متفکران
موفقیت افراد در توانایی سازگاری وانطباق بافرهنگی دیگر ، به عنوان مثال موفقیت در انجام یک کار تجاری ویا ماموریت بازرگانی برون مرزی.
بریسلین وهمکاران ، ۲۰۰۶
توانایی یک شخص درتطابق و وفق دادن موثر وکارا با شرایط وموقعیت های جدید فرهنگی.
ارلی وانگ،۲۰۰۳
طبیعی به نظر امدن وتوانایی تفسیر وتحلیل اشارات وژست های نا مفهوم فرد یا افرادی دقیقا مثل همکاران و هموطنان ان فرد یا افراد وبازتاب ان حرکات واشارات.
ارلی و موساکوفسکی ،۲۰۰۴
تاثیر گذار بودن فرد در درک دانش واگاهی ، مهارت ها وویژگی های شخصیتی ، برای انجام بهتر کار با افرادی از ملیت های مختلف وفرهنگ های متفاوت ، چه در داخل کشوروچه در خارج از کشور.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
جانسون وهمکاران۲۰۰۶
توانایی تاثیر گذاری درفرهنگ های مختلف.
توانایی تعامل موثر با افرادی که از لحاظ فرهنگ با ما متفاوت اند.
ارلی وانگ،۲۰۰۶
توماس،۲۰۰۶
داشتن مهارت وانعطاف در درک فرهنگ وپذیرش بیشتر آنان وتوانایی در برقراری ارتباط فکری وعاطفی ورفتاری هنگام تعامل با افرادی از فرهنگ های دیگر.
توماس واینکسون ،۲۰۰۵
هوش فرهنگی درواقع مفهومی چندوجهی وچندبعدی است که درآن،تمایلات انسانی دررابطه بافرهنگ های دیگر ، اززوایای متفاوت موردواکاوی وارزیابی قرارمی گیرند.
ارلی وانگ (۲۰۰۳) ازنخستین متفکرانی بودند که مفهوم چندوجهی هوش فرهنگی راتدوین کردند.آنها هوش فرهنگی را شامل عناصرذهنی ( فراشناختی وشناختی ) و عناصرانگیزشی ورفتاری درنظرگرفتند.براین اساس ، می توان عنوان نمود که ارلی وانگ سه نوع فردی راکه به طورمستقیم باتعامل انسانی مرتبط است ازهم بازشناخته اندکه یکی ازابعاد به دوزیر مجموعه قابل تفتیک است : ذهنی( فراشناخت وشناخت ) ، انگیزشی ورفتاری .
هوش فرهنگی فراشناختی
هوش فرهنگی فراشناختی نوعی آگاهی وهشیاری فرهنگی است درتعامل دیگران اززمینه های مختلف فرهنگی فراشناختی نشان از فرایندهایی داردکه افرادبه کارمی گیرند تادانش فرهنگی راکسب ودرک کنند.این دانش شامل آگاهی وکنترل برفرایند تفکرافراد دررابطه با فرهنگ می شود ( وان داین وآنگ ،۲۰۰۶ ). عامل فراشناختی هوش فرهنگی یک مولفه منتقدانه است که حداقل سه کاربرد وبرون داد مهم دارد. نخست ، اندیشیدن درموردافراد وضعیت هایی را که زمینه های فرهنگی متفاوت دارند ، ارتقا می دهد. دوم ، اندیشیدن انتقادی درمورد عادات ، مفروضات ومرزهای فرهنگی راموجب می گردد. سوم ، به افرادامکان می دهد که نگاشت های ذهنی راارزیابی ومرورکنند واین عامل به طورموثری دقت فهم آنها را افزایش می دهد ( آنگ وداین ، ۲۰۰۶ ).
هوش فرهنگی شناختی
هوش فرهنگی شناختی نوعی دانش فرهنگی فردی ازهنجارها ، تمرین ها و عرف ها درمحیط های مختلف فرهنگی است.درگوناگونی گسترده ومسلم فرهنگ های دنیای معاصر ، هوش فرهنگی شناختی ، دانش همگانی فرهنگی وهمچنین دانش فرهنگ های مختلف رانشان می دهد.عامل شناختی هوش فرهنگی نوعی مولفه انتقادی است ، زیرادانش راجع شباهت های فرهنگی وتفاوت های آن ، تصمیم گیری وعملکرد دروضعیت های چندفرهنگی است ( وان دااین وانگ ،۲۰۰۶ ).
هوش فرهنگی انگیزشی
هوش فرهنگی انگیزشی نوعی قابلیت فردی برای توجه مستقیم وصرف انرژی درراستای تفاوت های فرهنگی است.منظور ازهوش فرهنگی انگیزشی ، توانایی فردبرای معطوف کردن توجه وانرژی خودبه سمت وسوی سازگاری وانطباق بافرهنگ های جدید است.به طوراخص ، هوش فرهنگی انگیزشی اشاره به انگیزه درونی وخودکارایی درانطباق با فرهنگ های جدیداست.بنابراین افرادی که هوش فرهنگی انگیزشی بالایی دارندازتعامل درفرهنگ های جدید لذت می برند ودرانجام چنین کاری وداشتن چنین توانایی هاییاحساس اعتمادبه نفس می کنند ( آنگ وداین ، ۲۰۰۸ ).
هوش فرهنگی رفتاری
هوش فرهنگی رفتاری نوعی قابلیت فردی برای نمایش اعمال مناسب شفاهی وغیرشفاهی هنگام تعامل افراد بایکدیگر درزمینه های فرهنگی مختلف است.هوش فرهنگی رفتاری براساس داشتن وکاربردفهرست باسلسه گسترده ای ازرفتارهاست. هوش فرهنگی رفتاری اشاره به طیف گسترده ای ازمهارت رفتاری است که افراد دارندومی توانندبه شکل مناسبی،رفتارهای کلامی وغیرکلامی خودرا درموقعیت ای جدید فرهنگی بروزدهند( آنگ وداین ، ۲۰۰۸) ابعاد چهارگانه هوش فرهنگی درواقع تشریح گرفرایندهای متفاوت دربرخوردهای میان فرهنگی هستند. هوش فراشناختی برفرایندهای شناختی سطح بالاترتمرکزدارد.هوش شناختی نشان دهنده دانش نسبت به هنجارها،رسوم وسنت ها درفرهنگ های مختلف است ( آنگ وهمکاران ،۲۰۰۷). این شامل دانش اقتصادی ، حقوقی ( قانونی ) وسیستم های اجتماعی فرهنگ ها وخرد فرهنگ های مختلف ودانش آگاهی ازچارچوب اصلی ارزش های فرهنگی می شود.هوش فرهنگی انگیزشی نشان دهنده اهمیت وسمت وسوی انرژی ووتوانایی هایی است که درجهت یادگیری وعملکرددرموقعیت هاوشرایط میان فرهنگی ، سوق داده می شود.این نوع هوش فرهنگی عمدتا به عنوان شکل خاصی ازخوداثربخشی یاباوربه مفید بودن خودوانگیزه درونی درموقعیت های میان فرهنگی معرفی می گردد وبالاخره هوش فرهنگی رفتاری،توانایی بروزدادن اعمال واقدامات مناسب کلامی وغیرکلامی ، مخصوصا هنگام تعامل باافرادازفرهنگ های مختلف است ( آنگ وهمکاران ، ۲۰۰۶ ).
ب) پیشینه ی تحقیق
تحقیقات داخلی
درپژوهش فخرایی واسدی (۱۳۸۷) باعنوان مطالعه مقایسه ای « رابطه سرمایه اجتماعی معلمان بارضایت شغلی وتعهدسازمانی معلمان » دربین معلمان رسمی وحق اتدریس درشهر مراغه سال تحصیلی ۸۹_۱۳۸۸،که دراین پژوهش سرمایه اجتماعی متغیرمستقل ، رضایت شغلی وتعهدسازمانی متغییرهای وابسته بودند.نتایج به دست آمده حاکی ازرابطه معناداربین آن ها بود.
پژوهش قاسمی وهمکارانش(۱۳۸۹) تحت عنوان « توزیع شهروندان ساکن درشهراصفهان برمبنای مقایس استاندارد هوش فرهنگی » باهدف نشان دادن موفقیت شهروندان۲۰تا۴۹ساله ساکن اصفهان برمبنای متوسط امتیازآنان ازچهاررمقیاس سنجش هوش فرهنگی ، شامل ابعادانگیزشی ، شناختی ، فراشناختی ورفتاری بوده است ونتایج حکایت از آن داشته اند که ، درمجموع وضعیت هوش فرهنگی درسه مقیاس فرعی ازمقیاس چهارگانه ، درحدرضایت بخشی قرارداشته وجامعه آماری دارای هوش فرهنگی بالاترازحدمتوسط بوده اند ( نقل ازاحمدی ، ۱۳۹۰).
خشنودی( ۱۳۸۳ ؛ نقل از صداقتی فرد وفلج اسدی ،۱۳۹۰) به بررسی تاثیرابعاد رضایت شغلی برتعهد سازمانی معلمان مردوزن دبیرستان هایی شهر شیراز پرداخت ونتیجه گرفت که بین مولفه های کار ، سرپرست،همکاران با تعهدسازی ارتباط معنادار وجود دارد. ولی بین رضایت از ارتقاء وپرداخت وارتقاء با تعهد سازمانی رابطه مشاهده نشد.