در قسمت دوم این فصل با مروری بر تحقیقات خارجی و داخلی گذشته به بررسی ظرفیت جذب دانش و عوامل مؤثر بر میزان ظرفیت جذب دانش پرداخته شد. برآیند این قسمت نشان داد که میزان ظرفیت جذب دانش میتواند معلول عوامل برون سازمانی و درون سازمانی مختلف باشد.
با جمعبندی مطالب فوق و با در نظر گرفتن ویژگیهای موجود در هر یک از تئوریهای اصلی در حوزه ظرفیت جذب دانش؛ به نظر میرسد که تعیین کننده های ظرفیت جذب دانش مطرح شده در رویکرد اجتماعی مانند تحقیق و توسعه، دانش قبلی مرتبط با کسب و کار، جو ارتباطات و پیمایش محیط دارای توضیحدهندگی بالایی در ایران باشد. به همین منظور از بین تئوریهای اصلی در این حوزه تئورری اجتماعی برای این پژوهش انتخاب شده است و به جهت نوآوری در این بخش، سعی شده است که از سنجههای متناسب با فضای کسب و کار ایران برای سنجش ظرفیت جذب استفاده شود و ارتباط این موضوع با پاسخگویی سریع سازمانها بررسی شود.
فصل سوم
روششناسی تحقیق
۳-۱) مقدمه
آن چه که در فصل دوم بیان شد مجموعهای از مبانی نظری درباره ظرفیت جذب دانش، تعیین کننده های ظرفیت جذب دانش و سازمانهای پاسخگوی سریع بود. که ضمن آن تلاش شد با پرداختن به تمام جوانب موضوع تحقیق منابع علمی کافی برای اظهار نظر و تصمیمگیری در خصوص شیوه انجام پژوهش حاضر فراهم گردد.
در همین راستا، در فصل حاضر ابتدا نوع تحقیق بیان میشود. سپس با تشریح مدل پژوهش و فرضیهها به بیان تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای تحقیق خواهیم پرداخت. در ادامه با توصیف جامعه آماری به تعیین روش نمونهگیری و حجم نمونه اشاره خواهد شد. بخش بعدی این فصل به بیان ابزار گردآوری داده ها، سنجش روایی و پایایی آن، روش تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیهها اختصاص دارد.
۳-۲) نوع تحقیق
پژوهش حاضر وضع موجود متغیرهای تحقیق و روابط آن ها را در جامعه مورد مطالعه بررسی میکند. بنابرین به لحاظ روش در گروه تحقیقات توصیفی قرار میگیرد. تحقیقات توصیفی هم جنبه کاربردی دارد و هم جنبه مبنایی؛ در بعد کاربردی از نتایج این تحقیقات در تصمیمگیری، سیاستگذاری و برنامهریزی استفاده میشود. در بعد بنیادی نیز این تحقیقات به کشف حقایق و واقعیتهای جهان خلقت می انجامد(حافظنیا، ۱۳۸۲، ص ۵۹). با توجه به این موضوع پژوهش حاضر در گروه تحقیقات توصیفی کاربردی قرار دارد.
از نظر نحوه گردآوری داده ها نیز به دلیل بررسی وضع موجود متغیرهایی تحقیق و روابط آن ها در جامعه مورد بررسی، پژوهش حاضر جزء تحقیقات توصیفی / پیمایشی میباشد.
۳-۳) مدل تحقیق
مطابق با آنچه در پیشینه تحقیق به تفصیل بیان شد، متغیر تعیین کننده های ظرفیت جذب دانش با مؤلفههایی مانند دانش قبلی مرتبط با کسب و کار، جو ارتباطات، پیمایش محیط و تحقیق و توسعه به عنوان متغیر مستقل انتخاب شد. در مدل مفهومی طراحی شده متغیرهای ظرفیت جذب دانش و قابلیت پاسخگویی سریع سازمان نیز به ترتیب به عنوان متغیر واسطه ای و وابسته انتخاب شدند. با توجه به این توضیحات مدل مفهومی تحقیق به صورت زیر ارائه میشود.
شکل ۳-۱ : چارچوب مدل مفهومی تحقیق
توضیح دهنده های منتخب برای ظرفیت جذب دانش
ظرفیت جذب دانش سازمان
قابلیت پاسخگویی سریع سازمان
۳-۴) فرضیههای تحقیق
با توجه به مرور پیشینه تحقیق در فصل دوم و مدل ارائه شده در فصل حاضر، فرضیههای تحقیق به صورت زیر تدوین میگردد.
-
- ظرفیت جذب دانش بر قابلیت پاسخگویی سریع سازمان تاثیر مثبت دارد.
-
- عوامل توضیح دهنده منتخب برای ظرفیت جذب دانش بر میزان ظرفیت جذب دانش تاثیر مثبت دارند.
-
- دانش قبلی مرتبط با کسب و کار اعضای سازمان بر میزان ظرفیت جذب دانش تاثیر مثبت دارد.
-
- جو ارتباطات حاکم بر سازمان بر میزان ظرفیت جذب دانش تاثیر مثبت دارد.
-
- اعمال روش پیمایش محیط بر میزان ظرفیت جذب دانش تاثیر مثبت دارد.
- فعالیتهای تحقیق و توسعه سازمان بر میزان ظرفیت جذب دانش تاثیر مثبت دارد.
۳-۵) تعریف عملیاتی متغیرها
این تحقیق به دنبال بررسی تاثیر تعیین کننده های ظرفیت جذب دانش بر ظرفیت جذب دانش و تاثیر آن بر قابلیت پاسخگویی سریع سازمانها میباشد. بنابرین، متغیر مستقل پژوهش تعیین کننده های ظرفیت جذب دانش و متغیر وابسته آن، قابلیت پاسخگویی سریع است. همچنین ظرفیت جذب دانش نیز به عنوان متغیر واسطه ای در نظر گرفته شد. با مرور کارهای قبلی مشخص شد که متغیر مستقل پژوهش از عواملی همچون دانش قبلی مرتبط با کسب و کار، فعالیتهای تحقیق و توسعه، پیمایش محیط و جو ارتباطات تشکیل میشود. در ادامه منظور از هر یک از متغیرها ذکر شده در این پژوهش بیان می شود.
۳-۵-۱ : تعیین کننده های ظرفیت جذب دانش
در تحقیقات انجام شده در طول دوره های مختلف، عناصر مورد استفاده برای تبیین ظرفیت جذب دانش به شکل واحد وجود ندارد. محققین بر حسب دیدگاهی که در مورد دانش و یادگیری سازمان داشته اند مؤلفه های مورد نظر خود را انتخاب نموده اند. در این قسمت به معرفی مؤلفه های مورد استفاده در تحقیق حاضر می پردازیم.
الف – دانش مرتبط قبلی اعضای سازمان
براون(۱۹۹۷) معتقد است که دانش مرتبط گذشته عبارت است از سطح شناخت مهارتهای شغل، فناوری و اقدامات مدیریتی کارکنان و مدیران سازمان. از نظر کوهن و لونیتال(۱۹۹۰) این شناخت شامل حقایق و ایده هایی است که اعضای سازمان دارند و میتوانند اثر مثبتی بر ظرفیت جذب دانش داشته باشند. چرا که موجب می شود سازمان بتواند ارزش دانش جدید محیطی را درک کند و آن را در فرایندها و محصولات نهایی خود مورد استفاده قرار دهد. همچنین آنان معتقدند که ظرفیت جذب دانش وابسته به مسیر گذشته سازمان است و حاصل ماهیت تجمعی دانش است.
زهرا و جرج(۲۰۰۲) نیز در همین ارتباط معتقدند که ظرفیت جذب دانش تحت تاثیر تجارب گذشته و حافظه سازمانی است و دانشی که پرسنل از طریق یادگیری در عمل اندوخته اند یکی از مهمترین عوامل جذب دانش جدید در سازمان به شمار می رود.
در این پژوهش این متغیر دلالت دارد به حدی که کارکنان مهارتهای شغلی و فناوری را دارا هستند و به وسیله نسبت کارکنان با تحصیلات دانشگاهی به کل کارکنان، دانش و تجربه کارکنان برای به کارگیری دانش جدید و دانش و تجربه مدیران برای استقرار سیستم جدید تعریف می شود. در این پژوهش برای سنجش این متغیر از پرسشنامه استفاده خواهد شد.
ب – جو ارتباطات
براون(۱۹۹۷) جو ارتباطات را به عنوان فضایی درون سازمانی که رفتارها و روابط قابل قبول را معین میکند و ممکن است تسهیل کننده روابط یا عامل بازدارنده ارتباطات باشد، تعریف میکند. مطالعات بسیاری نشان دادهاند که یک جو حمایتی باز میتواند به شکل مؤثری قابلیت کارکنان را در یادگیری افزایش دهد که به نوبه خود منجر به بروز فکرهای جدید می شود.