-
-
-
-
-
-
-
- عواقب عدم ترس از خداوند در قرآن
-
-
-
-
-
-
-
- قساوت قلب: با تأمل در آیات قرآن و به تصریح آیهی ذیل: «ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُم مِّن بَعْدِ ذَالِکَ فَهِی کاَلحِْجَارَهِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَهً» (بقره، ۲/ ۷۴). بر می آید که عدم وجود خشیت الهی در کفار باعث شده که قلب آنها سخت و قسی گردد.
-
- غفلت و فراموشی از یاد خدا: همانگونه که در قسمت قبل ذکر شد، ذکر مداوم خداوند از راههای کسب خشیت الهی محسوب می شود، و بالعکس، غفلت از ذکر و یاد خداوند و جایگزینی غیرخدا در دل، نعمت خوف از پروردگار را از دل انسان سلب می کند.
-
-
-
- پذیرش ولایت شیطان: کسی که از هیبت و اقتدار خدواند نترسد و به وعدههای الهی اعتماد نکند، ترس از شیطان وجود او را فرا میگیرد: «الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُم بِالْفَحْشَاءِ وَ اللَّهُ یَعِدُکُم مَّغْفِرَهً مِّنْهُ وَ فَضْلًا وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیم» (بقره، ۲/ ۲۶۸). این آیه مفهوم «ترس» ازشیطان را در پی دارد. شیطان شما را بهدرویشی میترساند، میگوید: مال نگاه دارید و دست از صدقه دادن فرو گیرید که اگر شما صدقه دهید، درویش و درمانده شوید (میبدی، ۱۳۷۱، ج ۱: ۷۲۹؛ زمخشری، ۱۴۰۷، ج ۱: ۳۱۵؛ فخررازی، ۱۴۲۰، ج ۷: ۵۵؛ سید قطب، ۱۴۱۲، ج ۱: ۳۱۲). بنابراین، پذیرش وعده شیطان و اثرپذیری از تخویف او، همان پذیرش ولایت اوست؛ چراکه میان وعده خدا و وعده شیطان، دومی را باور کرده است.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
-
-
-
-
-
-
-
-
-
- آثار خوف از خداوند در قرآن
-
-
-
-
-
-
خداوند در آیاتی به آثار خوف از خدا توجه می دهد که در این جا به بخشی از آن ها اشاره می شود.
-
- ایجاد انگیزه جهت انجام اعمال نیک: از کارکردهای خوف از خدا آن است که انگیزه برای کارهای خوب و نیک و اطاعت از خداوند فراهم می آید و حتی انسان هایی برای رضای خداوند و ترس از دوزخ و عذاب هایش به احسان و ایثار رو می آورند. آیات ۸ تا ۱۰ سوره انسان به نمونه ای از این ایثار اشاره می کند که در آن اطعام خالصانه مسکین، یتیم و اسیر به سبب ترس و خوف از روز سخت قیامت بیان شده است: «یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ یخََافُونَ یَوْمًا کاَنَ شَرُّهُ مُسْتَطِیرًا*وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکِینًا وَ یَتِیمًا وَ أَسِیرًا*إِنمََّا نُطْعِمُکمُْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنکمُْ جَزَاءً وَ لَا شُکُورًا*إِنَّا نخََافُ مِن رَّبِّنَا یَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِیرًا (انسان، ۷۶/ ۷-۱۰). در آیه ۷ نسبت ترس ابرار را به قیامت داد، و این بدین دلیل است که گوینده این سخن خود آنان نبودند، بلکه خدای تعالی است که قبل از این آیه شداید آن روز را به خودش نسبت داده است. ولی استناد خوف روز قیامت به پروردگار در آیه ۱۰، بیانگر این مطلب است که ترس از روز قیامت بدان جهت است که روز پروردگارشان است، روزی است که خدا به حساب بندگانش میرسد، و جزای اعمال ایشان را میدهد، و چون حساب عمل بنده با خدا است، و بندگی لازمه لا ینفک انسان است، انسان به هر درجه از کمال برسد، و حتی به مقام عصمت و بیگناهی هم اگر برسد، باز هم بنده است، و بنده ممکن نیست از خوف پروردگارش تهی باشد (طباطبایی، ۱۴۱۷، ج۲۰: ۱۲۶).
-
- عبرت آموزی: از دیگر کارکردهای خوف از خدا و عذاب او، عبرت و پندگیری است تا به سوی کارهای بد و زشت گرایشی پدید نیاید و انسان به سبب آن که کیفر ستمگران را می بیند به سوی ستمگری رو نیاورد: «وَ کَذَالِکَ أَخْذُ رَبِّکَ إِذَا أَخَذَ الْقُرَی وَ هِی ظَالِمَهٌ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِیمٌ شَدِیدٌ*إِنَّ فی ذَالِکَ لاََیَهً لِّمَنْ خَافَ عَذَابَ الاَْخِرَهِ ذَالِکَ یَوْمٌ مجَّْمُوعٌ لَّهُ النَّاسُ وَ ذَالِکَ یَوْمٌ مَّشْهُودٌ» (هود، ۱۱/ ۱۰۲-۱۰۳) و نیز (ذاریات، ۵۱/ ۳۲-۳۷).
-
- فرار از جنگ با مومنان و فتنه گری: از دیگر کارکردهای خوف است که خداوند در آیه ۴۸ سوره انفال با اشاره به فرار ابلیس از میدان جنگ بدر به آن اشاره می کند. ابلیس در گزارشی که خداوند می دهد، علت گریز و فرار خویش را ترس از گرفتار شدن در عذاب الهی می داند. ابلیس با آن که از سوی خداوند تا قیامت مهلت گرفته است، با این همه هراسان بود که اگر در میدان جنگ علیه مومنان باقی بماند، عذاب الهی در همین دنیا وی را در برگیرد و مجازات سختی را ببیند. از این رو از ترس عذاب الهی در دنیا از میدان جنگ علیه مومنان میگریزد: «قَالَ إِنیِ بَرِیءٌ مِّنکُمْ إِنیِ أَرَی مَا لَا تَرَوْنَ إِنیِ أَخَافُ اللَّهَ وَ اللَّهُ شَدِیدُ الْعِقَابِ» (انفال، ۸/ ۴۸).
خداوند در آیه ۱۵ سوره یونس «إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا یُوحَی إِلیَّ إِنیِ أَخَافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبیِ عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ» (یونس، ۱۰/ ۱۵)، تبیین می کند که ترس پیامبر (ص) از عذاب آخرت، مانع پاسخ مثبت دادن آن حضرت (ص) به درخواست مشرکان شده است. به این معنا که ترس از مجازات قطعی، آدمی را محتاط می کند و اجازه نمی دهد تا خودسرانه و بی احتیاط گام در راهی نهد که هزینه گزافی بر او تحمیل می کند.
-
- بهشت: خداوند در آیاتی از سوره معارج «وَ الَّذِینَ هُم مِّنْ عَذَابِ رَبهِِّم مُّشْفِقُونَ*إِنَّ عَذَابَ رَبهِِّمْ غَیرُْ مَأْمُونٍ*وَ الَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ … أُوْلَئکَ فی جَنَّاتٍ مُّکْرَمُونَ (معارج، ۷۰/ ۲۷-۳۵)، خوف از عذاب پروردگار را سبب تکریم شخص در بهشت میداند. به این معنا که پاداش بهشت تنها برای کسانی نیست که خداوند به سبب محبت پرسش می کنند، بلکه حتی اگر انگیزه اطاعت و تسلیم دربرابر خداوند، ترس از دوزخ و عذاب های الهی باشد، پاداش بهشت بر آن مترتب می شود. به این معنا که آن چه در این آیات مورد تاکید قرار می گیرد، توجه به انگیخته یعنی اطاعت و تسلیم در برابر خداوند است و توجه و اهتمامی به انگیزه یعنی عامل و موجب تسلیم و اطاعت یعنی خوف از عذاب نمی شود. بنابراین آنچه مهم است، انگیخته یعنی اطاعت از خداوند است و انگیزه هرچند که مهم می باشد ولی دراینجا جایگاهی ندارد. پس انسان اگر به هر انگیزهای چون محبت یا ترس از خداوند، او را اطاعت کند، فرقی در گرفتن پاداش بهشت نخواهدداشت. البته اگر انگیزه محبت باشد، اطاعت، شیرین تر و گواراتر می باشد، ولی بسیاری از مردم تنها به انگیزه ترس از خداوند و عذاب های اوست که اطاعت می ورزند و عصیان نمیکنند.
-
- شادمانی: از دیگر نتایج خوف از خدا، سرور و شادمانی مؤمنان از جانب خداوند است که در این آیات به آن اشاره شده است: «إِنَّا نخََافُ مِن رَّبِّنَا یَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِیرًا*فَوَقَئهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَالِکَ الْیَوْمِ وَ لَقَّئهُمْ نَضْرَهً وَ سُرُورًا (انسان، ۷۶/ ۹-۱۱). در حقیقت سرور مؤمنان در دنیا و آخرت، می تواند به سبب خوف از عذاب الهی درقیامت باشد. به این معنا که خوف از عذاب در رستاخیز شخص را به سوی اطاعت الهی می کشاند و به طور طبیعی آثار اطاعت، سرور و شادمانی باطنی خواهدبود. مصونیت از کیفر و پیامدهای آن، از دیگر آثار خوف از عذاب های سخت است که خداوند در آیات پیش گفته برای ابرار و نیکان بیان می کند. بنابراین اگر کسی بخواهد از کیفر الهی ایمن شود باید از عذاب های الهی هراسان و ترسان باشد. همین ترس موجب می شود تا اطاعت وی خالصانه برای خدا گردد و در قیامت از دوزخ و عذاب های آن در امان باشد.
-
- پذیرفتن انذار و تذکر: خداوند قرآن را که نامه هدایت بشر است فرستاد تا فطرت خدایی انسان را به یاد او آورد. کسی که از این سخن یادآور فطرت خویش می شود که در دل خود، ترس خدا داشته باشد: «طه* ما انزلنا علیک القرآن لتشقی* الا تذکره لمن یخشی» (طه، ۲۰/ ۱-۳) (۵). خداوند پیامبر خود را امر می کند مردم را تذکر دهد و فایده این تذکر را از آن مردم خدا ترس معرفی می کند: «فذکر ان نفعت الذکری* سیذکر من یخشی» (اعلی، ۸۷/ ۹-۱۰).
آیات دیگری هم در این زمینه وجود دارد. هم چون: «انما انت منذر من یخشاها» (نازعات، ۷۹/ ۴۵) و یا آیه مبارکه «انما تنذر الذین یخشون ربهم بالغیب» (انبیاء، ۲۱/ ۴۹). این آیات نیز نشان می دهند که انذار پیامبر بر کسانی مؤثر است که خدا ترس باشند و از روز قیامت و برپایی عدل الهی هراس داشته باشند.
-
- اقدام به اعمال صالح: انسان از هر چیز بترسد خود را برای مقابله با آن آماده می سازد. در قرآن کریم نیز خداترسی یکی از علل مبادرت به عمل صالح و پیشی گرفتن در خیرات معرفی شده است. در آیات ۵۷ تا ۶۱ سوره مؤمنون آمده است: «إِنَّ الَّذِینَ هُم مِّنْ خَشْیَهِ رَبهِِّم مُّشْفِقُونَ*وَ الَّذِینَ هُم بَِایَاتِ رَبهِِّمْ یُؤْمِنُونَ*وَ الَّذِینَ هُم بِرَبهِِّمْ لَا یُشْرِکُونَ*وَ الَّذِینَ یُؤْتُونَ مَا ءَاتَواْ وَّ قُلُوبهُُمْ وَجِلَهٌ أَنهَُّمْ إِلی رَبهِِّمْ رَاجِعُونَ*أُوْلَئکَ یُسَارِعُونَ فی الخَْیرَْاتِ وَ هُمْ لهََا سَابِقُونَ» (مومنون، ۲۳/ ۵۷-۶۱).
-
- هدایت: انسان مؤمن که به رسالت انبیاء ایمان دارد و پیام پیامبران را پذیرفته است در صورتی که خشیت خداوند را در دل داشته باشد، راهنمایی دین خدا را به درستی دریافت می کند و امیدوار است که در راه درست حرکت کند و به مقصد صحیح راه یابد و هدایت شود. در قرآن کریم خداترسی در زمره عواملی معرفی شده است که هدایت یافتگی را موجب می شوند: «إِنَّما یَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ أَقامَ الصَّلاهَ وَ آتَی الزَّکاهَ وَ لَمْ یَخْشَ إِلاَّ اللَّهَ فَعَسی أُولئِکَ أَنْ یَکُونُوا مِنَ الْمُهْتَدینَ» (توبه، ۹/ ۱۸).
- مغفرت: کسی که خدا ترس است مشمول بخشایش پروردگار است و پاداشی نیکو می یابد: «إِنَّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ وَ خَشِیَ الرَّحْمنَ بِالْغَیْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَهٍ وَ أَجْرٍ کَریمٍ» (یس، ۳۶/ ۱۱). . انسان خداترس از آن رو مشمول مغفرت الهی است که اعمال خود را با نیت درست انجام می دهد. او در نهان از خدا می ترسد، یعنی درون خود و نیت خود را که بر همگان پوشیده است خالص می کند؛ چون خدا را بر پنهانی های دل خویش آگاه می داند و از این که مبادا در نیت او خللی وارد شود می ترسد. چنین شخصی اعمال خود را به نیت الهی انجام می دهد. اکنون اگر خطایی بر عمل او عارض شود چون نیت او خالص است خداوند لغزش عملی او را می بخشاید و اگر عملی را کمال انجام دهد و هیچ خللی در کار او پدید نیاید، پاداش الهی شامل حال او می شود. همین مضمون در آیه دیگری نیز تکرار شده است: «إِنَّ الَّذینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ لَهُمْ مَغْفِرَهٌ وَ أَجْرٌ کَبیرٌ» (ملک، ۶۷/ ۱۲). در هر دو آیه بر ترس بنده از خداوند در نهان تأکید شده است. ترس نهانی ترسی است که همواره با انسان خداترس همراه است و او را در برابر انگیزه های نفسانی و شهوانی محافظت می کند و حسن فاعلی عمل را تضمین مینماید و در حسن فعلی عمل نیز تأثیری به سزا دارد.