به نظر ما ازدواجهای دوامدار و شاد از یک زن با انرژی ، با انگیزه و تأثیرگذار بر شوهر برخوردارند که همیشه با چهرهای خندان موجب آرامش خاطر همسرش میشود.مردمی که از شوخ طبعی و ملایمت برای تسکین احساسات شریک زندگی خود استفاده میکنند و واکنشهای شدیدی در برابر حالات هیجانی منفی او ابراز نمیدارند، کمتر جدایی و طلاق را تجربه می نمایند.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
مطالعات انجام شده روی افراد برخوردار از ازدواجهای با دوام عوامل متعدد و تأثیرگذار بر دوام رابطه را عیان ساخته است. روباین و پارکر خلاصه مفیدی از این یافتهها ارائه میدهند. پارکر بر اساس بازنگری فنی پژوهشها وظائفی را مشخص ساخته که زوجها باید به منظور بالا بردن دوام ازدواج و زندگی زناشویی خود انجام دهند:
ـ جدا شدن از خانواده اصلی (والدین، برادر و خواهر …. )
ـ ایجاد محبت و دوستی و خلق خود مختاری
ـ والد شدن
ـ کنار آمدن با بحرانها
ـ کاهش تعارضات
ـ عشقورزی و صمیمیت
ـ شریک شدن در خندیدن و شادی یکدیگر و زنده نگه داشتن علائق
ـ حمایت عاطفی
ـ حفظ دیدگاه دو طرفه
کلاگسبورن ویژگیهای کلیدی زیر را برای دوام ازدواجها بیش از ۱۵ سال فهرست کرده است:
ـ توانایی تغییر و انطباق با تغییر
ـ توانایی زندگی کردن در کنار چیزهای غیرقابل تغییر
ـ تصویرسازی ذهنی درباره دوام ازدواج
ـ صداقت
ـ توازن در وابستگی
ـ لذت بردن از همکاری با دیگران
ـ سابقه مشترک و با ارزش
ـ خوششانسی
مک کی و ابراین نیز مطالب زیر را به فهرست بالا اضافه کردهاند:
ـ مهار تعارض
ـ تصمیم گیری دو طرفه
ـ کیفیت ارتباط
ـ ارزشهای ارتباطی صداقت، احترام، شناخت و برابری
ـ صمیمیت جنسی و عشق همدلانه
(گری ، ۲۰۰۷)
عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی زناشویی
شخصیت
چگونگی استفاده از مهارتهای کارآمد زوجین برای حل اختلافات و مناقشات، اینکه مسألهمدار باشند و یا هیجان مدار.(اسچورمن ـ کروک، ۲۰۰۱)
نگرش
باورها و احساسات و ارزشیابیها و نحوه تفکر روی رفتار اطرافیان بر رضایتمندی زناشویی تأثیر میگذارد. (الیس[۱۰۸]۱۹۹۳)
اگر نگرش خوب نسبت به کسی داشته باشیم به احتمال زیاد رفتاراو به گونهای مثبت ارزیابی خواهیم کرد. بک معتقد است که در زمینه رضایت از زندگی زناشویی برداشت زن و مرد از رفتار یکدیگر بیشتر از خود رفتار حائز اهمیت است.
تحصیلات و طبقه اجتماعی
تحصیلات معمولاً چون شاخصی در نوع فرهنگ، اندیشه و جهانبینی انسانهاست. تحقیقات نشان میدهد که در ۷۱ درصد ازدواجها نظام فکری و سطح تحصیلات زوجین یکی بوده است. (جلیلی، ۱۳۷۵) تحصیلات معمولاً در زمره عوامل مؤثر بر رضایتمندی زناشویی است و گرایش انسانها به گزینش، در اکثر موارد به معنای همگونی طبقات نیز هست.. پس تشابه تحصیلی به معنای تشابه دیدگاهها نیز میباشد که این خود بر رضایتمندی زناشویی تأثیر دارد. (مرادی، ۱۳۸۶)
عقاید مذهبی
ارتباط زوجها با هم ریشه در اعماق گرایشها و نیازهای روحی و روانی انسان دارد و در بحث ارتباط آن چه مطرح است، این است که کیفیت ارتباط تحت تأثیر عقاید مذهبی شکل ویژهای به خود میگیرد و عدم شباهت باعث درجاتی از اختلاف میشود. (اعرافی، ۱۳۸۵) شاملو میگوید: شباهت عقاید مذهبی به قدری در سعادت زناشویی اهمیت دارد که عدهای از روانشناسان ازدواج دو نفر از مذاهب مختلف را معمولاً غیرعاقلانه میدانند. (هاشمی گلشنآبادی، ۱۳۸۶)
مسائل مالی
مسائل مالی مربوط به دخل و خرج از جمله مسائل عمده در روابط زناشویی است و گاهی موجبات بروز اختلاف بین زوجین را فراهم میسازد و بر رضایتمندی تأثیر سوء میگذارد.مشکل زمانی بروز میکند که زوجین و معمولاً کسی که بیشتر درآمد خانواده را تأمین میکند در صدد کنترل مخارج، طبقهبندی اولویتها و سهمیهبندی برمیآید و طرف مقابل به عنوان یک اقدام تلافیجویانه در برابر اعمال کنترل، پول بیشتری خرج کند و گرفتاری زمانی بروز میکند که زوجین هر دو از درایت لازم در امر زندگی بیبهره باشند. (مرادی، ۱۳۸۶)
فرزندان
تولد فرزند به طور مشخص روی ازدواج تأثیر میگذارد. برای برخی از زوجها تهدید به کاهش توجه فیمابین و رو به رو شدن با مسئولیت جدید به قدری زیاد است که بارداری را تا حد امکان به تعویق میاندازند. گاهی یکی از زوجین خواهان فرزند است اما دیگری مخالف آن است. دیگر این که نوزاد باعث میشود که تمام وقت مادر به وی اختصاص داده شود و مادر ممکن است خود و شوهرش را فراموش کند و این شرایط بر رضایتمندی زناشویی تأثیر میگذارد. (رحیمزاده، ۱۳۷۵)
در واقع تغییراتی که به وسیله انتقال به دوره پدری و مادری در زندگی زناشویی به خصوص در زندگی زنان پدید میآید در خشنودی و لذت از زندگی زناشویی مؤثر است و رضایت از زندگی زناشویی نسبت به دوره زندگی قبل کاهش مییابد. و همسران کودکان را عامل تهدید کننده در ارتباط زناشویی میدانند و تغییراتی که روابط شوهرانشان پدید آمده را بدان نسبت میدهند. ضمناً تعداد فرزندان نیز بر رضایتمندی زناشویی مؤثر است. هر چه تعداد فرزندان بیشتر باشد فشار بیشتری در روابط زناشویی وارد میشود. هر بار که عضوی به خانواده اضافه میشود، وقت محدود شده و منابع دیگر خانواده باید به اجزای کوچکتر تقسیم شود و در نتیجه فشارها آن چنان شدید میشود که باعث ضعیف شدن روابط زناشویی میگردد. (ترک، ۱۳۸۵)
طول مدت ازدواج
پژوهشها نشان میدهد که افرادی که مدت کوتاهی از آشنایی با همسرانشان میگذرد دامنه وسیعتری از عکسالعملهای رضایتمندی زناشویی را بروز میدهند در حالیکه افرادی که مدت طولانیتری از روابطشان میگذرد، رضایت و سازگاری آن ها کاهش مییابد. (هیوستون[۱۰۹]و همکاران، ۱۹۸۶)
همکاری
روحیه همکاری، لذت بخش و شادی آفرین است. گاه تقسیم وظایف و تعیین مسئولیتهای بین زوجین منجر به اختلاف میشود. خصوصاً با پدیدار شدن مسئولیت دوگانه برای زن (کار در بیرون و وظایف درون خانه) ، زوجین در کار تأمین و انجام وظایف خانهداری با هم مشارکت میکنند یعنی وظایف زوجین به وظایف مردانه و زنانه تقسیم نمیشود. بلکه هر دو در مواقع مقتضی هر دو نقش را ایفا میکنند. این تحول با آن که در زمینههایی باعث تحکیم پیوند زناشویی میشود در بعضی مواقع به خصوص در مواردی که نقشها نامشخص هستند باعث بروز اختلافاتی میشود. (گاتمن، ۱۹۹۳)