خــواستم سال فــوت او ز «سنا»
گفـت تاریـخ «فاضل تونی» است
اشــتـــهار و بلنــد آوایـــی
شهره در علم و فضل و دانایی
هم به درس و فنون ملاّیی
رخت بست از جهان غوغایی
قدســیانش به بــزم آرایــی
که در این فن بودش یکتایی
چون سه بر جمع آن بیفزایی[۱۴۶]
بعدها به دستور شاگرد برجستهشان آیتالله جوادی آملی، سنگلوحِ جدیدی بر مرقد شریفش نصب گردید که روی آن چنین نوشته است:
لَقَد لَبّی ربَّه الکریم
مَرقد شریف عماد الحکماء المتألّهین حضرت محمّدحسین فاضل تونی ۱ که در سال ۱۲۹۸ (ق) در تون متولّد و در حوزههای علمی خراسان و اصفهان و تهران از نحاریر عصر، مخصوصاً جهانگیرخان قشقایی و آخوند فشارکی و آخوند ملا محمّد کاشانی و آقا میرزا هاشم اشکوری (قدّسسرّهم) در تذکیهی عقل و تزکیهی نفس حظّ وافر برد و میان منقول و معقول و مشهود جمع سالم کرد و استاد مسلّم حوزه و دانشگاه شد و در نیمهی شعبان ۱۳۸۰ (ق) مطابق دوازدهم بهمن ۱۳۳۹ (ش) به لقاء الله نائل آمد؛ والسلام علیه یوم ولد و یوم مات و یوم یبعث حیّا.
اکنون مقبرهی ایشان در قبرستان شیخان قم، مشهور، و محل زیارت ارباب معرفت و علم است.
سومین شماره از سال نهمِ مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران (فروردین ۱۳۴۱)، در بزرگداشت وی و به عنوان یادنامه فاضل تونی انتشار یافت که برخی از مطالب مربوط به زندگینامه ایشان را با تلخیص و در برخی موارد افزودنِ کلمات و جملات لازم، از همین مجله نقل نمودهایم.
- فصل چهارم: آثار علمی
فاضل تونی به واسطهی قدرت شگرف حافظهاش، احتیاجی به یادداشت نداشت. وی بهندرت دست به قلم میبُرد و هنگام نوشتن نیز بسیار کُند و با خطی کاملاً ابتدایی مینوشت. از این رو آثار مکتوب او محدود است و غالباً ایشان مطالب علمی را املا میکرد و دانشجویان در کلاس یادداشت میکردند و بعداً به صورت کتاب در میآمد. با این همه بر بسیاری از آثار عرفانی و فلسفی، از جمله مقدمهی قیصری، شرح قیصری بر فصوص الحکم، اسفار، و منطق شفا حاشیه نوشته و مطالب پیچیده را بهخوبی شرح داده است.[۱۴۷]
آیتالله جوادی در اینباره میفرمایند:
مرحوم فاضل تونی با این که خط خوبی نداشتند و به زحمت خوانده میشد، ولی انگشتانی مینیاتوری داشتند که به انگشتان هنرمندان و نویسندگان شبیه بود. ایشان میفرمودند: «انگشتان من انگشتان مینیاتوری و شبیه هنرمندان و خطاطان است».
نیز فرمودند: «در کودکی مرا به مکتب بردند، معلم خط به من میگفت که وقتی حرف نون را مینویسی، مثلاً مینویسی آسمان، باید فاصله دو دهنه نون به اندازهای باشد که سه نقطه با همان قلم بتواند آن را پر کند». ایشان همراه با لبخند فرمود: «من در همان دوران کودکی به آن آقای خطاط و معلم گفتم که آقا آدم باید برود نان تهیه کند؛ نه این که نون را به شکلی بنویسد که بین دو دهنهاش سه نقطه فاصله باشد. نیز فرمود که آن مکتب خط را رها کردم».
البته مرحوم آقای فاضل تونی علاقهمند بودند که خط ایشان خوب باشد؛ چون خط خوب هنر و کمال است، ولیترجیح میدادند بیشتر وقت خودرا برای فراگیری علوم دیگر صرف کنند؛ گویا از همان کودکی سرپرستشان را از دست داده بودند.[۱۴۸]
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
از میان این آثار، برخی به چاپ رسیدهاند و برخی چاپ نشدهاند. علامه حسنزاده در اینباره میفرمایند:
حضرت استاد فاضل تونى را آثار گرانقدر از قبیل تعلیقات بر اسفار و بر شفا و بر شرح قیصرى بر فصوص الحکم است. و برخى از آثار آن جناب چون رسالهاى در الهیات و رسالهاى در منطق و رسالهاى در حکمت قدیم و تعلیقه بر فصول دوازدهگانه قیصرى بر شرح فصوص الحکم به طبع رسیدهاند. و لکن این رسائل [تنها] نمونهاى از معارف و واقعیّت آن جناباند. [۱۴۹]
مهمترین آثار فاضل تونی عبارتند از:
۴ـ ۱٫ تعلیقه بر مقدمه شرح فصوص الحکم
این کتاب با توجه به این که تعلیقه بر فصول دوازدهگانهی مقدمهی فصوص است، در دوازده فصل تنظیم شده است و در هر فصلی مرحوم تونی بیشتر برای ایضاح مطالب غامض و پیچیدهی آن تعلیقاتی را ارائه کرده است و در برخی فصول، لطائفی را همچون شرح «أنا نقطه باء بسم الله» آورده است.
اگرچه تاریخ نگارش این اثر نفیس در دست نیست، لکن این کتاب گرانسنگ توسط شرکت سهامی چاپ تهران در مهر ماه سال ۱۳۱۶ با مقدمهی وزین جناب دکتر بدیعالزمان فروزانفر به زیور طبع آراسته شد. بخشی از این مقدمه چنین است:
نظر به این که انتشار کتب و رسائل علمی از اهم وظایف معارفی است و مؤسسهی وعظ و خطابه بر حسب امر وزارت معارف نسبت بدین منظور اهتمام بسیار نموده و دروس استادان مؤسسه را در سال تحصیلی ۱۳۱۵ ـ ۱۳۱۶ به طبع رسانیده و مجانی در میان هواخواهان معارف نشر داده است و نشر این رسائل که از طرف استادان به شورای دانشگاه تقدیم شده بود، فوائد بسیار در بر دارد، اینک رسالهی تعلیقه بر فصوص را که زادهی خاطر و ریختهی خامهی آقای محمدحسین فاضل تونی استاد فلسفه در دانشگاه طهران که در علوم عربیت و فنون معقول و منقول از ذخائر این روزگارند، به طبع میرساند و بیشک این یکی از بهترین هدایایی است که مؤسسهی وعظ و خطابه به طلبکاران حقیقت تقدیم داشته است؛ زیرا رشته عرفان و تصوف به واسطهی تأثیری که در تمام شعب علوم اسلامی دارد، هیچ یک از محققان و متتبعان معارف و آداب ایرانی از تحصیل و آگهی از اصول و مبانی آن بینیاز نمیباشند؛ بلکه در هر یک از انواع علوم و ادبیات که بخواهند تحقیق شایسته بکنند، ناچار باید از مبادی و مبانی افکار صوفیان و اصحاب ذوق و عرفان مطلع باشند.
کتاب فصوص الحکم تألیف محیی الدین عربی بهترین کتابی است که در نزد اهل فن به صحت مبانی و اشتمال بر حقایق و رقایق تصوف شناخته شده و از این جهت عدهی بسیاری از علما بر آن کتاب شروح و تعلیقات و حواشی نوشته و در حد امکان پرده از روی رموز و اسرار آن برداشتهاند و از میانهی آن شروح تنها شرحی که در میانهی طلاب معرفت شهرت یافته و جزو کتب درسی محسوب شده است، شرحی است که داود قیصری بر آن تألیف، تعلیق کرده است و اهمیت آن شرح بیشتر به مقدمهای است که شارح کتاب در اول تألیف خود به رشته تحریر درآورده و کلیهی مبانی عرفان و آرای محیی الدین را با توضیح هر چه تمامتر مبرهن ساخته است و در حقیقت آن مقدمه کلید گنج معرفت و گشایندهی رازهای عرفان است؛ ولی چون این مقدمه به عربی است و تا حدی نویسنده به جهت ضیق مجال یا تنگی فضای سخن به اجمال کوشیده، فهم آن برای هر کس میسر نمیگردد و استادان این رشته نیز پس از تأمل و تدبر فراوان به حل رموز و غوامض آن موفق میگردند. از این روی توضیح آن اسرار و کشف آن غوامض برای کسانی که میخواهند از تصوف و عرفان مطلع گردند، بسیار مفید، بلکه جزو مقدمات اساس به شمار است و کتاب حاضر ما را بدین مقصود میرساند؛ زیرا نویسندهی آن کلیه مشکلات آن مقدمه را با ذهن نقاد حل کرده و با بیانی شیوا و صریح به قید کتابت درآوردهاند و با وجود این تعلیقه میتوان گفت که یکی از مقاصد گذشتگان که سالها در صدد وصول بدان بودهاند و آن گذاشتن مبانی و اصول عرفان است، در دسترس تمام طبقات دانشجویان به عمل آمده و افتخار آن نصیب مؤلف محترم شده است.
مؤلف محترم به موجب تبصرهی مادهی ۱۶ این رساله را تألیف کرده و به شورای دانشگاه تقدیم نمودهاند و هیأت ممیزه که از طرف شورا تعیین شده بودند، پس از بررسی، این رساله را پذیرفته و در خور استفاده شناخته و شورای دانشگاه مؤلف محترم را به اعطای درجهی استادی قرین افتخار کردهاند. طبع این رساله نیز به موجب رأی شورای دانشگاه صورت گرفته است.
۱۲ مرداد ۱۳۱۶
بدیع الزمان فروزانفر[۱۵۰]
۴ـ ۲٫ الهیات
کتاب الهیات همچنان که از نامش پیدا است، کتابی است پر محتوا و گرانسنگ و از شاهکارهای فاضل تونی، شامل أمّهات مسائل حکمت الهی که مرحوم فاضل تونی به این بخش علاقهی ویژهای داشته است.
این کتاب در پانزده فصل مبسوط تنظیم شده و هر فصل به جنبهای مجزا از مسائل فلسفی الهیات، همچون اصالت وجود و ماهیت، وحدت تشکیکی حقیقت وجود، وجود ذهنی، وجوب و امکان و امتناع، علت و معلول، قاعدهی الواحد، اثبات واجب الوجود، صفات آن، و … میپردازد.
در انتهای این کتاب مباحثی به عنوان تکمله ذکر شده که اجمالشان به این شرح است: مجعولیت وجود، مقولات عشر، و شرح حال و مشرب فلسفی ملا صدرا.
این کتاب آخرین اثر ایشان است که آن را سالها املا فرموده بود؛ ولی به چاپ نرسیده بود. وقتی ریاست دانشکدهی ادبیات، دکتر علیاکبر سیاسی از وجود آن اطلاع یافت، با اصرار و ابرام از جناب فاضل تونی خواست که آن را به چاپ برسانند و اثر مزبور با همت دکتر خوانساری در سال ۱۳۳۳ توسط انتشارات دانشگاه تهران به چاپ رسید. جناب فاضل تونی مقدمهای گرانسنگ بر این کتاب نوشته که به دلیل اهمیت زیاد آن، عین عبارات آن را میآوریم:
پس از حمد و سپاس حکیم علی الاطلاق، این مجموعهی مختصر شامل زبده و نقاوه[۱۵۱] فلسفه الهی و حاوی امهات مسائل این رشته است و با عباراتی ساده و الفاظی مأنوس بیان شده تا طالبان حکمت قدیم و شیفتگان مباحث الهی را به خلاصهی این فن آشنا سازد.
مؤلف هم از عنفوان جوانی به فلسفه ـ خاصه به مباحث الهیات ـ شوقی زاید الوصف داشت و آنی از تلمذ نزد اساتید این فن چون مرحوم جهانگیرخان قشقایی (در اصفهان) و آخوند آقا میرزا هاشم اشکوری (در طهران) غفلت نمیکرد و از همان اوان تا این زمان نسبت به جمع آوری کتب حکمت و مطالعه و تحشیه آثار حکما اهتمام داشته است، چنانکه بعون الله تعالی از غالب کتب فلسفی هم نسخهی چاپی و هم نسخهی خطی آن را فراهم آورد و در موقع مطالعهی هر یک، هر جا شرح و تفسیری لازم مینمود، در حواشی آنها افزود. فی المثل در حاشیهی اسفار که مکرر آن را من البدو الی الختم مورد مطالعه و تحقیق قرار دادهام، به ایضاح مشکلات آن پرداخته و هر جا شرح و تفسیری لازم بوده، یادداشت کردهام. و بسیار خوشبخت و سرافرازم که در سراسر عمر طولانی خود، جز در راه تحصیل یا تعلیم، و مطالعه یا تألیف قدمی ننهاده، و ملک آزادگی و قناعت را بر هر چیز ترجیح دادهام. اما از جانبی متأسفم که متاع علم و حکمت را بیخریدار، و بازار این فن شریف را بیرونق و کاسد میبینم، و میدانم که بسیاری از حواشی و نوشتههای چاپنشدهی اینجانب عنقریب دستخوش زوال و نابودی خواهد شد. همین اثر مختصر که از نظر خوانندگان میگذرد، اگر با ترغیب و تشویق و دستور مقام منیع ریاست دانشگاه تهران جناب آقای دکتر علیاکبر سیاسی دام افضاله به حلیهی طبع آراسته نمیشد، به زودی در بوتهی فراموشی و اضمحلال میافتاد. اما از حسن تقدیر روزی در محضر انور ایشان، به مناسبتی از یادداشتهای خود در الهیات صحبتی به میان آوردم. معظمله که خود از مشتاقان حکمت قدیم و مروج آثار حکمی و فلسفی هستند و مخصوصاً تألیف نفیس ایشان در موضوع «علم النفس ابنسینا و تطبیق آن با روانشناسی جدید» از دقت کامل و احاطهی ایشان به مسائل حکمت و دقایق فلسفه حکایت میکند، نسبت به چاپ آن ابرام و تأکید فرمودند. مع الاسف ضعف چشم و ضعف عمومی که لازمهی دورهی «و من نعمره ننکسه فی الخلق» است، به من اجازهی امتثال امر ایشان نمیداد، تا این که فاضل ارجمند آقای محمد خوانساری دبیر محترم دانشگاه که از شاگردان دیرین اینجانب هستند، منظم کردن یادداشتها و تصحیح چاپ آن را به عهده گرفتند و این امر را با کمال دقت و اخلاص و صمیمیت به پایان رساندند و الحق اگر کمال صدق و زحمات بی شائبهی ایشان نبود، هرگز این منظور به این سرعت و دقت جامهی تحقق نمیپوشید؛ جزاه الله تعالی منّی خیر الجزاء.
اینها همه علل و اسباب ظاهری است؛ اما در حقیقت علت العلل و مسبب الاسباب ذات اقدس او است.