“
استراتژی یک سازمان مشخص میکند که سازمان چگونه میخواهد برای سهامداران، مشتریان و شهروندان ارزشآفرینی نماید (کاپلان، نورتون، ۱۳۹۴: ۲۳).
استراتژی مبین آن است که چگونه سازمان برای خلق ارزش پایدار برای سهامدارانش تلاش میکند (کاپلان، نورتون، ۱۳۹۴: ۴۹)
۱-۱۰-۳- نقشه استراتژی[۸] :
نقشه استراتژی کارت امتیازی متوازن چارچوبی فراهم میکند تا نشان دهد چگونه استراتژی داراییهای نامشهود سازمان را به فرایند خلق ارزش مرتبط میسازد (کاپلان، نورتون، ۱۳۹۴: ۵۰).
نقشه استراتژی منطق استراتژی را توصیف میکند و اهداف فرآیندهای حیاتی داخلی را که ارزش خلق میکنند و داراییهای نامشهود مورد نیاز پشتیبانی از آن ها را نشان میدهد (همان منبع : ۷۵).
نقشه استراتژی چارچوبی بصری برای یکپارچگی اهداف سازمان در چهار وجه کارت امتیازی متوازن ارائه میدهد. همچنین نقشه استراتژی روابط علی را ترسیم میکند که نتایج مورد انتظار وجههای مشتری و مالی را به عملکرد مطلوب فرآیندهای مهم داخلی-مدیریت عملیاتی، مدیریت مشتری، نوآوری و فرآیندهای قانونی و اجتماعی- مرتبط میسازد. این فرآیندهای حیاتی، ارزش قابل ارائه سازمان به مشتریان هدف را خلق و ارائه میدهند. در ضمن، اهداف بهرهوری سازمان را در وجه مالی ارتقا میبخشندو به علاوه نقشه استراتژی قابلیتهای خاص داراییهای نامشهود سازمان – سرمایه های انسانی، اطلاعاتی، سازمانی – را شناسایی میکند که برای ارائه عملکرد مورد انتظار در فرآیندهای کلیدی داخلی ضروری هستند (همان منبع : ۷۷).
۱-۱۰-۴- ارزیابی عملکرد[۹] :
فرایند سنجش و اندازه گیری، ارزش گذاری و قضاوت نهایی و جمعی در خصوص عملکرد میباشد (باقری زاده، ۱۳۹۱ : ۱۳).
۱-۱۰-۵- کارایی[۱۰] :
کارایی با چگونگی عملکرد یک واحد اقتصادی در فرایند تولید ارتباط دارد. کارایی، میانگین چگونگی عملکرد اجزای فرایند تولید و ترکیب بهینه آن در جریان رسیدن به حداکثر میزان تولید است (قنبری، ۱۳۹۳: ۱۱۸).
کارایی مطابق تعریف فارل، به میزان دسترسی یک واحد اقتصادی به حداکثر میزان تولید از ترکیبهای مختلف نهادهها اطلاق میشود. بهعبارت دیگر، کارایی از نسبت میزان تولید جاری هر واحد به میزان توان بالقوه تولید آن واحد به دست میاید (قنبری، ۱۳۹۳: ۱۱۹).
۱-۱۰-۶- کارایی نسبی[۱۱] :
تعریف ۱ (کارایی – تعریف توسعه یافته پارتو-کوپمان) : کارایی کامل (۱۰۰%) از هر DMU به دست میآید اگر و تنها اگر هیچ یک از ورودیها و خروجیهایش نتوانند بدون بدتر شدن برخی ورودیها یا خروجیهای دیگرش، بهبود یابند.
در بیشتر کاربردهای مدیریت یا علوم اجتماعی، سطوح ممکن کارایی از نظر تئوری، شناخته شده نیستند. بنابرین، تعریف قبلی با تأکید بر استفادهاش از اطلاعاتی که به صورت تجربی در دسترس هستند به شکل تعریف زیر جایگزین میشود:
تعریف ۲ (کارایی نسبی) : یک DMU بر اساس شواهد در دسترس به عنوان کاملا (۱۰۰%) کارا ارزیابی میشود اگر و تنها اگر عملکرد سایر DMU ها نشان ندهد که برخی از ورودیها یا خروجیها میتوانند بدون بدتر شدن برخی ورودیها یا خروجیهای دیگرش بهبود یابند (کوپر، ۲۰۱۱: ۳)
۱-۱۰-۷- عامل ورودی :
ورودی عاملی است که با افزایش آن و با حفظ تمام عوامل دیگر، کارایی DMU مورد نظر کاهش مییابد (دانشیان، ۱۳۹۱ : ۷).
۱-۱۰-۸- عامل خروجی :
خروجی عاملی است که با افزایش آن و با حفظ تمام عوامل دیگر، کارایی DMU مورد نظر افزایش مییابد (همان منبع).
۱-۱۰-۹- واحد تصمیم گیرنده[۱۲] :
مجموعهای از نهادهای همتا[۱۳] است. تعریف یک DMU ، کلی و قابل انعطاف است (کوپر، ۲۰۱۱ : ۱).
نهادی است مستقل که مسوول استفاده از ورودیها به منظور تولید خروجیهای مستقل میباشد (باقریزاده، ۱۳۹۱: ۱۳).
۱-۱۰-۱۰- واحد ناکارا :
یک واحد وقتی غیر کارا است که با همان مقدار ورودی امکان افزایش حداقل یک خروجی را بتوان ایجاد کرد و یا به ازای همان مقدار خروجی امکان تقلیل حداقل یکی از ورودیها باشد (دانشیان، ۱۳۹۱ : ۷).
۱-۱۰-۱۱- بازده به مقیاس[۱۴] :
بازده به مقیاس مفهومی است اقتصادی که منعکس کننده نسبت افزایش در خروجی به ازاء افزایش در میزان ورودیها است. این نسبت میتواند ثابت، صعودی و یا نزولی باشد (همان منبع)
۱-۱۰-۱۲- تحلیل پوششی داده ها[۱۵] :
یک تکنیک برنامهریزی ریاضی است که روشهای عملی برای اندازهگیری عملکرد واحدهای مشابه نظیر مجموعهای از بیمارستانها، مدارس بانکها و مانند ان یافته است (راماناتان، ۲۰۰۳ ، ۱۹). این روش در اصل برای اندازهگیری عملکرد ابداع شد. اما با موفقیت برای ارزیابی عملکرد نسبی مجموعهای از شرکتها که از انواع ورودیهای همسان برای تولید انواع خروجیهای همسان استفاده مینمایند به کار برده شد (راماناتان، ۲۰۰۳ : ۲۵).
تحلیل پوششی داده ها روشی مبتنی بر برنامه ریزی خطی است، برای اندازه گیری کارایی عملکرد واحدهای سازمانی که واحد تصمیم گیری نامیده میشوند (راماناتان، ۲۰۰۳ : ۲۵).
تحلیل پوششی داده ها (DEA) یک رویکرد دادهگرا[۱۶] برای ارزیابی عملکرد مجموعهای از نهادهای همتا[۱۷] بهنام واحدهای تصمیمگیری (DMUs) است که ورودیهای چندگانه را به خروجیهای چندگانه تبدیل میکند (کوپر، ۲۰۱۱ : ۱).
ابزار تحلیل پوششی داده ها یا DEA یک مدل ارزیابی ناپارامتریک مرزی است که برای اندازهگیری کارایی نسبی و عملکرد یک مجموعه از موجودیتهای قابل مقایسه (که واحدهای تصمیمگیرنده DMU نامیده میشود) در تبدیل ورودیها به خروجی مورد استفاده قرار میگیرد (عالم تبریز، ۱۳۸۸ :۱۴۲)
۱-۱۰-۱۳- کارت امتیازی متوازن[۱۸] :
کارت امتیازی متوازن، نقشه استراتژیک را به معیارها و مقاصد ترجمه میکند (کاپلان، نورتون، ۱۳۹۴: ۷۵).
BSC یک چارچوب مفهومی برای ترجمه چشمانداز یک سازمان به مجموعهای از شاخصهای عملکرد توزیع شده در چهار منظر مالی، مشتری، فرآیندهای داخلی کسب و کار و یادگیری و رشد است (Procurement Executives’ Association)
برخورد نیروی قدرتمند و غیر قابل مقاومت برای ایجاد قابلیتهای رقابتی بلند مدت و موضوع ثابت و بیحرکت مدل حسابداری مالی با سوابق هزینهای، یک ترکیب جدید به اسم کارت امتیازی متوازن ایجاد نموده است (کاپلان، نورتون، ۱۹۹۶ : ۷).
۱-۱۰-۱۴- شاخصهای کلیدی عملکرد[۱۹] :
شاخصهای کلیدی عملکرد، معیارهای اندازهگیری مالی و غیر مالی هستند که به منظور تعیین کیفیت اهداف و انعکاس عملکرد استراتژیک یک سازمان به کار برده میشوند. این شاخصها به منظور ارزیابی موقعیت کنونی شرکت و تعیین راهکارهای مناسب برای هوشمند کردن کسب و کار استفاده میشوند (دانشیان، ۱۳۹۱ : ۹).
۱-۱۰-۱۵- بسته خرید:
“