برای اندازهگیری نرخ بازده سرمایهگذاری، عایدی حاصل از سرمایهگذاری را بر مبلغ اولیه سرمایهگذاری تقسیم میکنند. عایدی حاصل از سرمایهگذاری، از دو بخش تشکیل میشود:
۱-مبلغ دریافتی، بابت سود سهام یا بهره اوراق قرضه؛
۲-منفعت و یا ضرر سرمایه ناشی از تغییر قیمت اوراقبهادار در طی دوره سرمایهگذاری.
به دیگر سخن حاصل تفاضل جریان نقدی ورودی از جریان نقدی خروجی، تقسیم بر جریان نقدی خروجی، «نرخ بازده سرمایهگذاری» را مشخص خواهد نمود. یعنی:
=نرخ بازده
بازده سرمایه گذاری در سهام عادی، در یک دوره معین، با توجه به قیمت اول و آخر دوره و منافع حاصل از مالکیت به دست میآید. منافع حاصل از مالکیت در دوره هایی که شرکت،مجمع برگزار کرده باشد به سهامدار تعلق میگیرد و در دوره هایی که مجمع ،برگزار نشده باشد منافع مالکیت؛ برابر صفر خواهد بود. بازده سرمایه گذاری در سهام،با بهره گرفتن از رابطه زیر قابل محاسبه است:
۱۰۰ ×Ri,t =
Pi,t= قیمت سهام در پایان دوره t ،Pi,t-1= قیمت سهام در پایان دوره t-1
Di,t=منافع حاصل از مالکیت سهام که در دورهtبه سهامدار تعلق گرفته است.
منافع حاصل از مالکیت ممکن است به شکلهای مختلفی به سهامداران پرداخت شود که عمدهترین آن ها عبارتند از:
۱-سود نقدی؛
۲-افزایش سرمایه از محل اندوخته (سهام جایزه)؛
۳-افزایش سرمایه از محل مطالبات و آورده نقدی؛
۴-تجزیه سهام؛
۵-تجمیع سهام.
برای حالت «۱»با بهره گرفتن از فرمول بالا میتوان نرخ بازده هر سهم را محاسبه نمود. برای حالت«۲ و۳» فرمول محاسبه نرخ بازده به صورت زیر خواهد بود:
۱۰۰ ×Ri,t =
Pi,tوPi,t-1 قیمت سهام در پایان و ابتدای دوره t، α درصد افزایش سرمایه از محل مطالبات آورده نقدی ، β درصد افزایش سرمایه از محل اندوخته،Cقیمت پذیره نویسی یک سهم جدید
Di,tسود نقدی سهام عادی در طی دوره t
البته ، چنانچه مجمع عمومی فوق العاده ( در رابطه با افزایش سرمایه) قبل از بر گزاری مجمع عمومی عادی ( در رابطه با تقسیم سود) باشد، در آن صورت فرمول، به صورت زیر خواهد بود:
۱۰۰× Ri,t=
هنگام تجزیه سهام، شرکت تصمیم به کاهش ارزش اسمی سهم میگیرد؛ که در این صورت تعداد سهام در دست سهامداران به نسبتی که سهام، تجزیه شده است افزایش مییابد و قیمت سهام در بازار نیز به همان نسبت، کاهش خواهد یافت. بازده سهم در چنین شرایطی از رابطه زیر به دست میآید؛
Ri,t =
که در آن : S= تعداد سهام جدید میباشد.
تجمیع یا ترکیب سهام، از یک سو باعث کاهش تعداد سهام شرکت و از سوی دیگر باعث افزایش قیمت سهام در بازار میشود. با توجه به اینکه افزایش قیمت سهام ، در چنین شرایطی واقعی نبوده و از تجمیع سهام، ناشی شده است؛ لذا، عامل تعدیل بازده ، با«علامت منفی» در رابطه ظاهر میشود:(راعی، ۱۳۹۱،ص ۱۰۹).
Ri,t=
که در آن : Z= تعداد سهامی است که طبق مصوبه شرکت، تبدیل به یک سهم شده است
۲-۱۲٫ عوامل مؤثر بر بازدهی
سرمایهگذاری در سهام تابع عواملی مثل؛ میزان بازدهی و ریسک و مقایسه سایر داراییها، میباشد. بازدهی سهام میتواند به عامل متعددی بستگی داشته باشد. به طور کلی این عوامل را میتوانیم به دو گروه کلی تقسیم کنیم.
گروه اول ، عواملی را در برمیگیرد که سود نقدی و مزایای پرداختی را تحت تاثیر قرار میدهد . برخی از این عوامل که سود نقدی را تحت تاثیر قرار میدهند بشرح ذیل هستند.
۱-سود نقدی و کارایی بنگاه یکی از عوامل مهم در این گروه میباشند. کارایی بنگاه مستقیما به مدیریت آن وابسته است.
۲-معافیت مالیاتی، از دیگر عوامل مؤثر بر سود بنگاه است. معافیت مالیاتی، از یک طرف موجب افزایش سود بنگاه شده و از طرف دیگر مالیات کمتر بر سرمایهگذاری در مقایسه با سایر داراییهای مالی، موجب افزایش تقاضای سرمایهگذاری در سهام میگردد. این عامل نیز اثر خود را در افزایش قیمت سهام نشان میدهد.
۳-ظرفیت بازار و نوع کالای تولیدی شرکت نیز به نوبه خود سود شرکت را تحت تاثیر قرار میدهد.
۴-عامل دیگری که سود بنگاه را، بخصوص در مورد شرکتهای فعال کشورمان تحت تاثیر قرار میدهد، میزان وابستگی آنان به ارز میباشد.
۵-اندازه شرکت،شرکتهای بزرگ به منابع مالی ارزانتری دسترسی دارند از کارایی و سوددهی بیشتری برخوردار هستند.
گروه دوم که نرخ بازدهی را تحت تاثیر قرار میدهد، شامل عواملی است که بر قیمت سهام مؤثر هستند.
۱-روند آینده اقتصادی ( انتضارات سهامداران ) قیمت سهام را مستقیما تحت تاثیر قرار میدهد.
۲-کیفیت ترکیب سهامداران نیز از جمله عواملی است که قیمت سهام را تحت تاثیر خود قرار میدهد.
۳-قابلیت نفوذپذیری سهام، نرخ تورم، چگونگی توزیع درآمد، نحوه قیمتگذاری سهام و میزان عرضه سهام که تحت تاثیر عوامل اقتصادی و غیر اقتصادی است، قیمت سهام را متاثر میسازد. سایر عوامل که سود و مزایای پرداختی و قیمت سهام را تحت تاثیر قرار میدهد، میتوان به عوامل فرهنگی ، سیاسی، اقتصادی ، فنی و تکنولوژیک اشاره نمود (اسماعیلی ،۱۳۹۱).
۲-۱۳٫رشد شرکت
رشد اثرات مهمی بر گزارشگری مالی دارد٬ زیرا از نظر اسکانیر و اسلون[۱۲](۲۰۰۲)٬ شرکتهای در حال رشد، عدم تقارن اطلاعاتی بالایی دارند و با واکنش بازار سرمایه در زمینهای از دست دادن انتظارات سود مواجه میشوند و در صورت ناتوانی در برآورده ساختن تحلیل گران از سود، با جریمه های سنگین بازار مواجه میشوند.
در رابطه با رشد شرکت، روزف[۱۳] (۱۹۸۲) معتقد است شرکتهایی که خواهان رشد سریعی هستند تمایل دارند که سود تقسیمی کمتری را پرداخت کنند و علاوه بر آن در جستجوی تامین مالی از بازارهای بیرونی نیز هستند، بنابرین مجبورند اطلاعات بیشتری را افشا کنند. علاوه بر آن والاس و ناصر (۱۹۹۵) معتقدند که رشد شرکت همواره با تقاضای بیشتر برای سرمایه های خارجی به دست می آید و در نتیجه باعث نیاز بیشتر به اطلاعات جامعتری خواهد بود.
تحقیق چانگ[۱۴] (۲۰۰۷) نشان میدهد که شرکتهای با رشد بالا با مشکلات عدم تقارن اطلاعات و هزینه نمایندگی مواجه هستند و این مشکلات از طریق افزایش جریان اطلاعات شرکتها کاهش مییابد و همچنین نقش اقلام تعهدی اختیاری در شرکتهای با رشد بالا بیشتر است.
شرکتهای در حال رشدبرترسخروجسریعازبازار فائقآمدهوبابقادربازاربهمیزانیازموفقیتدست یافتهاست. دراینمرحله،واحدتجاریفعالانهبه دنبالجستجووبهکارگیریطرحهایتوسعهبوده، بهسرمایهبیشتریبرایدستیابیبهمزایایبلندمدت رقابتیومحصولاتجدیدنیازدارد.بنابرین،آنهابه انجامفعالیتهایمالیبرایدستیابیبهسرمایهکافی موردنیازمیپردازند ( استا ، ۱۳۹۰).
در این تحقیق از نسبت ارزش بازار حقوق صاحبان سهام به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام جهت ارزیابی رشد و توسعه یافتگی شرکتها استفاده میگردد و بعد از مرتب نمودن این نسبتها از کوچک به بزرگ آن را به دو پرتفوی هم اندازه تقسیم نموده،که به ترتیب نشان دهنده شرکتهای دارای رشد پایین و بالا میباشد.