دیگر از بین میرود به طور کلی زوال حق بر دو گونه است: ۱- زوال ارادی حق مانند اعراض و اجراء ۲- زوال قهری حق مانند تهاتر و مالکیت ما فیالذمه
ابراء و اعراض نیز مصداق بارز اسقاط حقند که به طور معمول اولی برای اسقاط حق دینی و دومی برای اسقاط حق عینی به کار میرود.
از بین رفتن حق اثر مستقیم انشاء اسقاط کننده است. به عبارت دیگر، از بین رفتن حق اولاد و بالذات ناشی از اسقاط محسوب میشود. در خصوص اسقاط موضوع و متعلق حق باقیمانده لکن رابطه بین موضوع حق و دارنده آن زایل میشود برخلاف انتقال حق که خود حق باقیمانده و تنها دارنده آن عوض میشود.
هر صاحب حتی میتواند در قالب یکی از اعمال حقوقی مبادرت به اسقاط حق خود نماید مگر اینکه اسقاط مذبور مخالف با قواعد آمره (نظم عمومی، قوانین امری و اخلاق حسنه) باشد. و اسقاط مالم یجب امکان پذیر باشد. لذا به نظر میرسد با عنایت به اینکه رابطه اعتباری به عنوان حق، مابین مخترع و اختراع از نظر حقوقی برقرار نشده لذا اسقاط آن امکانپذیر نخواهد بود.[۷۷]
اگر منظور از اسقاط، از بین بردن مقتضی و سبب ایجاد حق باشد اشکال مالم یجب بودن خود به خود مرفع میگرد. زیرا در این فرض، با انشاء اسقاط، مقتضی ایجاد حق از بین میرود و حقی به وجود نخواهد آمد تا بحث اسقاط آن در آینده مطرح باشد.
نظریه فوق امکان اسقاط حق قبل از ایجاد آن را امکانپذیر دانسته که به نظر میرسد انصراف مخترع از ثبت اختراع را میتوان اسقاط حق اختراع تلقی و لذا بعد از اسقاط، مخترع امکان تقاضای حمایت از حق اختراع را نخواهد داشت در حقیقت با این انصراف اختراع عمومی میشود و هر شخصی امکان استفاده را خواهد داشت و مانند این است که فرجه حمایت بیست ساله اختراع مقتضی شده است.
ب-۱) اسقاط اختراع ثبت نشده
اسقاط حق یک قاعده میباشد که در فقه مورد استفاده واقع میشود. معنی قاعده این است که صاحب حق میتواند آن را از خود ساقط نموده و یا آن را اعمال نماید.[۷۸]
موضوع اصلی امکان یا عدم امکان اعراض از اختراع قبل از ثبت است؛ گفته شد که اسقاط حق قبل از ایجاد آن باطل و بلااثر است برای مثال ابراء ذمه قبل از ایجاد دین امکانپذیر نخواهد بود برای اینکه متعلق اسقاط و اعراض، حق است و حق موجودی اعتباری است و قبل از ایجاد، اسقاط آن بیمعنی خواهد بود.
همان طوریکه گفته شد میبایست بین حق و متعلق آن قائل به تفکیک شد. متعلق حق اختراع، ایجاد اختراع توسط مخترع و انجام آزمایشهای موفقیتآمیز و احراز شرایط لازم برای اختراع میباشد لکن زمانی رابطه اعتباری بین مخترع و اختراع به عنوان یک حق برقرار میشود که اظهارنامه ثبت اختراع تقدیم و با اجرای تشریفات حق اختراع ایجاد نشده است بنابرین همانطویکه گفته شد اسقاط حق، قبل از ایجاد آن بیمعنی و باطل خواهد بود.
شایان ذکر است که مطابق صلاحدید دارنده حق اختراع امکان دارد حمایت از این حق از طریق دیگری اعمال شود مثلاً چون ثبت حق اختراع موجب افشا حق میشود و از طرفی حمایت از آن صرفاً ظرف بیست سال امکان دارد شاید دارندهای صلاح بداند که از حق اختراع تحت قالب اسرار تجاری حمایت نماید. در این صورت صرفاً از حمایتهای مقرر برای اسرار تجاری بهرهمند خواهد شد. با این توضیح که حمایت از اختراع افشا شده در قبال تجاوز دیگران بسیار سختتر از حمایت از اختراع افشا نشده خواهد بود.
اختراع پس از ایجاد صرفاً در مرحله ثبوت است جهت حمایت در محکمه میبایست به مرحله اثبات برسد و حق در مرحله ثبوت را میبایست اثبات نمود تا بتوان از آن حمایت نمود ثبت حق اختراع در اداره مالکیت صنعتی و صدور گواهی حق اختراع، احراز مرحله اثبات جهت حمایت از حق اختراع میباشد. و حمایت از حق اختراع به عنوان اسرار تجاری میبایست بدواً وجود اختراع ثابت شود و بهرهبرداری از آن در تجارت نیز اثبات شود و از طرفی نقض این حق به عنوان اسرار تجاری نیز میبایست اثبات شود.
بند سوم: ماهیت اختراع ثبت نشده:
جهت تشخیص قابلیت حمایت از اختراع ثبت نشده بدواً میبایست به این نتیجه برسیم که آیا اختراع ثبت نشده حق به معنای خاص برای مخترع تلقی میشود یا اینکه زمانی این اختراع جنبه حق به خود میگیرد که ثبت شده باشد؟
باید به این نتیجه خاص نائل شویم که حق ودیعه فطری یا موهبت الهی است که از جانب خدا به بشر اعطا شد، یا امتیازی است که قوای صالح دولت برای شخص در برابر دیگران میشناسد و تنها در اجتماع است که به وجود میآید؟