از دیدگاه فلسفی، فلسفه تصمیم گیری همان فلسفه مدیریت است. اگر فلسفه را به مفهوم عام، کوششی برای رسیدن به روشنایی، دانستن، تجسس و کنجکاوی در عمق زندگی و یافتن راهی برای بهتر زیستن انسان بدانیم، فلسفه مدیریت وتصمیم گیری نیز همین هدف را در مقایسی مشخص تر و سازمان یافته تر دنبال میکند (مهدویان، ۱۳۶۹).
برنامه ریزی به صورت روشن یک فرایند تصمیم گیری است. فرآیندی که شامل اتخاذ و ارزیابی مجموعه ای از تصمیمات مرتبط با یکدیگر و قبل از نیاز به اجرای آن ها میباشد، با توجه به این اعتقاد است که بدون اقدام عملی، احتمال وقوع وضعیت مطلوب در آینده وجود ندارد و در صورت اقدام، احتمال رسیدن به نتایج مورد نظر افزایش مییابد (جاسبی، ۱۳۷۳).
مطالب مندرج در چهار پارگراف بالا تنها معرف بخش کوچکی از اهمیت تصمیم گیری در مدیریت است. در بسیاری از سازمان ها به ویژه سازمان های اداری و عمومی، تصمیمات اتخاذ شده با نسبت های متفاوت شامل هر دو تصمیمات اجرایی و سیاست گذاری میگردد.
۲-۲-۲۱- ابعاد مشارکت در تصمیم گیری
مشارکت کارکنان در تصمیم گیری دارای ابعاد مختلفی میباشد. درجه موفقیت یک برنامه مشارکت تا حدودی به سازگاری این ابعاد و تأثیر آن ها بستگی دارد.
-
- درجه مشارکت: عبارت است از میزان نفوذ و کنترلی که کارکنان در تصمیم گیری سازمان اعمال میکنند، به طور کلی درجات مشارکت را می توان در سه طبقه عمده، عدم مشارکت، مشارکت جزئی و مشارکت کامل تقسیم نمود.
-
- قلمرو مشارکت: عبارت است از دامنه مسائلی که کارکنان حق دارند در آن موضوعات به اظهار نظر بپردازند. آیا کارکنان فقط در تصمیمات تاکتیکی حق اظهار نظر دارندیا دامنه مشارکت آن ها تصمیمات استراتژیک را در برمی گیرد؟ تصمیمات استراتژیک به اهداف تغییر مربوط میشوند در حالی که تصمیمات تاکتیکی به ابزار تغییر.
-
- حدود مشارکت: این بعد از مشارکت به دامنه افرادی که در یک سیستم مشارکت درگیر میشوند اشاره دارد که می توان شامل کل سازمان، واحدهای خاص یا گروههای خاص باشد.
-
- مبنای مشارکت: یک بعد کلیدی مشارکت، رسمی یا غیر رسمی بودن سیستم است. تصمیم گیری بر اساس مشارکت ممکن است به طور رسمی و از طریق رویه کار قانونی شکل بگیرد یا این که به طور غیر رسمی در روابط بین افراد نمونه پیدا کند.
-
- سطح مشارکت: بعد دیگر مشارکت سطح سازمانی است که در آن تصمیم گیری اتفاق می افتد، مشارکت میتواند در سه سطح صورت گیرد: در سطح مدیران عالی، سطح مدیران میانی و سرپرستان یا مدیران عملیاتی.
- شکل های مشارکت: مشارکت در تصمیم گیری ممکن است از طریق درگیری مستقیم کارکنان یا از طریق غیر مستقیم و نمایندگان آن ها مثل جلسات غیر رسمی، نظام پیشنهادات، نظرسنجی و تشکل های غیرمستقیم (مثل شوراهای کار، حضور نمایندگان کارکنان در هیئت مدیره و غیره صورت پذیرد)(رهنورد، ۱۳۷۸).
۲-۲-۲۲- مدیریت مشارکتی در تصمیم گیری
ویکتور وروم با همکاری فیلیپ یتون، آرتوریاگو، برای کمک به مدیران در انتخاب اینکه کدام یک از شیوه های سه گانه برای وضعیت های گوناگونی که در انجام امور روزانه با آن مواجه می شود، مناسب تر است، چارچوبی پیشنهاد نموده اند. آن ها سه روش اصلی تصمیم گیری را که مورد بحث قرار گرفت، به پنج شکل زیرربط، دادهاند:
۱- تصمیم مقتدرانه: مدیر با بهره گرفتن از اطلاعات موجود در آن زمان به تنهایی به حل مسأله و اتخاذ تصمیم می پردازد.
۲- تصمیم مقتدرانه: مدیر، اطلاعات ضروری از زیردستان یا دیگر اعضای گروه به دست می آورد و سپس برای حل مسئله تصمیم میگیرد. مدیر پیش از کسب اطلاعات زیردستان ممکن است به آنان بگوید که مسئله چیست. زیردستان اطلاعات لازم را فراهم میکنند. اما در ارائه راه حل ها و ارزشیابی آن ها دخالت ندارند.
۳- تصمیم گیری مشورتی: مدیر مسئله را با زیردستان یا دیگر اعضای گروه به طور جمعی در میان میگذارد تا عقیده و پیشنهادهایشان را به دست آورد، بدون اینکه آنان را به طور گروهی دور هم جمع کند. مدیر آنگاه تصمیم میگیرد. این تصمیم ممکن است بازتاب داده های زیردستانش باشد یا نباشد.
۴- تصمیم گیری مشورتی صوری دوم: مدیر مسئله را با زیردستان یا دیگر اعضای گروه به طور جمعی در میان میگذارد تا عقیده و پیشنهادهای آنان را به دست آورد و تصمیم را اتخاذ میکند که ممکن است بازتاب داده ها آنان باشد یا نباشد.
۵- تصمیم گروهی یا جمعی: مدیر مسئله را با زیردستان به عنوان یک گروه در میان میگذارد و گروه را در جستجو و تلاش دسته جمعی برای تصمیم گیری نهایی به کار میگیرد(شرمرهورن و همکاران، ۱۳۸۶).
۲-۲-۲۳- مدیریت مشارکتی و مزایای آن
مدیریت مشارکتی را می توان به سان رهیافتی جامع برای جلب مشارکت فردی و گروهی کارکنان در جهت حل مسائل سازمان و بهبود مستمر در تمام ابعاد تعریف کرد. به عنوان نمونه در تحقیقی که بر روی حدود ۳۳۰ نفر از کارکنان دانشگاه علوم پزشکی اردبیل با هدف بررسی تأثیر مدیریت مشارکتی و نقش آن بر میزان انگیزش و عملکرد بهینه کارکنان اجرا شده، مشخص گردید که ارتباط معناداری میان مشارکت پذیری مدیران با انگیزش منابع انسانی و وفاداری سازمانی وجود دارد (ناصر خانلو، ۱۳۸۲).
بدین ترتیب، چنانچه اجرای مدیریت مشارکتی و نظام های تشکیل دهنده آن با موفقیت همراه باشد، مزایا و پیامدهای متعددی برای افراد، سازمان ها و حتی جوامع متصور خواهد بود که می توان آن ها را در گروههای زیر احصاء نمود:
الف) مزایای فردی: تقویت انگیزش در کارکنان، بروز خلاقیت، نوآوری، رضایت خاطر کارکنان و احساس عزت نفس و افزایش احساس تعلق کارکنان با اهداف سازمان.
ب) منافع سازمان: بهبود روابط انسانی بین مدیریت و کارکنان، بهبود گردش کار در سازمان، تقلیل هزینه های تولید کالا و خدمات، افزایش احساس تعلق سازمانی، بهبود کیفیت و ارتقاء بهره وری، افزایش همکاری و کاهش نیاز به کنترل و پاسخ سریعتر به راه حل برنامه ها، تعیین استراتژی ها و راه ارتقاء تعهد و مسئولیت پذیری در اجرای تصمیمات.
ج) کارکردهای اجتماعی: افزایش رضایت شهروندان، ایجاد روحیه گروهی کار کردن، توسعه انعطاف پذیری و خودباوری، کاهش انزوای اجتماعی، افت تعارضات و اختلافات، افزایش قدرت تحمل مخالف(صیادی، ۱۳۹۲).
۲-۲-۲۴- شیوه های مدیریت مشارکتی
مدیریت مشارکتی از راه های مختلفی قابل اجراء است که سه روش اصلی زیر در اینجا ارائه می شود: