سیستم انگیزشی نامناسب برای تسهیم دانش و توسعه آن.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
بستر استقرار مدیریت دانش
انصاری و شائمی به نقل از ورثائی (۱۳۸۵) بیان نمودند:
“مدیرت دانش ترکیبی از دو عامل: ابزار (پایگاه داده ها، اسناد فناوری) برای مشارکت دانش و فرایند (آموختن و حل مشکل گروهی) است. نکته ای که باید همواره مورد توجه قرار گیرد این است که چگونه اطلاعات به دانش تبدیل شده و سپس به آموختن منجر می گردد. ضمناً اهمیت استقرار مدیریت دانش به این نیست که چگونه به اطلاعات دست یابیم، وظیفه مدیریت دانش این است که اطلاعات را به دانش تبدیل نمود و زمینه یادگیری را فراهم نماید” (ص ۱۵۵).
بستر استقرار مدیریت دانش در سازمان به مشارکت فردی و گروهی افراد در سازمان بستگی دارد. سازمانی که دارای فرهنگ دانش مداری است دارای ویژگی های زیر است:
- مشارکت در دانش به طور جدی به هسته ارزشی سازمان ارتباط دارد.
- مراکز تحقیق و توسعه (R&D) در سازمان ایجاد شده است.
- جو مشارکت آمیز از طریق تبادل نظر فردی و گروهی ایجاد شده است.
- از مهندسی مجدد و بهترین روشها استفاده شده است.
- از طریق تبادل اطلاعات بین کارکنان و سرپرستان مشارکت در دانش تحقق یافته و در همان حال از سوی طریق مدیران ارشد حمایت می شود.
- ایجاد محیط انگیزشی و تشویق آمیز جهت آماده سازی برای یادگیری.
باید گفت لازمه ی استقرار مدیریت دانش در سازمان ها به کارگیری مجموعه ای از وظایف و مهارت ها در زمینه دریافت، توزیع و استفاده از دانش است و موفق ترین سازمان ها آنهایی هستند که مدیریت دانش را از طریق فرهنگ سازی و تدوین زیر ساخت های مدیریت دانش توسط مدیران ارشد و کارشناسان دانش جزئی از وظایف کارکنان خود نموده اند. ارزش مدیریت دانش مستقیماً به اثربخشی آن یعنی ایجاد توانایی سازمان در غلبه بر مشکلات و در عین حال آگاهی نسبت به ساخت آینده ای روشن است. شکل زیر عوامل موثر در استقرار مدیریت دانش را در سازمان نشان می دهد که لازمه استقرار آن مشارکت فردی و گروهی افراد در سازمان است.
شکل ۲-۵)عوامل مؤثر در استقرار مدیریت دانش (انصاری و شائمی، ۱۳۸۵)
از نظر ویلیامز[۹۰](۲۰۰۳) مدیریت دانش به فرایندهایی برای ایجاد ارزش و کسب مزیت رقابتی برای سازمانها و سرمایه های دانش صریح و ضمنی اشاره دارد. مدیریت دانش بر فرایندهای ایجاد، ثبت، پالایش، انتشار و کاربرد دانش سازمانی تاکید دارد. این فرایند شامل دو بعد است که شامل:
محتوا محوری: که در آن داده های خام، اطلاعات، ارائه بهترین شیوه ها و تفاسیر به طور فعالی گردآوری و ارائه می شود.
مدیریت دانش اجتماعی و فرهنگی: این بعد شامل گفتمان، عمل یادگیری، حل مسئله و جمعی از رویه های کار و اجرا می شود تا دانش به طور مستمر گردآوری، تلخیص و شفاف سازی شود (ص ۱۵).
۲-۲-۱۰)سرمایه
سرمایه[۹۱] ثروتی است مولد، یا منبعی که شخص می تواند جهت ایحاد درآمد یا منابع اضافی دیگر به کاربرد (وگت، ۱۹۹۳: ۲؛ به نقل از ساعی مهر؛ ۱۳۸۳). سرمایه همیشه در اقتصاد سیاسی مارکس[۹۲]، کار مجسم یا انباشته تعریف می شود، در یک مناسبات اجتماعی قرار می گیرد، که در آن، کار مولد برای انباشت بیشتر سرمایه به کار گرفته می شود. بوردیو[۹۳] سرمایه را کار انباشته، تعریف می کند (گیولونی[۹۴]، ۱۹۹۷: ۸؛ به نقل از ساعی مهر؛ ۱۳۸۳). به نظر البرو[۹۵] اندیشه ای که در پس مفهوم اصلی سرمایه هست، حتی در معنای مالی اولیه اش، مفهوم ارزشی است که ممکن است اساس ارزشهای آینده باشد (البرو، ۱۳۸۰ : ۲۸). دریافت بوردیو از سرمایه وسیع تر از معنای پولی سرمایه در اقتصاد است، سرمایه یک منبع عام است، که می تواند شکل پولی و غیر پولی و همچنین ملموس و غیر ملموس به خود گیرد. بنابراین به نظر وی، سرمایه هر منبعی است، که در عرصه خارجی اثر بگذارد، و به فرد امکان دهد که سود خاصی را از طریق مشارکت در رقابت بر سر آن بدست آورد (استون[۹۶]، ۱۹۹۸: ۲۲۱؛ به نقل از ساعی مهر، ۱۳۸۳).
۲-۲-۱۱)اشکال سرمایه
سرمایه اقتصادی[۹۷]، به درآمد پولی، و همچنین سایر منابع و دارایی های مالی اطلاق می شود و ظاهر نهادینه اش را در حقوق مالکیت می یابد. مثلاً پول و اشیای مادی که می توان برای تولید کالا و خدمات به کار برد.
سرمایه فرهنگی[۹۸]: به اشکال مختلف وجود دارد، شامل تمایلات و عادات دیرین که در فرایند جامعه پذیری انباشت اشیای فرهنگی با ارزش مثل نقاشی و صلاحیت های تحصیلی و آموزش رسمی حاصل آمده است. ترنر[۹۹](۱۹۹۸) در تعریف دیگری سرمایه فرهنگی را مجموعه نمادها، عادات، منشها، شیوه های زبانی، مدارک آموزشی، ذوق و سلیقه ها و شیوه های زندگی که به طور غیر رسمی، بین افراد شایع است تعریف می کند. کالینز سرمایه فرهنگی را شامل منابعی نظیر مکالمات از پیش اندوخته در حافظه، شیوه زبانی و یا انواع خاص دانش یا مهارت، حق ویژه تصمیم گیری و حق دریافت احترام می داند (ترنر، ۱۹۹۸: ۴۳۴؛ به نقل از ساعی مهر، ۱۳۸۳).
سرمایه اجتماعی[۱۰۰]: مجموعه منابع بالفعل و بالقوه ای است که با عضویت در شبکه های اجتماعی کنشگران و سازمانها بوجود می آید.
سرمایه نمادین[۱۰۱]: استونز و ترنر (۱۹۹۸) بر نوع دیگری از سرمایه به نام سرمایه نمادین اشاره می کنند که با بهره گرفتن از سمبلها جهت مشروعیت بخشیدن به تصرف سطوح و گونه های متغیری از سه نوع سرمایه یاد شده می انجامد (استونر و ترنر، ۱۹۹۸؛ به نقل از ساعی مهر، ۱۳۸۳).
سرمایه انسانی[۱۰۲]: شکل دیگر سرمایه است اصطلاح سرمایه انسانی یک مفهوم اقتصادی است. ویژگی های کیفی انسان اعم از آموزش، تخصص، مهارت، دانش، خلاقیت، نوآوری و غیره عموماً نوعی سرمایه به شمار می رود. به عبارت دیگر سرمایه انسانی را می توان ارتقا و بهبود ظرفیت تولیدی افراد جامعه نامید (علوی راد، نصیر زاده، ۱۳۸۰ : ۲۱۰ ؛ به نقل از ساعی مهر، ۱۳۸۳).
۲-۲-۱۲)سرمایه اجتماعی
امروزه در کنار سرمایه های انسانی، مالی و اقتصادی، سرمایه دیگری به نام سرمایه اجتماعی مورد بهره برداری قرار گرفته است. این مفهوم به پیوندها و ارتباطات میان اعضا یک شبکه به عنوان منبع با ارزش اشاره دارد که با خلق هنجارها و اعتماد متقابل موجب تحقق اهداف اعضا می شود.
در طول بیست و پنج سال گذشته واژه جدیدی تحت عنوان سرمایه اجتماعی در علوم اجتماعی سربرآورده است. هر چند این اصطلاح نسبتاً ناب به نظر می رسد اما ریشه آن را می توان تا آغاز قرن بیستم دنبال کرد. اصطلاح سرمایه اجتماعی نخستین بار در اثر جین جاکوب “مرگ و زندگی در شهرهای بزرگ آمریکا” (۱۹۶۱) به کار رفت که در آن مطرح شده بود. شبکه های اجتماعی فشرده در محدوده های قومی و مختلط شهری، صورتی از سرمایه اجتماعی را تشکیل می دهند و در ارتباط با حفظ نظافت، عدم وجود جرم و جنایات خیابانی و دیگر تصمیمات در مورد بهبود کیفیت زندگی، در مقایسه با عوامل نهادهای رسمی مانند نیروی حفاظتی پلیس و … مسئولیت بیشتری از خود نشان می دهند. این تئوری توسط لوری وارد عرصه اقتصادی شد. لوری از تئوری سرمایه اجتماعی برای انتقاد از نظریات نئوکلاسیک و ناعادلانه بودن توزیع درآمد استفاده کرد. جیمز کلمن[۱۰۳] (۱۹۹۸) برای اولین بار این مفهوم را در آمریکای شمالی وارد عرصه سیاسی کرد و در نهایت تلاش های وی در اروپا توسط پوتنام پیگیری و وارد عرصه اجتماعی شد. به باور پاتنام در حالی که سرمایه فیزیکی به کالاهای فیزیکی و سرمایه انسانی به دارایی های افراد اشاره می کند، سرمایه اجتماعی به پیوندهای میان افراد - شبکه های اجتماعی، هنجارهای روابط متقابل و قابلیت اعتماد حاصل از این دو- اشاره دارد (مبارکی، ۱۳۸۵: ۶۰).
۲-۲-۱۳)تعاریف سرمایه اجتماعی
برای روشن تر شدن مفهوم سرمایه اجتماعی ابتدا به تعاریف گوناگون این مفهوم از نگاه نظریه پردازان سرمایه اجتماعی پرداخته می شود:
به اعتقاد بوردیو (۱۹۹۲) سرمایه اجتماعی مجموعه منابع مادی یا معنوی است که به یک فرد یا گروه اجازه می دهد تا شبکه پایداری از روابط کم و بیش نهادینه شده آشنایی و شناخت متقابل را در اختیار داشته باشد (جان فیلد، ۱۳۸۶).
کلمن (۱۹۹۰) بیان می کند که سرمایه اجتماعی منبعی اجتماعی ساختاری است که دارایی و سرمایه افراد محسوب می شود. این دارایی شی ء واحدی نیست، بلکه ویژگی هایی است که در ساختار اجتماعی وجود دارد و باعث می شود افراد با سهولت بیشتری وارد کنش اجتماعی شوند. این نوع از سرمایه در روابط بین افراد تجسم می یابد که می تواند فعالیت هایی با بازدهی بالا را تسهیل کند (مرجایی، ۱۳۸۳). همچنین از نظر کلمن سرمایه اجتماعی نشان دهنده یک منبع است زیرا متضمن شبکه هایی مبتنی بر اعتماد و ارزشهای مشترک می باشد (جان فیلد، ۱۳۸۶). به اعتقاد کلمن سرمایه اجتماعی بخشی از ساختار اجتماعی است که به کنشگر اجازه می دهد با بهره گرفتن از آن به منافع خود دست یابد. از نظر او منابع اساسی و مهم سرمایه اجتماعی عبارتند از: ۱) ارتباطات فشرده و تنگاتنگ افراد که باعث افزایش انسجام گروهی، اعتماد و کنترل غیر رسمی می شود. ۲) وجود ایدئولوژی قوی و با نفوذ. ۳) ساختار اجتماعی و سازمان های انعطاف پذیر که در شرایط زمانی و مکانی متفاوت بتوانند کاربرد خود را تغییر دهند. ۴) ضمانت های اجرایی هنجارهای اجتماعی و گروهی که باعث کاهش هنجارشکنی، افزایش کنترل اجتماعی غیر رسمی و اعتماد می شود (حقیقتیان، ۱۳۸۵).
پاتنام[۱۰۴]می نویسد: منظور از سرمایه اجتماعی وجوه گوناگون از سازمان اجتماعی نظیر اعتماد، هنجارها و شبکه هاست که می توانند با ایجاد و تسهیل اقدامات هماهنگ کارایی جامعه را بهبود بخشند (پاتنام، ۲۰۰۰).
فوکویاما نیز سرمایه اجتماعی را اینگونه تعریف می کند: سرمایه اجتماعی مجموعه معینی از هنجارها و ارزشهای غیر رسمی است که اعضای گروهی که همکاری و تعاون میان آنها مجاز است، در آن سهیم هستند. مشارکت در ارزش ها و هنجارها به خودی خود باعث تولید سرمایه اجتماعی نمی گردد، چرا که این ارزش ها ممکن است ارزش های منفی باشند (فوکویاما، ۱۳۷۹).
جاکوبز معتقد است: مفهوم سرمایه اجتماعی، اهمیت اساسی شبکه های قوی، روابط مبتنی بر اعتماد و همکاری را در اجتماعات آشکار میسازد. ایشان سرمایه اجتماعی را شبکه پیچیدهای از روابط انسانی میداند که در طول زمان ایجاد و هنگام نیاز حمایت دو جانبه میشود (پروساک، ۲۰۰۰).
لینا و ون بورن[۱۰۵] (۱۹۹۹) مفهومی را ایجاد نموده و آن را «سرمایه اجتماعی سازمانی» نامیده اند و آن را به منزله منبعی دانسته اند که منعکس کننده ویژگی های روابط اجتماعی درون سازمانی است. از نظر آنها سرمایه اجتماعی سازمانی از طریق میزان تمایل اعضاء به اهداف جمعی و همچنین اعتماد مشترک در بین آنها، که با تسهیل کنش جمعی ایجاد ارزش می نماید، مشخص می شود. سرمایه اجتماعی سازمانی، یک دارایی است که هم برای سازمان (از طریق ایجاد ارزش برای ذینفعان) و هم برای اعضای سازمان از طریق ارتقای مهارت های کارکنان مفید و سودمند است.
ویلانووا و جوسا[۱۰۶](۲۰۰۳) در بررسی خود به نام «سرمایه اجتماعی به عنوان پدیده مدیریتی» اظهار می دارند که تاکنون مفهوم سرمایه اجتماعی اساساً در مطالعات جدید و برای تحلیل و بررسی منابع ارتباطی موجود در پیوندهای شخصی در جامعه به کار رفته است، به تازگی سرمایه اجتماعی در مطالعاتی در رابطه با زمینه روابط اجتماعی، ارتباطات سازمانی مورد توجه قرار گرفته است. ویلانووا و جوسا برای سرمایه اجتماعی ویژگی های گوناگونی تعیین کرده اند که شامل: اعتماد، ارزش ها و دیدگاه های مشترک، ارتباطات، همکاری، تعهد متقابل، فهم متقابل و شبکه ها می باشد. این دو محقق معتقدند که سرمایه اجتماعی به عنوان پدیده ای مدیریتی، با شاخصه های مذکور، موجب دستیابی به منافع متقابلی می شود که دارایی های ناملموس (سرمایه معنوی) را افزایش می دهد. در نتیجه سرمایه اجتماعی به عنوان یک دارایی نامحسوس همان سرمایه فکری است. از نظر بیکر[۱۰۷] (۱۳۸۲) سرمایه اجتماعی به منابعی اشاره دارد که در شبکه های کسب و کار موجود است و از طریق آنها در دسترس قرار می گیرد. این منابع شامل اطلاعات، اندیشه ها، راهنمایی ها، فرصت های کسب و کار، سرمایه مالی، قدرت و نفوذ، حمایت عاطفی، حتی حسن نیت، اعتماد و همکاری است.
به همین ترتیب سرمایه اجتماعی در سطح فردی عبارت است از استفاده بهینه از سرمایه انسانی، سرمایه شخصی و شبکه های اجتماعی، سرمایه انسانی به صورت خاص به عنوان توانایی فردی بوده و سرمایه اجتماعی به عنوان فرصتی در سازمان است که به ارائه شبکه هایی می پردازد که در آنها این فرصت ها به نحو احسن استفاده می شوند. سرمایه اجتماعی در سطح سازمان نشان دهنده ارزش همیارانه سرمایه اجتماعی فردی می باشد (هال[۱۰۸]و همکاران، ۲۰۰۴). برت[۱۰۹](۱۹۹۲) سرمایه اجتماعی را دوستان، همکاران و ارتباطات گسترده ای که از طریق آنها فرصت های استفاده از سرمایه فیزیکی و انسانی به دست می آید، می داند. رنانی (۱۳۸۱) در خصوص سرمایه اجتماعی اظهار می دارد:
” به طور خلاصه، سرمایه اجتماعی، عبارت از مجموعه نهادها، قوانین، عادات اجتماعی، باورها و ارزش های قواعد رفتاری است که در سازمان مستقر و بر مناسبات اجتماعی کارکنان حاکم اند. با توجه به تعریف فوق، می توان گفت هنگامی که کارکنان کار را فقط به زور و با حضور مقامات مافوق انجام دهند، شایعه پراکنی و تخلفات اداری در سازمان افزایش می یابد و در نهایت هنگامی که کمیته ها و فعالیت های تیمی در سازمان با شکست مواجه می شوند، این نشان دهنده کاهش سرمایه اجتماعی در آن سازمان است” (ص ۱۶).
۲-۲-۱۴)مفهوم سرمایه اجتماعی
سرمایه را می توان در یک تقسیم بندی کلان به چهار دسته تقسیم کرد:
الف) سرمایه فیزیکی که تاسیسات و سازه های علمی را شامل می شود.
ب ) سرمایه مالی که پول و انواع مختلف اوراق مالی را شامل می شود.
ج) سرمایه انسانی که مهارتهای و توانمندی های فردی و جمعی را در بر می گیرد و بالاخره:
د) سرمایه اجتماعی که ناظر بر منابع موجود در تعاملات اجتماعی برای گسترش کنشها و تحصیل اهداف کنشگران اجتماعی است. این تلقی نزدیک به دیدگاه افرادی چون آرو است که معتقدند سرمایه اجتماعی چیزی جز «تعاملات اجتماعی» نیستند. این سرمایه به طور خلاصه در شاخص های زیر تجلی می یابد: الف) وفاداری ب) اعتماد ج) اتصالات اجتماعی د) اقتدار فردی و) هویت سازمانی ز) هنجارهای اجتماعی ح) عمل متقابل ج ) اعتبار (افتخاری، ۱۳۸۲). موضع اجتماعی یا پایگاه اجتماعی فرصتی در شبکه فرصت هاست. به تبعیت از شاتومکا[۱۱۰] (۱۹۹۱) چهار بعد برای موضع اجتماعی قائل هستیم که عبارتند از:
سرمایه اجتماعی، رتبه اجتماعی، نقش اجتماعی و ذهنیت موضعی. منظور از سرمایه اجتماعی گزینهای رابطهای است در ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی برای یک موضع یا پایگاه اجتماعی در شبکه تعاملی جامعه برای اشتغال کننده یک موضع اجتماعی گزینه ای رابطه ای، آن موضع می تواند سرمایه بالقوه ای باشد که در روابط اجتماعی تبدیل به ذخایر قدرت، ثروت، نفوذ و معرفت شود (چلبی، ۱۳۷۵: ۳۸). به طور کلی از سرمایه اجتماعی تعاریف مختلفی ارائه گردیده است. یکی از تعاریف مطرح این است که سرمایه اجتماعی، مجموعه هنجارهای موجود در سیستم های اجتماعی است که موجب ارتقای سطح همکاری اعضای آن جامعه گردیده و موجب پایین آمدن سطح هزینه های تبادلات و ارتباطات می گردد. بر اساس این تعریف مفاهیمی نظیر جامعه مدنی و نهادهای اجتماعی نیز دارای ارتباط مفهومی نزدیک با سرمایه اجتماعی می گردد (فوکویاما، ۱۳۷۹: ۵). بانک جهانی نیز سرمایه اجتماعی را پدیده ای می داندکه حاصل تاثیر نهادهای اجتماعی، روابط انسانی و هنجارها بر روی کمیت و کیفیت تعاملات اجتماعی است تجارب این سازمان نشان داده است که این پدیده تاثیر قابل توجهی بر اقتصاد و توسعه کشور های مختلف دارد. سرمایه اجتماعی بر خلاف سایر سرمایه ها به صورت فیزیکی وجود ندارد بلکه حاصل تعاملات و هنجارهای گروهی و اجتماعی بوده و از طرف دیگر افزایش آن می تواند موجب پایین آمدن جدی سطح هزینه های اداره جامعه و نیز هزینه های عملیاتی سازمان ها گردد (بانک جهانی، ۱۹۹۹).
یکی از مفاهیم بسیار مهمی که جامعه شناسان معاصر در بررسی کمیت و کیفیت روابط اجتماعی در جامعه از آن استفاده کرده اند، مفهوم سرمایه اجتماعی می باشد. منظور از سرمایه اجتماعی سرمایه و منابعی است که افراد و گروه ها از طریق پیوند با یکدیگر می توانند به دست آورند (بوردیو، ۱۹۸۵؛ کلمن، ۱۹۸۸؛ پاتنام، ۱۹۹۳).
ویژگی ذاتی سرمایه اجتماعی این است که در روابط اجتماعی شکل می گیرد. به تعبیر پورتز[۱۱۱] (۱۹۹۸) سرمایه اجتماعی در درون ساختار روابط افراد یافت می شود برای برخورداری از سرمایه اجتماعی فرد باید با دیگران رابطه داشته باشد و در واقع همین دیگران هستند که منبع واقعی برخورداری فرد از مزایا و امتیازات محسوب می شوند. سرمایه یک منبع کلی است که اجتماع، افراد و گروه های اجتماعی و نهایتا ً کل جامعه از آن استفاده می کنند تا هدف های خود را تحقق بخشند یعنی ابزارهایی که فرد، گروه، نهاد یا جامعه ای برای رسیدن به هدف هایش از آن استفاده می کند سرمایه نامیده می شوند. به طور کلی سرمایه اجتماعی دو جنبه دارد: یکی عینی و دیگری ذهنی. جنبه عینی شبکه ها مربوط به سرمایه آنهاست. جنبه ذهنی آنها نیز اهمیت دارد چرا که مربوط به هنجارهای اجتماعی است که به عنوان نمونه هایی از هنجارهای اجتماعی می توان به توقع مقابله به مثل، اعتماد، اعتماد برای همکاری، دلسوزی و آگاهی اشاره کرد. واژه سرمایه دال بر آن است که سرمایه اجتماعی همانند سرمایه انسانی یا سرمایه اقتصادی ماهیتی زاینده و مولد دارد. یعنی ما را قادر می سازد ارزش ایجاد کنیم کارها را انجام دهیم. به اهدافمان دست یابیم ماموریتهایمان را در زندگی به اتمام رسانیم و به سهم خویش به دنیایی یاری رسانیم که در آن زندگی می کنیم. وقتی می گوییم سرمایه انسانی زاینده و مولد است، منظور این است که هیچ کس بدون آن موفق نیست و حتی زنده نمی ماند (کلمن، ۱۳۷۷: ۳۰۰). نکته دیگری که باید حتما در رابطه با سرمایه اجتماعی به آن توجه داشت این است که سرمایه اجتماعی قابل تقلیل در سطح فردی نمی باشد (اورستین بیری[۱۱۲]، ۱۹۹۸: ۲۹۰).
اجتماع فزاینده ای وجود دارد که سه شخصیت سهم بسیار مهمی در طرح مفهوم سرمایه اجتماعی داشته است: پیر بوردیو، جیمز کلمن، رابرت پاتنام. بوردیو مفهوم سرمایه اجتماعی را طی سالهای ۱۹۷۰، ۱۹۸۰ گسترش داد اما در مقایسه با دیگر قسمت های نظریه اجتماعی خیلی مورد توجه واقع نشد. به دنبال این کار در ایالات متحده جیمز کلمن تلاش نمود تا جامعه شناسی و اقتصاد را در زیر پرچم نظریه کنش عقلانی، با هم سازش دهد که این کار عالمان اجتماعی و سیاسی گذاران را تحت تاثیر قرار داد. اما با این حال، سلطه فعلی این مفهوم بیشتر مدیون کار رابرت پاتنام است که عمومیت بیشتری را کسب کرد. باب ادواردز و مایکل فولی این نویسندگان را به عنوان نمایندگان سه شاخه نسبتا مجزا در سرمایه اجتماعی مطرح کرده اند (فیلد، ۱۳۸۶: ۲۸). به طور خلاصه، بوردیو دارای دغدغه ای مشترک با مارکسیسم درباره نابرابری دسترسی به منابع و کسب قدرت می باشد، کلمن به عنوان نقطه شروع ایده افراد کنشگر عقلانی که به دنبال کسب سود شخصی شان هستند را در نظر می گیرند و گسترش بخشید. به رغم این تفاوت ها، هر سه نفر بر این باورند که سرمایه اجتماعی تشکیل شده است از پیوندهای شخصی و تعامل بین شخصی همراه با مجموعه ای از ارزش های مشترک که با این تماسها مرتبط می باشد.
۲-۲-۱۵)اهمیت سرمایه اجتماعی
سرمایه اجتماعی نقشی بسیار مهمتر از سرمایه فیزیکی و انسانی در سازمانها و جوامع ایفا می کند و شبکه های روابط جمعی و گروهی، انسجام بخش میان انسانها با سازمانها، و سازمانها با سازمانها می باشد. در غیاب سرمایه اجتماعی، سایر سرمایه ها اثربخشی خود را از دست می دهند و بدون سرمایه اجتماعی پیمودن راه های توسعه و تکامل فرهنگی و اقتصادی، ناهموارتر و دشوار می شوند (الوانی و شیروانی، ۱۳۸۵).
در خصوص اهمیت سرمایه اجتماعی پاتنام (۲۰۰۰) معتقد است: اول اینکه سرمایه اجتماعی به شهروندان یک جامعه امکان می دهد که مسائل جمعی را به آسانی حل کنند. دوم اینکه، سرمایه اجتماعی چرخهای پیشرفت جوامع را روغن کاری می کند؛ در جامعه ای که افراد قابل اعتمادند، تعاملات مکرر با همشهری های خود دارند، کسب و کار روزانه و مذاکرات اجتماعی گران نیستند. سوم اینکه، شبکه هایی که سرمایه اجتماعی را شکل می دهند به عنوان کانالهایی برای تبادل اطلاعات مفید به کار میروند و تحقق اهداف را تسهیل میکنند (قلیچ لی، ۱۳۸۸).
۲-۲-۱۶)تاریخچه سرمایه اجتماعی
نظریه سرمایه اجتماعی یک نوآوری مفهومی جدید می باشد (براونینگ[۱۱۳] و همکاران، ۲۰۰۰: ۴) که در سالهای اخیر بدان بسیار توجه شده است بطوریکه در دهه ۱۹۹۰ شاهد انتشار سریع رویکرد سرمایه اجتماعی از طریق محافل عمومی و دانشگاهی هستیم (ساندفور[۱۱۴]، پورتیس[۱۱۵]، ۱۹۹۸).